فرضیه سوم: بین اهداف پیشرفت با رضایت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد.
فرضیه چهارم: ویژگیهای شخصیتی، رضایت تحصیلی دانشآموزان را پیشبینی میکنند.
فرضیه پنجم: ابعاد کمالگرایی، رضایت تحصیلی دانشآموزان را پیشبینی میکند.
فرضیه ششم: اهدافپیشرفت، رضایت تحصیلی دانشآموزان را پیشبینی میکند.
فرضیه هفتم: ویژگیهای شخصیتی، اهداف پیشرفت و ابعاد کمالگرایی، رضایت تحصیلی دانشآموزان را پیشبینی میکنند.
۱-۶- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها:
اهداف پیشرفت
اهداف پیشرفت[۵] یک چارچوب ذهنی شناختی- اجتماعی است که شخص را در تفسیر موقعیتها، پردازش اطلاعات، رویارویی با تکلیف و مقابله با چالشها راهنمایی میکند(کاپلان و فلوم[۶]،۲۰۱۰).
در پژوهش حاضر منظور از اهداف پیشرفت، میزان نمره یا کمیتی که دانشآموز از پرسشنامه اهداف پیشرفت میدگلی[۷] و کاپلان (۱۹۹۸) اخذ میکند.
کمالگرایی
کمالگرایی[۸] یکی از سازههای شخصیتی میباشد که نقش مهمی را در سازش یافتگی افراد ایفا میکند. هماکنون کمالگرایی به عنوان یک سازه چند بعدی در نظر گرفته میشود که این ابعاد میتوانند از نظر همبستگی و نتایج، تفاوت زیادی با یکدیگر داشته باشند(فلت و هویت[۹]، ۲۰۰۹؛ به نقل از ملکیان به آبادی، محسنی ذنوزی و کشاورز، ۱۳۸۸).
در پژوهش حاضر منظور از کمالگرایی، میزان نمره یا کمیتی است که دانشآموز از پرسشنامه کمالگرایی هویت و فلت (۱۹۹۰) اخذ میکند.
شخصیت[۱۰]
از نظر کاستا و مککری[۱۱](۱۹۸۹؛ به نقل از ذولفقاری، دلاورپور، شاهی و سرابی، ۱۳۹۲) ویژگیهای شخصیتی، ابعادی از تفاوتهای فردی در گرایش به نشاندادن الگوهای ثابت و پایدار افکار، احساسات و فعالیتها هستند.
در پژوهش حاضر منظور از شخصیت، میزان نمره یا کمیتی است که دانشآموز از پرسشنامه فرم کوتاه نئو اخذ میکند.
رضایت تحصیلی
رضایتمندی تحت عنوان ادراک ارضای لذتبخش نیازها و خواستها تعریف شده است. لاگلین و هیوبنر[۱۲] (۲۰۰۱؛ به نقل از زکی ۱۳۸۶) رضایت از زندگی را ارزیابی شناختی فرد از کیفیت زندگی خود میدانند و به ارزیابی آن در در پنج زمینه خانواده، دوستان، مدرسه، خود و محیط زندگی میپردازند. رضایت تحصیلی[۱۳] شامل ادراک دانشآموزان از برنامه های آموزشی، شرایط لازم برای مطالعه و همچنین رفتار و راهنمایی معلم میباشد(فلورس[۱۴]، ۲۰۰۷؛ به نقل از احمدی و شیخ الاسلامی،۱۳۹۰).
در پژوهش حاضر منظور از رضایت تحصیلی، میزان نمره یا کمیتی است که دانش آموز از زیر مقیاس رضایت از مدرسهی پرسشنامه رضایت از زندگی دانشآموزان هیوبنر (۱۹۹۸) اخذ میکند.
فصل دوم
گستره نظری و عملی پژوهش
دوم: گستره نظری و عملی پژوهش
۲-۱- مقدمه
در این فصل به بیان تعاریف، مبانی نظری، ادبیات و پیشینه تحقیقات موجود در مورد تکتک متغیرهای پژوهش(اهداف پیشرفت، کمالگرایی، شخصیت و رضایتتحصیلی) خواهیم پرداخت.
