پژوهشی توسط کلانتری و همکاران (۱۳۸۹) ، با عنوان بررسی جامعه شناختی گرایش به فرزندآوری و برخی عوامل مرتبط با آن در شهر تبریز انجام شده است . نتایج حاکی از آن بود که بین گرایش به فرزندآوری و متغیر مشارکت اجتماعی رابطه معنادار مثبت وجود داشت و بین گرایش به فرزندآوری و پذیرش اجتماعی رابطه خطی معناداری احتساب نشد . طبق نتایج این تحقیق بین گرایش به فرزند آوری و گرایش دینی همبستگی معناداری مشاهده گردید. یعنی افرادی که دارای گرایش دینی بالایی بودند علاقه مندی بیشتری به فرزندآوری داشتند و با توجه یافته ها بین گرایش به فرزندآوری و منافع اقتصادی رابطه معکوس وجود دارد . یعنی هرچقدر والدین بیشتر به دنبال منافع اقتصادی خود بودند به همان میزان از گرایش آنها به فرزندآوری کاسته می شد(کلانتری و همکاران ،۱۳۸۹) .
پژوهش دیگری توسط عنایت و پرنیان ( ۱۳۹۲) ، تحت عنوان مطالعه رابطه جهانی شدن فرهنگی و گرایش به فرزندآوری انجام گرفته است . نتایج این پژوهش بیانگر این بوده است که تقریباٌ ۲۹ درصد زنان دارای گرایش به فرزندآوری می باشند . بر اساس نتایج آزمون همبستگی نیز بین تمامی مؤلفه های جهانی شدن فرهنگی شامل: فناوری نوین داده ای و ارتباطاتی ، نگرش نقش جنسیتی ، آگاهی از وسایل پیشگیری از بارداری ، استفاده از موبایل و مشتقات آن و فرد گرایی ، ارتباط معنی دار و منفی با متغیر گرایش به فرزندآوری وجود دارد . یافته های مستخرج از رگرسیون چند متغیره نیز نشان داده است که چهر متغیر فناوری نوین داده ای و ارتباطاتی ، فرد گرایی ، نگرش نقش جنسیتی و استفاده از موبایل و مشتقات آن در مجموع توانسته اند ۳/۲۶ درصد از تغییرات متغیر گرایش به فرزندآوری را تبیین کنند( عنایت و پرنیان،۱۳۹۲) .
تحقیقی توسط شوازی و خواجه صالحی (۱۳۹۲)، تحت عنوان سنجش تأثیر استقلال ، مشارکت اجتماعی و تحصیلات زنان بر تمایل به فرزندآوری در شهر سیرجان انجام گرفته است . نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که رابطه بین متغیر های استقلال و تمایل به فرزندآوری با کنترل متغیر های اقتصادی و اجتماعی (تحصیلات ، مشارکت اجتماعی و وضعیت اشتغال ) معنا دار نیست. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون لجستیک بیانگر این بود که از میان متغیر های مختلف، متغیر تحصیلات زنان و مشارکت اجتماعی زنان نقش تعیین کننده ای در تبیین تغییرات متغیر وابسته دارد به گونه ای که با افزایش این دو عامل تمایل به فرزندآوری کاهش می یابد . علاوه بر این دو متغیر سن زنان و تعداد فرزندان در رابطه با متغیر تمایل به فرزندآوری از قدرت تبیین بالایی برخوردارند( شوازی و خواجه صالحی ، ۱۳۹۲) .
پژوهشی توسط کشاورز و همکاران (۱۳۹۲) با عنوان بررسی عوامل مؤثر برفاصله بین ازدواج و فرزندآوری در شهر اصفهان انجام گرفته است . مهمترین یافته های پژوهش نشان داد که بین سن زن در هنگام ازدواج و تأخیر در فرزندآوری رابطه منفی و معنادری وجود دارد و با توجه به سطح معناداری بدست آمده فرضیه تأیید شده است . در واقع هرچه سن زنان در هنگام ازدواج بیشتر باشد ، تأخیر در فرزندآوری کمتر است . فرضیه دیگری که اثبات گردیده است تأثیر قدرت زن در خانواده می باشد که مهمترین نقش در تأخیر فرزندآوری در خانواده داشته است (کشاورز و همکارا،۱۳۹۲) .
تحقیق دیگری توسط محمودیان و رضائی (۱۳۹۱) تحت عنوان زنان و کنش کم فرزندآوری در یک مطالعه موردی به این نتیجه رسیدند که خود – حمایتی مهمترین مقوله و معنای ذهنیتی زنان در استدلال برای کم فرزندآوریشان است. یعنی پیش فرض اساسی در کنش کم فرزندآوری زنان در این منطقه حمایت از خود جسمانی ، اجتماعی و روانی است(محمودیان و رضائی،۱۳۹۱) .
