فقیر دهلوی بنا به گفته مؤلف تذکره نشتر عشق، دیوان امید همدانی را انتخاب نموده و ابیات خوب را برآورده است. (عظیمآبادی، ۱۳۹۲: ۱۲۵۰)
نقطهشک: نقطهای که برای یادداشت مقام بر حاشیهکتاب محاذی لفظ مشکوک گذارند. نقطه که بر کلام مشکوک گذارند تا عندالتحقیق بیتأمل به یاد آید.
نقطهانتخاب: نقطهای که بر حاشیهکتاب برای یادداشت محاذی بیت مطبوع و چیز پسندیده گذارند.
(لغتنامه دهخدا)
ص۷۷ـ خانهزاد: فرزند خدمتکاری که در خانه ارباب به دنیا آمده باشد.
ص۷۷ـ کتان و ماه: در شعر فارسی، پاره و کهنه شدن کتان را به تأثیر ماه نسبت دادهاند.
تو را که گفت که برقع برافکن ای فتّان که ماه روی تو ما را بسوخت همچو کتّان
(سعدی)
ص۷۷ـ باغ دنیا به حقیقت چمن تصویر است… :
آنچه به تصویر مرتبط است از قبیل گلهای قالی، غنچه تصویر، مرغ تصویر، باغ تصویر و… غالباً تداعی وجود یک شیء است و در عین حال سلب یکی یا چند تا از لوازم ضروری آن. (شفیعیکدکنی، ۱۳۷۶: ۳۲۵) چمن تصویر در اینجا صورت تصویر شده از باغ دنیا است که رنگ و بویی ندارد و شایسته دل بستن نیز نیست.
ص۷۷ـ مطلب لذت گفتار نظیری ز فقیر…: مصراع دوم این بیت فقیر، از شعر نظیری تضمین شده است:
سبزه عیش ز بوم و بر کنعان مطلب نیشکر حاصل مصر است ز کنعان مطلب
(نظیری، ۱۳۸۹: ۴۰)
ص۷۷ـ … از تنور دل ما این همه طوفان برخاست:
تنور: تنور پیرزن. تنور عجوز. اشاره به پیرزنی است که طوفان نوح نخست از تنور نانپزی وی جوشیدن گرفت.
در سوره هود میفرماید: «حَتَّیََّ إِذَا جَآءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْن… : تا آن گاه که فرمان ما دررسید و تنور فوران کرد، فرمودیم در آن [کشتی] از هر حیوانی یک جفت حمل کن…» (هود/۴۰)
ص۷۸ـ سواره هر که به ره بیندت خیال کند / که آفتاب قیامت به روی زین پیداست:
یکی از ویژگیهای معشوق در شعر فقیر که عمدتاً معشوق مذکر است، سواره بودن و بر زین نشستن اوست:
ببین سواره به ره آن بت نگارین را که کرده رشک صنمخانه خانه زین را
ص۷۹ـ آن دلربا ز زلف مسلسل گره گشود / کو آن کسی که منکر دور تسلسل است:
مسلسل: متوالی و به هم پیوسته، زنجیرهوار. / زلف مسلسل: گیسوی به هم بافته.
دور: در لغت به معنای حرکت شیء در یک مسیر منحنی است، به گونهای که به نقطه نخستین باز گردد؛ و در اصطلاح عبارت است از اینکه شیء علت علت خودش، و یا از نظر دیگر، معلول معلول خودش باشد.
تسلسل: در اصطلاح فلسفی به اجتماع امور غیرمتناهی میگویند. حکما و فلاسفه دلایلی برای امتناع و محال بودن دور تسلسل آوردهاند.
فقیر در این بیت با حسن تعلیل، زلف مسلسل معشوق را همچون دلیلی برای اثبات دور تسلسل اقامه میکند.
ادبا و منتقدان این دوره به شعر موقوفالمعانی، شعر مسلسل میگفتند.
ص۸۰ـ … باده گر با لعل او گردد طرف رنگش کم است:
طرف گشتن: مقابل و حریف گشتن، روبرو شدن. در محاوره امروز نیز کاربرد دارد.
ص۸۰ـ عنقا: سیمرغ. مظهر عزلت و نایابی است.
عنقا شـکار می نشـود دام بازچیـن کاینجا همیشه باد به دست است دام را
(حافظ، ۱۳۶۲: ۳۰)
ص۸۰ـ رسوا شود آری ز صدا چینی مودار / خاموش نشستن هنر بیهنران است:
چینی مودار: ظرف چینی که ترک و خطخوردگی داشته باشد و معمولاً برای امتحان کردن، ضربهای به آن میزنند و از صدای زیر یا بم آن متوجه سلامت یا مو داشتنش میشوند.
شبیه این مضمون است:تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
(سعدی، ۱۳۸۴: ۵۹)
ص۸۱ـ نمیدانم چه دارد نقطه خاک / که سرگرم طوافش آسمان است:
بر اساس نظام بطلمیوسی، زمین مرکز عالم است و همه اجرام، از جمله خورشید به دور زمین میچرخند. این دیدگاه تا قرن شانزدهم پابرجا بود تا اینکه کپرنیک نظریه مرکزیت خورشید را فرمولبندی دقیق ریاضی و هندسی نمود، ولی سابقه این نظریه به سدهها پیش از وی باز میگردد. نظریه «مرکزیت زمین» در شعر فارسی ابزار صور خیال شاعران قرار گرفته است. از این بیت فقیر برمیآید که در عصر او همچنان اعتقاد به مرکزیت زمین رایج بود.
ص۸۱ـ منزل وصل تو را از که بپرسم نشان / هر که خبر از تو یافت بیخبر افتاده است:
«بینشان بودن معشوق» از موتیفهای مکرر شعر فقیر است. مصراع دوم مشابه این مضمون است:
اینمدعیان در طلبشبیخبرانندآنراکهخبرشدخبری باز نیامد
(سعدی، ۱۳۸۱: ۵۱)
ص۸۲ـ نیمبسمل: نیمهجان. به شمشیر کشته شده را نیز گویند.(دهخدا) وجه تسمیه بسمل این است که در هنگام ذبح کردن «بسمالله» میگویند.
ص۸۲ـ همیشه در دل من بیحجاب جلوهگری / میان ما و تو ما و تو حائل افتاده است: شبیه مضمون بیت زیر از حافظ است:
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
(حافظ، ۱۳۶۲: ۵۳۶)
ص۸۲ـ خانه آیینه: خانهای که دیوار و سقفش آینهکاری شده باشد.
مقدمه، تصحیح و تعلیقات دیوان میرشمسالدین فقیر دهلوی- قسمت ۱۳۰
آخرین نظرات