چاقی و اضافه وزن فاکتورهای خطر اصلی بیماریهای مثل دیابت نوع دو، بیماری کرونر قلب، اختلالات خواب، سرطان و بیماری کبد چرب غیر الکلی(NAFLD[40]) واستیتوهپاتیت غیر الکلی([۴۱]NASH) هستند. مشخص شده کهNAFLD و NASH بطور غالبی با مقاومت به انسولین که معمولا در افراد چاق یافت می شود مخصوصا آنهایکه تجمع چربی احشایی زیادی دارند در ارتباط است. بنابراین مطالعات زیادی برای بررسی اثر کاهش وزن روی NAFLD وNASH انجام شده اند. وانگ[۴۲] وهمکاران مروری در مورد این مطالعات انجام داده اند ونشان داده اند که بهبودی کلی در مقیاسهای برونده کبدی حاصل شده است. بنابراین کاهش وزن منجر به بهبودی سلامتی بیولوژیک(کاهش مقادیر آمینو ترانسفرازها) و رادیولوژیک(کاهش درجه کبد چرب که توسط تکنیک اولتراسوند سنجیده شده) و هیستولوژیک(کاهش در ستیتوسیس، نکروز و التهاب پورتال) می شود. با این وجود در دو مطالعه که در این پژوهش بررسی شده اند گزارش شده که هیستولوژی کبد(شیوع بالای هپاتیت لوبولی ملایم تا افزایش فیبروز پورتال) که در بیمارانیکه کاهش وزن سریع داشته اند بعد از اجرای عمل باریاتریک بدتر شده است. پژوهشگران دیگر گزارش کرده اند که افزایش ناپایدار در آنزیمهای کبدی در جریان هفته های آغازین رژیم غذایی کم کالری بوجود آمده است. بهبودی در آنزیمهای کبدی در جریان کاهش وزن توسط بعضی از پژوهشگران گزارش شده اما پژوهشگران دیگر به طور مثبتی بهبودی آشکاری را در خصوصیات رادیولوژیک و هیستولوژیک کبدی را گزارش نکرده اند(Gasteyger et al,2008,1141-7).
گاستیگر[۴۳] و همکاران اثر هشت هفته کاهش وزن ایجاد شده بر اثر رژیم غذایی روی تغییرات آنزیمهای کبدی در آزمودنیهای چاق را بررسی کردند و گزارش کردند که تغذیه کم کالری به کاهش متوسط۱/۱۲ کیلوگرم با دامنه(۷/۷-۹/۲۷کیلو گرم) منجر می شود. مهم ترین یافته های آنها این بود که غلظت AST و ALT به طرز پایداری در مردان کاهش یافته است در حالیکه افزایش معنی دار گذرای در این آنزیمها را در اثر اجرای رژیم غذایی کم کالری در زنان را گزارش کردند. همچنین به طور معنی داری کاهش GGT در مردان بعد از رژیم غذایی کم کالری گزارش شده اما در زنان تغییری در این آنزیم ایجاد نشده است. همچنین تغییرات معنی داری در ALP بعد از رژیم غذایی کم کالری گزارش نشده است. همچنین آنها افزایش معنی داری را بعد از رژیم غذایی کم کالری از لحاظ آماری در بیلی روبین کل در هر دو جنس مشاهده کردند(Gasteger et al,2008,1141-7).
آندرسن[۴۴] و همکاران اثرات کاهش وزن ایجاد شده بر اثر تغذیه خیلی کم کالری را در ۴۱ آزمودنی خیلی چاق(۳۵ زن و۶ مرد) را مطالعه کردند آنها از کبد و قلب بعد از اتمام دوره رژیم غذایی نمونه برداری کردند. متوسط فاصله زمانی بین این دو دوره نمونه گیری ۲۶۱ روز بوده است(دامنه بین ۶۸۱-۱۲۷روز) ومیانگین کاهش وزن ۳۴ کیلوگرم با دامنه(۶/۸۸-۴/۱۷ کیلوگرم) بود. این پژوهشگران مشاهده کردند که افزایش معنی داری در التهاب پورتال ایجاد شده است. با این وجود آنها گزارش کردند که تغییرات بیوشیمیایی درمتغییرهای(AST، ALP، LDH و بیلی روبین) با تغییرات هیستولوژیکی همبستگی نداشته است(Andersen et al,1991,224-9).