تحقیق دیگری توسط میر محمد صادقی و همکاران(۱۳۸۹) ، تحت عنوان عوامل اقتصادی – اجتماعی و جمعیت شناختی مؤثر بر باروری در مناطق روستای شهرستان نجف آباد صورت گرفته است . یافته های تحقیق نشان می دهد که در برخی از سنین طول دوره ازدواج ، تعداد مرگ و میر فرزندان ، تعداد سقط جنین و وسعت اراضی قابل استفاده ی روستا (تخمین اندازه) تأثیر مثبت بر باروری دارد. در صورتی که سن زن در اولین زایمان، فواصل زایمان، سطح تحصیلات زن و شوهر و دارا بودن بیمه تأثیر منفی بر باروری دارند (میر محمد صادقی،۱۳۸۹) .
پژوهشی توسط کبودی و همکاران (۱۳۹۲) با عنوان الگوی تصمیم گیری فرزندآوری به صورت یک مطالعه کیفی انجام شد و داده ها از طریق مصاحبه جمع آوری گردیده است . نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که تصمیم فرزندآوری یا فرزند نیاوردن به صورت تصادفی شکل نمی گیرد بلکه مبنای این تصمیم گیری ، رفع یا کاهش یک سری نیازهای درک شده است . نیاز به فرزندآوری لزوماً به معنای تمایل قلبی افراد برای داشتن فرزند نیست بلکه فرد تصور می نماید داشتن فرزند (دیگر) می تواند بخشی از نیازهای درک شده او را کاهش دهد . دو مقوله ی نگرش فرد به پیامد های فرزندآوری و هنجار های درک شده نیز شرایط علی نیاز درک شده به فرزندآوری هستند . پس از درک نیاز در صورتی فرد قصد فرزندآوری می نماید که کنترل بر شرایط پس از فرزندآوری را مناسب ارزیابی نماید(کبودی ،۱۳۹۲) .
تحقیقی دیگر که توسط نقدی و زارع (۱۳۹۲) با عنوان بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر باروری زنان حاشیه نشین انجام گرفت نشان داد که باروری با سن ازدواج ، طول مدت ازدواج ، سابقه زندگی در حاشیه و تعداد مطلوب فرزندان همبستگی معناداری دارند . همچنین متغیر های ترجیح جنسیتی ، نگرش در مورد استفاده از وسایل پیشگیری ، تحصیلات ، رضایت از زندگی زناشویی و خواستگاه اجتماعی نیز اثر معنی داری روی باروری داشته است . اما تأمین اجتماعی ، احترام اجتماعی ، فاصله گذاری بین موالید و شغل اثرشان بر باروری معنی دار نبوده است . بر اساس یافته های تحلیل رگرسیون مشاهده شد که از بین ۸ متغیر فاصله ای وارد شده در معادله دو متغیر تقدیر گرایی و طول مدت ازدواج روی هم رفته به عنوان مهمترین عوامل ، ۶۲ درصد تغییرات باروری را تبیین می کنند . به طور کلی نتایج نشان می دهند که باروری در مناطق حاشیه نشین با متن شهر همگرا شده است(نقدی و زارع،۱۳۹۲) .
پژوهشی توسط اسلاملو و همکاران(۱۳۹۲)، با عنوان نگرش زوج های در شرف ازدواج به باروری متعاقب سیاست های تشویقی فرزندآوری در کشور انجام گرفت. نتایج حاکی از آن بود که تعداد فرزندان ایده آل و نیز فرزند دلخواه در اغلب زوج ها کمتر از ۲ بود که تفاوتی بین دو جنس وجود نداشت . برای افرادی که جنس فرزند برایشان مهم بود، جنس پسر از اولویت بیشتری برای هر دوی زنان و مردان برخوردار بود . در مورد تمایل برای افزایش تعداد مورد دلخواه فرزند به تبع سیاست های تشویقی باروری کشوری تنها۲/۱۸ درصد از مردان و ۶/۹ درصد از زنان تمایل خود را در این ارتباط اعلام کردند که بی میلی زنان بیشتر از مردان بوده است . برخورداری از تحصیلات دانشگاهی و در حال تحصیل بودن و زندگی در خانواده های کوچکتر منجر به تمایل به داشتن فرزند بیشتر می شود . یافته تأیید کننده تغییر قابل توجه رفتار باروری زوج های ایرانی است که تا حد زیادی ناشی از تغییرات عمده ارزشی و نگرشی آن ها در زمینه ترجیحات باروری شامل تعداد و جنس ایده آل و دلخواه بوده و به نظر می رسد تغییر سیاست های باروری کشور تأثیر قابل توجهی در تغییر نگرش زوج ها ایجاد نخواهد کرد( اسلاملو و همکاران،۱۳۹۲) .
تحقیقی که توسط مباشری و همکارانش در سال ۱۳۹۲ با عنوان تعیین مهم ترین عوامل تأثیر گذار بر الگوی باروری خانواده های تک فرزند و بدون فرزند شهرستان شهر کرد انجام گرفت . به این نتیجه رسید که بین نمره نگرش افراد با سن ، سن ازدواج مدت زمان زندگی مشترک و تحصیلات رابطه معنی دار و مستقیم وجود داشت . بیشترین درصد افراد (۳/۸۳ درصد) افزایش هزینه ها و فشار اقتصادی و کمترین درصد(۳/۸ درصد) ترس از سقط مکرر و مرده زایی را دلیل عدم تمایل به فرزندآوری ذکر کرده بودند . سه عامل افزایش هزینه ها و فشار اقتصادی ، عدم وجود حمایت ها و تسهیلات رفاهی از جانب دولت برای فرزندآوری و نگرش غلطی که داشتن فرزند بیشتر نشانه فرهنگ اجتماعی ضعیف تر است ، از مهمترین عوامل تأثیر گذار بر فرزندآوری می باشد(مباشری،۱۳۹۲) .