۲-۲- اهداف پیشرفت
۲-۲- ۱- هدفها
هدف هر چیزی است که فرد سعی دارد آن را به نتیجه برساند. وقتی افراد سعی میکنند ۱۰۰ دلار به دست آورند، معدل ۱۸ بیاورند، ۱۰۰ جعبه بیسکوییت بفروشند یا در یک مسابقه پیروز شوند، به رفتار هدفگرا میپردازند. هدفها مانند برنامه ها، با متمرکزکردن توجه افراد بر ناهمخوانی سطح موجود دستاورد(هیچ بیسکویتی فروخته نشده است) با سطح ایدهآل دستاورد(فروش ۱۰۰ جعبه بیسکوییت در پایان ماه)، انگیزش به وجود میآورند. بهطورکلی افرادی که هدف دارند بهتر از افراد بی هدف عمل میکنند. بنابرین افرادی که برای خودشان هدف تعیین میکنند و کسانی که هدفهایی را که دیگران برای آن ها تعیین میکنند میپذیرند، بهتر از کسانی که هدف ندارند عمل میکنند(مارشال ریو، ۱۳۸۵).
۲-۲-۲- انگیزش پیشرفت
در تحقیقات انجام شده، جهتگیریهای انگیزشی به صورتهای مختلف مطرح شده اند، اما بیش از دو دهه است که اکثر کارهای نظری و تجربی در این حیطه بر انگیزشپیشرفت[۱۵] تمرکز یافته است(هاشمی و لطیفیان، ۱۳۸۸).
یکی از نظریه های مربوط به انگیزش که در روانشناسی پرورشی جای مهمی دارد نظریه انگیزش پیشرفت یا نیاز پیشرفت[۱۶] است. منظور از انگیزش پیشرفت یا انگیزش موفقیت میل یا اشتیاق برای کسب موفقیت و شرکت در فعالیتهایی است که موفقیت در آن ها به کوشش و تونایی شخصی وابسته است. افراد دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا برای حل مشکلات و رسیدن به موفقیت بسیار کوشا هستند. حتی پس از آنکه در انجام کاری شکست خوردند، از آن دست نمیکشند و تا رسیدن به موفقیت به کوشش ادامه میدهند. دانشآموزان دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا همواره میخواهند موفق بشوند و آن را انتظار میکشند؛ و وقتی که شکست میخورند کوششهای خود را دوبرابر میکنند، و به فعالیت ادامه میدهند تا موفق شوند(اسلاوین، ۲۰۰۶ به نقل از سیف، ۱۳۹۲).
نیاز به پیشرفت، میل به انجام دادن خوب کارها متناسب با معیار برتری[۱۷] است. این نیاز، افراد را برای جستجو کردن «موفقیت در رقابت با معیار برتری» با انگیزه میکند. معیار برتری اصطلاحی کلی است که موارد زیر را دربردارد:
رقابت با تکلیف (مثل حل کردن معما، نوشتن مقالهای متقاعد کننده).
رقابت با خود (مثل دویدن در یک مسابقه در بهترین زمان ممکن، بالابدن معدل).
رقابت با دیگران (مثل بردن یک مسابقه، شاگرد اول کلاس شدن).
عنصر مشترک در تمام این موقعیتهای پیشرفت این است که فرد با معیار برتری روبهرو شده و به وسیله آن نیرومند میشود، عمدتاًً به این علت که میداند عملکرد آینده، ارزیابی معنیداری از شایستگی به بار خواهد آورد(مارشال ریو، ۱۳۸۵).
پژوهشهای انجام شده نشان دادهاند که افراد دارای انگیزه پیشرفت زیاد در انجام کارها، از جمله یادگیری، بر افرادی که از این انگیزه بی بهرهاند پیشی میگیرند. برای نمونه، مککللند(۱۹۶۱) دو گروه آزمودنی را که از لحاظ انگیزه پیشرفت با هم متفاوت بودند به انجام تکلیف واحدی واداشت. تکلیف این بود که آزمودنیها حروف مخلوط شدهای را که به آن ها داده میشد به کلمات معنیدار تبدیل کنند. در آغاز کار، هر دو گروه دارای عملکرد مشابه بودند، اما با ادامه آزمایش، گروه دارای انگیزش پیشرفت زیاد از گروه دارای انگیزش پیشرفت کم جلو افتاد. همچنین استیپک[۱۸] در پژوهشهای خود نشان داده است که دانشآموزان دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا در کارهای مدرسه موفقاند(سیف، ۱۳۹۲).
آخرین نظرات