۲-۳-۲- تاثیر تمرینات هوازی روی عملکرد کبد
داودی وهمکاران اثر هشت هفته تمرینات استقامتی را بر روی پارانشیم کبد و آنزیمهای آن در مردان مبتلا به بیماری کبد چرب غیر الکلی بررسی کردند و بعد از اتمام دوره بررسی گزارش کردند که سطوح آنزیمهای کبدی ALT وAST و میزان پارانشیم کبدی کاهش داشته است. آنها نتیجه گیری کردند که تمرین هوازی منظم می تواند روش درمانی مناسبی برای کنترل و مراقبت از بیماران کبد چرب باشد(داودی وهمکاران،۱۳۹۱،۹۰-۸۴).
رحیمی وحسینی تاثیر سه ماه برنامه تمرین هوازی به همراه اصلاح رژیم غذایی و تمرین هوازی به تنهایی را روی سطوح آنزیمهای کبدی و نیمرخ لیپیدی زنان چاق مبتلا به دیابت بررسی کردند و نتایج آنها نشان داد که در مقادیر ALT و AST تفاوت معنی داری در گروه های تمرین هوازی و تمرین هوازی به همراه رژیم غذایی حاصل نشده است(رحیمی، حسینی،۱۳۹۲).
نصیری زاد و خسروی اثر تعاملی یک دوره تمرین استقامتی و یک جلسه تمرین وامانده ساز را بر میزان آنزیمهای آسپارتات آمینو ترانسفراز و آلانین آمینو ترانسفراز پلاسما در موشهای صحرایی را بررسی کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که افزایش فعالیت آنزیمهای AST وALT بدنبال تمرین وامانده ساز رخ داده است. همچنین افزایش معنی داری در سطوح فعالیت این آنزیمها در موشهای گروه تمرین استقامتی و تمرین استقامتی به همراه یک وهله تمرین وامانده ساز نسبت به گروه کنترل مشاهده شده است(نصیری زاد و خسروی،۱۳۸۹،۹۴-۸۱).
نظری[۴۵] وهمکاران پاسخ آنزیمهای کبد را به تمرین هوازی کوتاه مدت در آزمودنیهای غیر فعال انسان بررسی کردند و نشان دادند که AST وALP به طور معنی داری بعد از تمرین افزایش می یابند اما آنزیم ALT تغییر معنی داری نشان نداده است(Nazari et al,2014,1-4).
اثر هشت هفته تمرینات شنا روی آنزیمهای کبدی وشاخص های هماتولوژیک در زنان جوان توسط بیژه[۴۶] و همکاران بررسی شدند. آنها تغییرات معنی داری را در آنزیمهای کبدی را گزارش نکردند(Bijeh et al,2013,123-128).
رضایی شیرازی[۴۷] و همکاران اثر یک برنامه تمرین هوازی را به مدت هشت هفته روی سلامتی عمومی و آنزیمهای کبدی در زندانیان بررسی کردند. آنها تغییرات معنی داری را در آنزیمهای کبدی بعد از اتمام دوره مداخله گزارش نکردند(Rezaeeshirazi et al,2011,1191-1194).
جون یو[۴۸] و همکاران اثرات دوی فوق ماراتن را روی پارامترهای بیوشیمیایی و هماتولوژیک در ورزشکارانی که دست کم فاصله ۱۰۰ کیلومتر را دویدند قبل و بلافاصله بعد از دویدن و دو روز و نه روز بعد از دویدن را بررسی کردند. تستهای عملکرد کبد در این ورزشکاران نشان داد که بیلی روبین کل بلافاصله بعد از اتمام دویدن افزایش معنی داری می یابد اما دو روز بعد به سطوح نرمال برگشته است. همچنین غلظت آلبومین بعد از دویدن بدون تغییر مانده اما دو روز بعد از دویدن به طور معنی داری کاهش یافته است. آنها گزارش کردند سطوح آنزیمهای AST وALPوAST به طور معنی داری در پایان مسابقه بالا بوده و بعد از دو روز ALT به وضعیت قبل از مسابقه برگشته است. علاوه براین AST در دو روز بعد از دویدن کاهش یافت و این کاهش تا روز نهم نیز ادامه داشته است. همچنین ALT حتی دو روز بعد از دویدن افزایش یافته و در روز نهم به حالت عادی برگشته است. گاما گلوتامیل ترانسفراز بعد از اتمام دویدن بدون تغییر بوده است(June wu,2004,2711-2719).
میر[۴۹] وهمکاران اثر هشت هفته تمرینات هوازی را بر روی آنزیمهای کبدی در افرادیکه از بیماری کبد چرب غیر الکلی رنج می بردند بررسی کردند و نتایج آنها نشان داد که تمرینات هوازی به کاهش معنی دارALT و AST منجر می شود(Mir et al,2012,189-1901).