پژوهش دیگری که توسط پیلتن (۱۳۹۲) با عنوان عوامل مؤثر بر تمایل به فرزندآوری بین زنان ۱۵-۴۹ ساله مراجعه کننده به مراکز درمانی و بهداشتی شهرستان جهرم انجام گرفت نشان داد که بین جامعه پذیری جنسیتی و تمایل به فرزندآوری رابطه معناداری وجود دارد . بعلاوه بین نوع تغذیه و تمایل به فرزندآوری نیز رابطه معناداری وجود داشته است . بین سطح تحصیلات زنان و تمایل به باروری تفاوت معنادار وجود دارد (پیلتن ،۱۳۹۲) .
حق شناس (۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی تأثیر عوامل اقتصادی ، اجتماعی و جمعیتی بر رفتار باروری در ارومیه پرداخت . یافته های پژوهش بدین قرار بود که : به دلیل اثر قوی و معنادار سطح تحصیلات زنان ، این متغیر به عنوان مهمترین عامل و سرعت دهنده اصلی در کاهش باروری پایدار در ارومیه ملاحظه گردید . اثر اشتغال بر روی شاخص تعداد فرزندان زنده به دنیا آمده از نظرآماری معنی دار نگردید . سن زنان در اولین ازدواج تأثیر معناداری روی شاخص سنجش رفتار باروری داشته و جهت تاثیر منفی بوده است ، زمانی که این متغیر را به عنوان متغیر کنترل و جانبی وارد تحلیل نموده ، به لحاظ آماری تغییر چشمگیری در رابطه با سطح تحصیلات زنان و باروری آنان حاصل نگردید(حق شناس،۱۳۸۹) .
نوروزی(۱۳۹۰) در مطالعه ای به بررسی تأثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی بر میزان باروری زنان در ایران پرداخت . این پژوهش به روش پیمایشی صورت گرفت که یافته ها نشان داد که : اول اینک سطح تحصیلات والدین بویژه مادران و کاهش مرگ و میر فرزندان از مؤثرترین عوامل در کاهش میزان باروری زنان در ایران می باشد . بالا رفتن سن ازدواج زنان ، شهرنشینی، اشتغال زنان درخارج از منزل ، نوگرایی و بهبود وضعیت زندگی، از دیگر عوامل مؤثر بر کاهش باروری زنان در ایران می باشد . همچنین با افزایش هزینه کل خانوار ، باروری زنان (در گروه های با درآمد پایین) افزایش می یابد. در گروه های با درآمد بالا با افزایش هزینه کل خانوار باروری زنان کاهش می یابد . به علاوه اشتغال والدین در گروه کشاورزی با بالاتر بودن میزان باروری زنان همراه است(نوروزی ،۱۳۹۰) .
تحقیقات خارجی
از آنجا که در کشورهای توسعه یافته زمان طولانی تری نسبت به ایران در فرایند کاهش موالید به سر می برند لذا انتظار می رفت که شاید تحقیقات بیشتری در این زمینه لحاظ شده باشد لذا در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود .
دوره مالی تغییر حسابرس
کنترلی
Yr91
متغیر مجازی: اگر شرکت در سال ۱۳۹۱ تعویض شده باشد عدد یک در غیر اینصورت عدد صفر
۱-۱۳) ساختار پژوهش
فصل اول، بیان مسئله و اهمیت پژوهش در کنار فرضیه ها و تعاریف عملیاتی متغیرهای تحقیق بیان شد.
فصل دوم، مفاهیم بنیادی نظری پژوهش تبیین و تشریح خواهد شد و در ادامه با مروری بر ادبیات تحقیق مطالعات پیرامون موضوع پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد.
فصل سوم، به شرح روش انجام تحقیق اختصاص دارد. در این فصل، ابتدا با بیان قلمرو زمانی و موضوعی تحقیق پرداخته، سپس شیوه جمع آوری اطلاعات و ابزار اندازه گیری تشریح می شود و در نهایت تعریف متغیرهای تحقیق و شیوه تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها بیان می شود.
فصل چهارم، به ویژگی متغیرهای تحقیق و تحلیل ماهیت آن ها اشاره می شود و در نهایت شیوه آزمون فرضیه ها ارائه می گردد.
فصل پنجم، به ارائه نتیجه گیری، تفسیر نتایج، محدودیت های تحقیق و ارائه پیشنهادات کاربردی و توصیه برای تحقیقات آتی خواهد پرداخت.
