۴- وجود همکاران صمیمی: فرد در محیط اجتماعی دارای روابط متقابل است. این تعاملات وقتی همسو و همراستا باشد تعارض و تضاد را به حداقل رسانده و احساس لذت و خشنودی به وجود می آورد. به طوری که گروههای کاری تخصصی با دانش و مهارت چندجانبه شکل گرفته و با اشتراک مساعی و همفکری گروهی، سطح تصمیم گیری را بالا میبرد، ضمن اینکه شک و تردید تصمیمات را تقلیل میدهد. به عبارت دیگر، پذیرش متقابل، تبادل اطلاعات را آسان، همکاری و همسونگری و یکپارچه سازی را تضمین میکند(الوانی و قاسمی، ۱۳۷۶).
یکی از راه هایی که سطح صمیمیت بین همکاران را توسعه میدهد «تواضع است» و به معنی فروتنی است و یک حالت درونی است که انسان به واسطه آن خود را غرق نیاز و بنده کوچک در مقابل خدا می بیند و هرکس چنین حالتی را در خود احساس میکند، نشانه خضوع و خشوع است.
حضرت علی (ع) در خطبه ۱۹۳ به همام یکی از یاران خود در وصف متقین می فرماید.
«مشهیم التواضع» یعنی مشی و روش کلی آن ها در زندگی تواضع است و اگر زمینــــه خود نمایی و خودبزرگ بینی فراهم شود تواضع بلافاصله آن را سرکوب میکند (لاریجانی، ۱۳۶۹).
یکی دیگراز راه های ایجاد صمیمیت، داشتن «سعه صدر» است. سعه به معنی گشادگی و صدر به معنی سینه است اما نه سینه ظاهر، بلکه مقصود همان روح متعالی بشر است. چنانچه فرد بتواند در مقابل سختی ها و مشکلات با حوصله و بااعتقاد قلبی در راه خدا قدم بردارد، یک نوع رضایت و ایمان قلبی حاصل می شود به گونه ای که هرگز تسلیم پیشامدهای ناگوار و مشکلات نمی شود. قرآن در این خصوص می فرماید: «الم نشرح لک صدرک» (سوره انشراح آیه یک) ما به رسول خویش نیروی خویشتن داری عنایت کردیم تا تاب و تحمل سخنـان زشت و سنگ اندازیهای گوناگون مشرکین و کفار را داشته باشد(لاریجانی، ۱۳۶۹).
۵- فضای ارزشی سازمان: ارزشها نمایانگر عقاید اصولی هستند که از نظر فردی یا اجتماعی نوعی رفتار برتر شمرده میشوند و بر نگرشها و رفتار فرد اثر میگذارد.
وقتی ارزشهای فردی را برحسب میزان شدت فهرست میکنیم، سیستم ارزشی شخص به دست میآید. ارزشها، اصولاً در نخستین سالهای زندگی به وجود میآید که از پدر، مادر، معلم و دوست کسب میگردد. دیدگاه ارزشی به ما میگوید: چه چیزی درست یا چه چیزی نادرست است.
ارزشها به صورت نسبی ثابت، پایدار و بادوام هستند و در مقایسه با نگرشها از دامنه گسترده تری برخور دارند.
به عبارت دیگر، نگرش در مقایسه با ارزش، خصوصی تر، محدودتر و بیشتر برای بیان یک ایده و نظر کاربرد دارد. فضای سازمانی و ارزشهای حاکم بر محیط کار عاملی است که فرد را ترغیب به ماندگاری در سازمان میکند. هرقدر فضای سازمانی با ایده ها و عقاید فکری فرد بیشتر همسو و هماهنگ باشد سطح روحیه بالاتر خواهد بود.
«توکل» نوعی ارزش متعالی است، توکل به معنی واگذاشتن کار به دیگری و منظور از توکل در اینجا، واگذارکردن کار به خدا است. در حقیقت یکی از شرایط تقوی، توکل به خدا است بدین معنا که غیر خدا را رها کنیم و تنها به رشته امید او چنگ زنیم.