۲-۳-۳- تاثیر تمرینات مقاومتی روی عملکرد کبد
تغییرات در شیوه زندگی به عنوان اساس مدیریت بیماری کبد چرب غیر الکلی و بهبود عملکرد کبد مورد ملاحظه است. مداخلات شیوه زندگی نشان داده است که در اثر کاهش وزن مارکرهای لیپید کبدی و کنترل متابولیکی کاهش می یابند، با این وجود کاهش وزن مشکل است و حفظ آن نیز دشوار است. تمرینات ورزشی و فعالیت بدنی در بهبود عملکرد کبد قویا اثر گذار هستند. به طوریکه نتایج مطالعات نشان داده است که افزایش فعالیت بدنی با کاهش سطوح چربی کبدی همراه است. همچنین مشخص شده که تمرینات مقاومتی با کاهش سطوح چربی کبدی ارتباط دارند.
در مقایسه با تمرینات هوازی تمرینات مقاومتی تقاضای قلبی تنفسی کمتری می خواهند و اثرات متابولیک مشابهی را نیز بر جا می گذارند. هالسورث[۵۰] و همکاران اثر تمرینات مقاومتی را بر تغییرات چربی کبدی و میانجیگرهای آن در بیمارانی که کبد چرب غیر الکلی داشتند بررسی کردند. نتایج آنها نشان داد که تمرینات مقاومتی چربی کبد را مستقل از کاهش وزن در بیماریکه کبد چرب دارند کاهش می دهد. همچنین بهبود در اکسایش چربی مستقل از کاهش وزن نیز در این بیماران حاصل می شود(Hallsworth et al,2011,).
دامور[۵۱] و همکاران اثر تمرین مقاومتی فزاینده را روی چربی کبد در بیمارانی که کبد چرب غیر الکلی داشتند بررسی کردند. آنها بعد از ۱۲ هفته تمرینات فزاینده مقاومتی که هر جلسه به مدت ۴۰ دقیقه انجام می شد و سه بار در هفته تکرار می شد، تغییرات معنی داری را در تستهای عملکرد کبد(بیلی روبین کل، AST،ALT و ALP) را گزارش نکردند اما آنها بیان کردند که تغییرات معنی داری در چربی کبدی بوجود آمده است(Damor et al,2014,114-124).
سلنتز[۵۲] وهمکاران اثرات تمرین هوازی را در مقابل تمرینات مقاومتی روی ذخایر چربی کبد و احشایی، آنزیمهای کبدی و مقاومت به انسولین در افراد بزرگسال دارای اضافه وزن بررسی کردند. آنها گزارش کردند که تمرینات مقاومتی تغییرات معنی داری را در سطوح آنزیمهای ALT و چربی کبد ایجاد نکرده است اما تمرینات هوازی و تمرینات ترکیبی مقاومتی هوازی باعث کاهش معنی دار سطوح آنزیمی ALT شده است(Slentz et al,2011,1033-1039).
باسچی[۵۳] وهمکاران اعلام کردند که هم تمرینات مقاومتی و هم تمرینات هوازی مقدار چربی کبدی را در آزمودنیهای که دیابت نوع دوم به همراه بیماری کبد چرب غیر الکل دارند کاهش می دهد. اما آنها گزارش کردند که تمرینات مقاومتی با شدت ۷۰-۸۰%۱-RM نتوانسته است شاخص های آنزیمی عملکرد کبد(ALT,AST,GGT)را به طور معنی داری کاهش دهد(Bacchi et al 2013,1-9.).
خلاصه فصل
کنترل متابولیکی از طریق واکنشهای زیادی حاصل می شود، چندین اندام وسیستم(مخصوصا کبد، عضله اسکلتی و بافت آدیپوس) که به بدن اجازه واکنش سریع را در مقابل شرایط بی ثبات می دهند بصورت هماهنگ و منظم کنترل متابولیک را بر عهده دارند. اگر این سیستم در هر سطحی به خوبی کار نکند، سپس اختلالات متابولیکی می تواند در نتیجه تغییرات فیزیولوژیکی در عضله، کبد و سطح قلب توسعه پیدا کنند. در این شرایط سطوح چاقی، دیابت نوع دو و بیماری کبد چرب غیر الکلی افزایش می یابند و باعث افزایش فشار به بدن می شوند. توصیه های بهداشت عمومی مبنی بر این است که در طول هفته دست کم باید ۱۵۰ دقیقه فعالیت بدنی با شدت متوسط جهت کاهش خطرات متابولیکی انجام شود. با این وجود اغلب مردم به این توصیه بهداشت عمومی توجه نمی کنند و ممکن است که این وضعیت در افزایش تعداد افرادیکه در خطر بیماری دیابت نوع دو و چاقی هستند سهیم باشد. در این زمینه مطالعات نشان