در پایان، منابع و ماخذ و پیوست ها شامل اطلاعات آماری ارائه خواهد شد.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
۲-۱) بخش اول: تغییر حسابرس و عوامل موثر بر دوره تصدی حسابرس
۲-۱-۱) مقدمه:
حسابرسی برون سازمانی از طریق اعتباردهی به صورتهای مالی منتشر شده برای عموم، عملیات کارای بازارهای سرمایه را تسهیل می کند. اما افزایش شمار و پیچیدگی قوانین گزارشگری و حسابداری. امکان تضاد بین حسابرسان و صاحبکاران را افزایش می دهد و اغلب ممکن است به کشانده شدن فرایند حسابرسی به چانه زنی بین دو گروه یاد شده بینجامد. با توجه به اینکه در زمینه حسابرسی، ترازوی قدرت تقریباً همیشه به طرف صاحبکاران است. در صورت وجود مجادله بین حسابرس و صاحبکار، مدیریت ممکن است از طریق تهدید به خاتمه کار با حسابرس ، وی را مجبور به پذیرش رویه های حسابداری کند. در صورتی که مدیریت در انجام این کار موفق نشود، با اعمال قدرت خود ممکن است حسابرس را برکنار کرده و حسابرس انعطاف پذیرتری جستجو کند. از این رو ، انتقادهایی وجود دارد مبنی بر اینکه افزایش تغییر حسابرس در سالهای اخیر ، به توانایی حسابرس در ایفای نقش مهم اعتباردهی به صورتهای مالی صدمه می زند(ناپ و الیکای، ۱۹۸۶). این انتقادها براساس این عقیده قرار دارد که تغییر حسابرس باعث کاهش استقلال حسابرس و صاحبکار و در نتیجه بی اعتبار شدن صورتهای مالی می شود. از سوی دیگر، مقامات قانونگذار نگران این هستند که افزایش فراوانی تغییر حسابرس، اعتماد استفاده کنندگان به کلیه صورتهای مالی و نه فقط صورتهای مالی شرکتهای تغییر دهنده حسابرس، را کاهش دهد. از این رو ، با توجه به اینکه این موضوع ، فلسفه وجودی حسابرسی را متزلزل می کند، بررسی پدیده تغییر حسابرس و دلایل آن از اهمیت خاصی برخوردار است. برای مطالعه و بررسی دلایل تغییر حسابرس، درک عوامل توجیه کننده تقاضا برای حسابرسی، عوامل و ویژگیهای موثر در انتخاب حسابرس و مزایای حاصل از حفظ حسابرس ضروری است(مهدوی و ابراهیمی، ۱۳۸۹).
۲-۱-۲) تقاضا برای خدمات حسابرسی
والاس (۱۹۸۰) تقاضا برای خدمات حسابرسی در بازارهای آزاد و بازارهای تحت نظارت را مورد بررسی قرار داد و سه منبع تقاضای جداگانه اما مرتبط ، را برای خدمات حسابرسی شناسایی و انها را در چارچوب سه فرضیه زیر معرفی کرد:
۱- فرضیه مباشرت یا نمایندگی: متون نمایندگی، تقاضا برای حسابرسی را ناشی از تضاد منافع بین مدیران (نماینده) و سهامداران ( موکل) ، بستانکاران ، اتحادیه های کارگری و غیره می داند. این فرضیه بیانگر این است که حسابرس به عنوان یک رابط می تواند هزینه های نمایندگی ناشی از رفتار خودسرانه نمایندگان را کاهش دهد(بیتی و فرنلی، ۱۹۹۵).
۲- فرضیه اطلاعات: در حوزه فرضیه اطلاعات چنین استدلال می شود که برهان پشتوانه تقاضای سرمایه گذاران به عنوان گروهی از استفاده کنندگان از صورتهای مالی حسابرسی شده این است که گزارشهای مالی مزبور، اطلاعات سودمندی را برای انجام تصمیمگیریهای مرتبط با سرمایه گذاری ارائه میکند(امیر ارصلانی، ۱۳۸۴).
۳- فرضیه بیمه: براساس این فرضیه، سرمایه گذاران و بستانکاران از طریق مسئولیت حرفهای حسابرس، در مقابل زیانهای مالی بیمه می شوند(بیتی و فرنلی، ۱۹۹۵).
۲-۱-۳) انتخاب حسابرس
بیتی و فرنلی(۱۹۹۵) بر این باورند که باید با توجه به سه ویژگی زیر موسسه حسابرسی را انتخاب کرد:
۱- ویژگیهای صاحبکار: عوامل مربوط به تقاضا برای خدمات حسابرسی بیانگر تعدادی از ویژگیهای صاحبکار است که بر انتخاب موسسه حسابرسی تاثیر خواهد گذاشت. این ویژگیها عبارتند از اندازه و مییزان اهرم مالی و حق مالکیت مدیریت(بیتی و فرنلی، ۱۹۹۵).