قرآن می فرماید: «ومن یتوکل علی الله فهوحسبه» (سوره طلاق آیه ۳) هرکس به خدا توکل کند خدا برای او کافی است بنابرین، معنی توکل این نیست که دست از همه کارها باید کشید و آن را به خداوند واگذار کرد بلکه انسانی که توکل میکند در اثر بندگی زیاد به مقامی میرسد که احساس میکند هرقدمی که برمی دارد باید با رضای خدا باشد (لاریجانی، ۱۳۶۹).
۲-۲-۴- اهداف سازمانی
نحوه شکل گیری و ویژگیهای اساسی سازمان: وقتی فعالیتهای افراد به صورت مشترک با محدوده های مشخص تعریف شود یک سازمان شکل میگیرد. برای تشکیل سازمان افراد ابتدا به شکل غیررسمی در یک جا جمع میشوند و نتیجه تصمیمات خود را برای تشکیل یک سازمان به شکل مدون و مکتوب در می آورند و سازمان رسمی را شکل می دهند. وقتی سازمان رسمی تشکیل شد افراد در داخل سازمان برای رفع نیازهای اجتماعی خود، دوباره سازمانهای غیررسمی را به وجود می آورند (سیدجوادین و پورولی، ۱۳۸۸).
به زعم «آلتر بدین» و «ریمون زاماتو»، سازمان به عنوان یک نهاد اجتماعی با یک ساختار آگاهانه و هدفمند فعالیتهای مشخصی را انجام میدهد و دارای مرزهای شناخته ای است. این تعریف چهاررکن اساسی دارد (بزرگی، ۱۳۸۳):
-
- سازمان یک نهاد اجتماعی تلقی می شود، چون سنگ زیربنای سازمان افراد هستند که دارای نقشها و روابط متقابل و وظایف مهم هستند؛
-
- سازمان در جهت رسیدن به یک هدف یا مقصود یا مأموریت خاصی تلاش میکند؛
-
- سازمان دارای ساختاری است که از چند زیرسیستم به صورت آگاهانه و هماهنگ تشکیل می شود؛
- دارای محدوده و مرزهای مشخصی است که قلمرو آن به وسیله اعضای سازمان یا توسط قانون تعیین می شود.
برنامه های مدیریت بر اساس سلسله مراتب اهداف سازمانی: هدف سازمانی نوعی وضعیت مطلوب است که بیانگر مقصد نهایی سازمان است. اهداف سازمانـی وقتی تاییـد و به صورت رسمی اعلام میگردد از مشروعیت و مقبولیت برخوردار می شود و مسیر تصمیم گیریها را کانالیزه میکند. به اهداف عالی و رسالت سازمان «مأموریت» نیز گفته می شود. برای رسیدن به مقصود یا مأموریت سازمان، باید آن ها را در قالب اهداف بلندمدت تعریف کنیم که به اهداف درازمدت «برنامه های استراتژیک»میگـویند، استراتژی ها مجموعه ای از اهداف کلی و سیاستهای کلان سازمان را در بر میگیرد و به منافع حال و آتی توجه دارد و در سطوح عالی شکل میگیرد (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۶).
برای اجرای استراتژیها، باید آن را در قالب برنامه های کوتاه مدت به نام سیاست یا خط مشی تدوین کنیم که بااندیشیدن و تفکر همراه است. خط مشی ها یا سیاستها حدود و قلمرو تصمیمات را مشخص میسازد و قابلیت اجرایی و عملیاتی داشته و بیشتر در قالب بیانیه ها و دستورالعمل کلی ظاهر میشوند. به عبارت دیگر، خط مشی ها به ما کمک میکند تا موضوعها قبل از اینکه به مشکل تبدیل گـردد درباره آن ها تصمیم گرفته شود. خط مشی ها راهنمای تصمیم گیری هستند گاهی به شکل دستورات به مثابه اقدام طبق مقررات مطرح می شود که جای هیچگونه آزادی عمل نمی گذارد و گاهی از آزادی عمل نسبی برخوردار میگردد، مثل اقدام به نحو مقتضی تا جایی که آزادی عمل وجود دارد و قانون اجازه میدهد برای اینکه خط مشی ها یا سیاستها را در سازمان پیاده کنیم نیاز به رویه خواهیم داشت (الوانی و قاسمی، ۱۳۷۶).
آخرین نظرات