داده اند که شرکت در فعالیتهای بدنی و ورزشی و حفظ شیوه زندگی فعال احتمال مبتلا شدن به دیابت نوع دو و چاقی را کم می کند. به نظر می رسد که فعالیت بدنی باعث افزایش گیرنده انسولین در بافت عضله می شود که از این طریق تحویل گلوکز و انسولین به عضلات و جابجا شدگیGLUT4 به غشای سلول عضلانی افزایش می یابد و مصرف گلوکز بدون وابستگی به انسولین نیز زیاد می شود. همچنین تمرین اثر مفیدی روی متابولیسم اسیدهای چرب از طریق افزایش اکسایش لیپد کل بدن دارد و همچنین اثرات مطلوبی روی نیمرخ لیپدی را بدنبال دارد. در سراسر دهه اخیر، پژوهشگران به اثرات تمرینات مقاومتی روی چندین متغییر سندرم متابولیک توجه زیادی کرده اند. شواهد بیان می کنند که عضله اسکلتی مسول۴۰% وزن کل افراد است و ممکن است در تعدیل فاکتورهای خطر متابولیک از طریق افزایش توده عضله موثر باشد. بواسطه پیامدهای متابولیکی کاهش توده عضلانی بدیهی است که افزایش سن و کاهش فعالیتهای بدنی به شیوع بیشتر اختلالات متابولیکی بیانجامد. مطالعات نشان داده اند که تمرینات مقاومتی در بیماران چاق ترکیب بدن را بهبود می بخشند و توده چربی را کاهش می دهند. علاوه براین نشان داده شده است که تمرینات مقاومتی بافت چربی احشایی و زیر پوستی را در ناحیه شکم متابولیزه می کنند.
فصل سوم
روش شناسی
مقدمه
در فصل دوم مبانی نظری و نوشته جات موجود در زمینه تاثیر انواع مداخلات(تمرینات ورزشی، رژیمهای غذایی) روی عملکرد کبد بازبینی گردید. در این فصل گزارشی از روش های استفاده شده در پژوهش و نحوه جمع آوری اطلاعات بیان می شوند. در این رابطه راجع به موضعهای مثل: طرح و روش پژوهش، جامعه و نمونه آماری، متعیرها ی پژوهش، وسایل اندازه گیری و روش های آماری توضییح داده می شود.
۳ – ۱ – طرح وروش پژوهش
روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی است. در این پژوهش اثر یک دوره تمرینات مقاومتی(هشت هفته) با شدتهای مختلف روی نشانگران آنزیمی وغیر آنزیمی عملکرد کبد در مردان چاق بررسی شد. گروه های تمرین به مدت دو ماه تمرینات مقاومتی را هفته ای سه جلسه و هر جلسه به مدت ۸۰ دقیقه انجام دادند. دو روز قبل از شروع تمرینات، دو روز بعد از پایان چهار هفته تمرینات مقاومتی و دو روز بعد از پایان دوره پژوهش(هشت هفته) نمونه گیری بعمل آمد. نمونه های خونی آزمودنیها در آزمایشگاه با نظارت پژوهشگر و کارشناس آزمایشگاه در ساعت ۸ صبح بعد از۱۲ ساعت ناشتای تهیه گردیدند. دو روز قبل از نمونه گیری برای دقت بیشتر از آزمودنیها خواسته شد که هیچ گونه فعالیت بدنی شدید انجام ندهند. برای کنترل تغذیه در مدت زمان انجام پژوهش از آزمودنیها خواسته شد تا با بهره گرفتن از فرمهای ثبت خوراک همه موادی غذایی و مایعاتی را که در طول سه روز(دو روز در طول هفته و یک روز در آخر هفته) را یادداشت نمایند. همچنین به منظور کنترل متغییر های مزاحم اقداماتی صورت گرفت:
۱ ) توصیه های لازم در جهت عدم مصرف مکمل های ورزشی و داروهای نیروزا وفعالیت بدنی شدید در طول دوره ارائه شد. ۲ ) از کلیه آزمودنیها در یک ساعت و یک روز مشابه و با شرایط یکسان نمونه خون گرفته شد، همچنین به آزمودنیها توصیه شد که شام قبل از ناشتای وعده غذایی سبک مصرف کنند. ۳ ) برای برآورد سطح آمادگی جسمانی از پرسشنامه سوابق ورزشی استفاده شد( پیوست الف ). شکل(۳-۱) طرح پژوهش را نشان می دهد.
کنترل
N=8
نمونه گیری
نومنه گیری
نمونه گیری
تمرین ۱
N=8 30%1RM
طرح پژوهش
آزمودنیها
دوره پژوهش
۷
۵
۱
۶
۳
۲
۸
۴
۲ روز بعد از ۱ماه تمرین
۲روز بعد از پایان پژوهش
آخرین نظرات