۲- ویژگیهای حسابرس بالقوه : عوامل مربوط به عرضه خدمات حسابرسی، یعنی ویژگیهای حسابرس نیز بر انتخاب موسسه حسابرسی تاثیر میگذارد. دلویت و سلز (۱۹۷۸) در یک پژوهش پیمایشی نشان دادند که شایستگی فنی مهمترین معیار برای انتخاب حسابرس است. در پژوهش دیگری توسط ایچنسر و شیلدز (۱۹۸۳) نیز این نتیجه تکرار شد. ویلیامز (۱۹۸۸) شایستگی فنی را به اثربخشی حسابرس تعبیر می کند. او تخصص در صنعت و رابطه طولانی با صاحبکاران را به عنوان معیارهای مربوط به اثربخشی حسابرس معرفی می کند. بیتی و فرنلی(۱۹۹۵) نشان دادند که مهترین ویژگیهای حسابرس عبارتند از: شایستگی فنی موسسه، ارزش پولی خدمات حسابرسی، کیفیت ارتباط کاری با شرکای موسسه حسابرسی. براساس یافته های سندز و مک فایل (۲۰۰۳) دو معیار مهم در انتهاب حسابرس عبارتند از: شایستگی فنی و مشتری محوری.
۳- محیط حسابرسی: در فرضیه نمایندگی رابطه صاحبکار- حسابرس در قالب شبکهای از قراردادهای پیچیده در نظر گرفته می شود. تغییر در حسابرسان ممکن است نتیجه تغییر در قراردادهای نماینده موکل باشد. تغییر در مدیریت عالی و رشد شرکت از جمله عواملی هستند که باعث تغییر در قراردادهای نماینده موکل می شوند(ویلیامز، ۱۹۸۸). اما گاهی اوقات تضاد منافع بین مدیر و سهامدار باعث می شود که انتخاب حسابرس با توجه به این معیارها انجام نشود. طبق فرضیه مباشرت، مدیریت در جستجوی حسابرسی است که نیاز سهامداران به اعتبار دهی به صورتهای مالی را تامین کند. سهامداران به حسابرسی نیاز دارند که در انجام حسابرسی مطابق با استانداردهای پذیرفته شده حسابرسی کارا باشد ، اشتباهات با اهمیت را کشف کند و در مورد امور مالی شرکت پیشنهادهای خردمندانهای به نمایندگان ارائه کند. به طور خلاصه ، سهامداران به حسابرسی نیاز دارند که در انجام حسابرسی مطابق با استانداردهای پذیرفته شده حسابرسی کارا باشد، اشتباهات با اهمیت را کشف کند و در مورد امور مالی شرکت پیشنهادهای خردمندانهای به نمایندگان ارائه کند. به طور خلاصه، سهامداران انتظار دارند که مدیران موسسه حسابرسی را انتخاب کنند که کیفیت کار آن بهتر است(ویلیامز، ۱۹۸۸).
۲-۱-۴) تغییر حسابرس
انتخاب حسابرس یک تصمیم مهم در عمر شرکت است و تصمیم به تغییر حسابرس نباید با بی دقتی انجام شود(دیویدسون و همکاران، ۲۰۰۶). صاحبکار در صورتی تصمیم به تغییر حسابرس می گیرد که یکی (یا تعداد بیشتری) از ویژگیهای مربوط به انتخاب حسابرس تغییر کند. فرانسیس و ویلسن (۱۹۸۸) فرایند تغییر حسابرس را به دو مرحله تقسیم می کنند، زیرا دلایل مربوط به دو مرحله تقسیم می کنند، زیرا دلایل مربوط به کنارگذاری حسابرس قبلی ممکن است ربطی به معیارهای خاص مورد استفاده در انتخاب حسابرس جدید نداشته باشد. در مرحله اول ، شرکت تصمیم به تغییر حسابرس می گیرد ودر مرحله بعد ، حسابرس جدید را انتخاب میکند. تغییر حسابرس نتیجه تغییر در شرایط شرکت (یعنی عواملی که به عملکرد موسسه حسابرسی قبلی ندارد) مانند تغییر در مدیریت عالی یا عدم توافق و مسائل خاصی باشد. بنابراین،دلایل تغییر حسابرس الزاماً به ویژگیهای موسسه حسابرسی مربوط نمی شود و نیز الزاماً به انتخاب حسابرس جدید ربطی ندارد (بیتی و فرنلی، ۱۹۹۵).
۲-۱-۵) هزینه های تغییر در حسابرس
اگر ویژگیها و معیارهای مربوط به انتخاب حسابرس تغییر نکند، تغییر حسابرس منطقی نیست زیرا هزینه تغییر حسابرس بسیار زیاد است. تغییر حسابرس، هم برای صاحبکار و هم برای حسابرس مستلزم تحمل هزینه هایی به شرح زیر است:
۱- هزینه هایی که صاحبکار متحمل می شود: این هزینه ها نیز به دو دسته هزینه های مستقیم و غیر مستقیم ، تقسیم می شوند.
هزینه های مستقیم : هزینه هایی هستند که صاحبکار برای کمک به حسابرس جهت درک عملیات، صنعت و محیط او متحمل میشود؛ زیرا ناآشنایی با محیط صاحبکار منجر به عدم موفقیت حسابرسی می شود(ویلیامز، ۱۹۸۸). به بیان دیگر، هزینههای مستقیم مربوط به زمان و وقتی است که کارکنان و مدیریت ، برای آشنایی حسابرس جانشین با کنترل داخلی، سیستمهای حسابداری و سایر رویه های خاص شرکت صرف می کنند(ویسنانت، ۲۰۰۳).
هزینه های غیر مستقیم: هزینه هایی هستند که از انتساب ریسک زیاد به صورتهای مالی توسط استفاده کنندگان ناشی میشوند، استفاده کنندگانی که نسبت به تغییر حسابرس مشکوک هستند و بر این باورند که صاحبکار برای دستکاری سود به دنبال یک حسابرس سازگارتر و انعطاف پذیرتر بوده است(فرید و شیف، ۱۹۸۱). انتساب ریسک بالا، ناشی از افشا نکردن دلایل تغییر حسابرس از سوی شرکت است. بنابراین، استفاده کنندگان چنین فرض می کنند که تغییر حسابرس الزاماً با هدف مدیریت سود یا حفظ جایگاه مدیریت یا پنهان کردن مشکلات شرکت انجام شده است. افزون بر این ، نبود اطمینان راجع به عملکرد آینده حسابرس جانشین، هزینه تغییر را افزایش می دهد(دی، ۱۹۹۱).
۲- هزینه هایی که حسابرس متحمل می شود
حسابرس قبلی، نه تنها حق الزحمه دریافتی از صاحبکار قبلی را از دست می دهد بلکه هزینه هایی را نیز در ارتباط با جذب صاحبکاران جدید و تعیین مجدد مسئولیت تیم حسابرسی متحمل می شود. بنابراین ، به نظر ویسنانت (۲۰۰۳) تغییر حسابرس تنها زمانی متحمل است که منافع حاصل از تغییر، از هزینه های تحمل شده توسط صاحبکار یا حسابرس قبلی بیشتر باشد.
۲-۱-۶) دلایل تغییر حسابرس
طی سه دهه گذشته، علاقه به بررسی و مطالعه پدیده تغییر حسابرس در میان دانشگاهیان و دست اندرکاران حرفه افزایش یافته است. انگیزه آنها از پژوهش در زمینه تغییر حسابرس ناشی از نیاز به درک بهتر تقاضا برای خدمات حسابرسی است؛ زیرا موضوع تغییر حسابرس در درک عوامل موثر تغییر حسابرس در درک عوامل موثر بر بازار خدمات حسابرسی و میزان رقابت در حرفه حسابرسی تاثیر دارد(مهدوی و ابراهیم، ۱۳۸۹). شاید بتوان با بررسی وضعیتهایی که منجر به قطع رابطه حسابرس – صاحبکار میشود، عواملی را که در انتخاب حسابرس حیاتی هستند ، شناسایی کرد و بدین وسیله مبنایی را برای ارزیابی اهمیت جنبه های گوناگون محصول حسابرسی فراهم آورد(شوارتز و منون، ۱۹۸۵). پژوهشهایی گستره ای در زمینه دلایل تغییر حسابرس انجام شده است. یافته های این پژوهشها حاکی از این است که شرکتها بنا به دلایل متعددی حسابرسان خود را تغییر می دهند.
۲-۱-۶-۱ ) کاهش هزینه حسابرسی یا کاهش حق الزحمه حسابرسی
در بیشتر پژوهشهایی که تا کنون انجام شده است، یکی از دلایل تغییر حسابرس ، کاهش هزینه حسابرسی بوده است؛ برای نمونه، بدینگفیلد و لوب (۱۹۷۴) و ایچنسر و شیلدز(۱۹۸۳) نشان دادند که کاهش حق الزحمه حسابرس یک دلیل با اهمیت در تغییر حسابرس بوده است. یکی از تفسیرهای این یافته این است که حقالزحمه کمتر از طریق کاهش مخارج شرکت، عملکرد شرکت را بهبود میبخشد. از طرف دیگر اگر حسابرسی با هزینه کمتر، کیفیت حسابرسی را کاهش دهد، انتخاب حسابرس با حقالزحمه کمتر، در درازمدت به عملکرد شرکت لطمه میزند(دیویدسون و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۱-۶-۲) ضعف کنترلهای داخلی
کنترلهای داخلی ضعیف باعث می شود که مدیریت، بستانکاران و سرمایه گذاران ، به علت اطلاعات مالی اتکاپذیر تصمیمهای نادرستی بگیرند. از طرف دیگر، کنترلهای داخلی ضعیف باعث افزایش میزان خطر کنترل و خطر حسابرسی می شود. اگر میزان خطر حسابرسی آن اندازه زیاد باشد که حسابرس به این نتیجه برسد که نمی تواند با جمع اوری شواهد کافی آن را کاهش دهد، نظر مشروط یا عدم اظهارنظر ارائه خواهد کرد(مهدوی و ابراهیمی، ۱۳۸۹). ارائه چنین اظهارنظرهایی ممکن است خوشایند مدیریت نباشد و منجر به تغییر حسابرس شود. حسابرسان ممکن است به علت افزایش ریسک حسابرسی از ادامه کار با این صاحبکاران خودداری کنند. موسسه های حسابرسی بزرگ با احتمال بیشتری مشکلات کنترلهای داخلی را شناسایی می کنند. همچنین احتمال کمتری وجود دارد که این موسسه ها بعد از افشای مشکلات کنترلهای داخلی ، کماکان به عنوان حسابرس آن شرکت باقی بمانند(تورنر و همکاران، ۲۰۰۵).
۲-۱-۶-۳) برقرار نبودن فرض تداوم فعالیت
زمانی که حسابرس اظهارنظر خود را بر اساس عدم برقراری تداوم فعالیت صادر میکند، بدان معناست که به نظر حسابرس، شرکت نمی تواند در ۱۲ ماه اینده از ورشکسته شدن جلوگیری کند. تعدادی از مواد تغییر حسابرس به دلیل عدم برقراری فرض تداوم فعالیت رخ داده است. اغلب حسابرسان از ادامه کار با چنین شرکتهایی خودداری میکنند؛ زیرا تصور بر این است که در صورت برقرار نبودن فرض تداوم فعالیت ، ریسک افزایش می یابد. در مواردی نیز صاحبکاران به دلیل ناراضی بودن از چنین اظهارنظرهایی حسابرسان را تغییر می دهند و درواقع به دنبال اظهارنظر مطلوبتری هستند(تورنر و همکاران، ۲۰۰۵).
۴-۶-۱-۴) ارائه مجدد صورتهای مالی
ارائه مجدد صورتهای مالی ممکن است نشانه وجود مشکلات و مسائلی در بخش حسابداری شرکت باشد. اغلب چنین شرکتهایی کنترلهای داخلی ضعیفی دارند، معمولاً بعد از ارائه مجدد، حسابرس شرکت از ادامه کار خودداری کرده و انصراف می دهد، زیرا تصور حسابرس این است که ریسک شرکتهای با کنترل داخلی ضعیف ، زیاد است . یا حسابرس تغییر کرده است زیرا شرکت بر این باور است که عدم افشای ضعفهای کنترل داخلی توسط حسابرس منجر به ارائه مجدد صورتهای مالی شده است(تورنر و همکاران، ۲۰۰۵). بررسیهای والاس در این زمینه نشان داد که با افزایش دفعات ارائه مجدد صورتهای مالی توسط شرکت، تمایل به تغییر حسابرس افزایش می یابد(والاس، ۲۰۰۶).
ج: جیمز برنهام
انقلاب مدیریت
اقتصادی
د: سی رایت میلز
نخبگان قدرت
نهادی
۲-۵) مفهوم نخبه پروری سیاسی
ویلفردوپارتو، از صاحب نظران علوم سیاسی غرب طبقه نخبه را به دو دسته تقسیم می کند: اول نخبگان سیاسی یا حکومتی مرکب از افرادی که مستقیم یا غیرمستقیم سهم قابل ملاحظه ای در امور حکومت دارند. دوم نخبگان غیرحکومتی که بقیه افراد را دربرمی گیرد.
واژه elite (نخبه) در قرن هفدهم برای توصیف کالاهایی با مرغوبیت خاص به کار می رفت و بعدها کاربرد آن برای اشاره به گروه های اجتماعی برتر، مانند واحدهای ضربت نظامی یا مراتب عالی تر اشرافیت هم تعمیم یافت. اما برای اولین بار در قرن ۱۹ بود که نخبه گرایی به عنوان یک مکتب فکری در علم سیاست و جامعه شناسی سیاسی با اندیشه های اشخاصی چون: پاره تو و موسکا مطرح شد و به تدریج رواج پیدا کرد و امروزه نخبه گرایی یکی از الگوهای رایج در جامعه شناسی سیاسی و از شاخصه های تاثیرگذار بر فرایند تصمیم سازی و راهبردی در حکومت ها به شمار می آید.
در ایران طیف نخبگان معمولا به دایره ای از خواص اطلاق می شده که الزاما از تخصص های علمی نیز برخوردار نبوده اند. اما این مفهوم با پیروزی انقلاب اسلامی و اصلاح ساختار حکومت و مشی سیاسی در معنای واقعی خود تفسیر شد و بکارگیری نخبگان مورد توجه واقع شد.
آنچه مبرهن است تحقق مشارکت واقعی نخبگان در فرآیندهای تصمیم سازی سیاسی بدون «نخبه پروری سیاسی» میسر نمی شود و لذا این مهم همواره در بیانات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله) مورد تاکید فراوان بوده و هست
می توان نخبه سیاسی را چنین تعریف کرد: «نخبه سیاسی» به شخصی اطلاق می شود که پدیده های سیاسی را در دو سطح داخلی و بین المللی بررسی کند با نگاه آینده نگرانه، حوادث سیاسی را پیش بینی و در بالاترین سطح مورد نظر، راهکاری جهت مدیریت هوشمندانه وقایع به منظور ارتقای زندگی بشری ارائه دهد.
در تعاریف جدید، اصطلاح نخبه و عملکرد آن، به صورت بی طرفانه و بدون توجه به بار سیاسی و ایدئولوژیک آن مورد ارزیابی قرار می گیرد. و بالاخره در حالی که امروزه در جوامع صنعتی غربی، نخبگان سیاسی به مثابه گروهی رسمی که قانوناً برگزیده شده اند، تعریف و تبیین می شوند، گروه نخبه در کشورهای در حال توسعه از جمله در ایران، هنوز با تعاریف پاره تو و موسکا همسویی بیشتری دارند. به عبارت دیگر باید پذیرفت که در تعریف گروه نخبه شرایط اقتصادی و اجتماعی خاص جوامع تاثیر تعیین کننده ای دارند. مفهوم نخبه مورد نظر جامعه شناسی غربی تطابقی با کارگزاران و دولتمردان کشورهای حهان سوم از جمله ایران ندارد.
گی روشه در کتاب تغییرات اجتماعی طبقه بندی ششگانۀ زیر را از نخبگان ارائه کرده است:
۲-۵-۱) نخبگان سنتی
نخبگان سنتی از حاکمیت و یا نفوذی برخوردارند که ناشی از ساختهای اجتماعی، ایده ها و اعتقاداتی است که ریشه در گذشته ای دور دارند و مبتنی بر راه و رسم سنتی طولانی اند. بدین ترتیب تمام برگزیدگان آریستوکراتیک برگزیدگان سنتی محسوب می شوند زیرا اعتبار آنها ناشی از نژاد و اصل و نسب است که ریشه در سنتها دارد. مانند رئیس یک قبیله که حاکمیت خود را ناشی از آن می داند که جانشین بلافصل رئیس قبلی است که آن هم به صورت سلسله مراتبی ادامه پیداکرده است. همچنین می توان نخبگان مذهبی را نیز معمولاً تا حدی نخبگان سنتی قلمداد نمود، زیرا حاکمیت یا نفوذ آنها مبتنی بر احترام نسبت به بعضی از حقایق است که در زمان های پیشین بر انسانها آشکار گردیده و یا مبتنی بر سنتی طولانی است که ریشه تاریخی دارد. (علیرضا ازغندی، (۱۳۸۵، ص۳۰))
۲-۵-۲) نخبگان تکنوکرات
نخبگان تکنوکراتیک منتسب به ساختی رسمی یا اداری هستند. اقتدار آنها بر اساس معیار دوگانه ای استوار است. اول آنکه این نخبگان بر اساس قوانین وضع شده و رایجِ شناخته شده، انتخاب شده اند، دوم آنکه این اتنخاب به دلیل دارا بودن صلاحیتها، قابلیتها و تخصّصهای تحصیلی یا همچنین با احتساب دارابودن تجارب و سابقه در زمینه های خاص یا ملاکهایی از این قبیل سنجیده و مورد قضاوت قرار می گیرند. این نخبگان تکنوکراتیک از اقتداری برخوردارند که ماکس وبر آن را اقتدار عقلایی ـ قانونی نام نهاده است.
Twaddle 1995P3) (Merrite
۲-۵-۳) نخبگان مالکیت
نخبگان مالکیت به دلیل ثروت و اموالی که دارند از نوعی « اقتدار» یا « قدرت» برخوردار می شوند. این اموال و این ثروت باعث تسلط آنان بر نیروی کاری می گردد که به خدمت گرفته اند، ولی از طرف دیگر این توانایی مالی به آنها امکان می دهد که بتوانند بر روی سایر نخبگان سنتی و یا تکنوکراتیک فشارهایی وارد سازند و در نتیجه برای خود قدرت اجتماعی کسب نمایند. نخبگان مالکیت یا نخبگان اقتصادی از قبیل ملاکین بزرگ اراضی یا صنعتی و یا مالی افرادی هستند که تصمیماتشان می توانند بر زندگی سیاسی و اجتماعی اثر بگذارد و در نتیجه باعث ایجاد تغییرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گردد یا برعکس از انجام این تغییرات جلوگیری نماید. (محمود سریع القلم (۱۳۸۴)، ص۶۱)
۲-۵-۴) نخبگان خارق العاده یا کاریزمایی
نخبگان کاریزمایی (به تعبیر وبر) نخبگانی هستند که خصوصیات خارق العاده به آنان نسبت می دهند. اقتدار و نفوذی که این نخبگان از آن برخوردارند، مستقیماً به شخصیت
آنان بر می گردد و به گفته ماکس وبر بر قهرمان پروری مقدس، ویژه و استثنایی یا بر خصلت و صفت ستوده یک شخصیت متکی است. (محمد مهدی انصاری (۱۳۸۶ص۲۱))
۲-۵-۵) نخبگان ایدئولوژیکی
این نخبگان اشخاص یا گروههایی هستند که در اطراف ایدئولوژی معینی متشکل گردیده یا در به وجود آوردن ایدئولوژی خاصی سهیمند. همچنین می توان اشخاص یا گروههایی را در این رده بندی قرار داد که ایدئولوژی مشخصی را اشاعه می دهند یا سخنگو و معرف آنند. نخبگان ایدئولوژیک یا معنوی بدون اقتدار ولی بانفوذ، اغلب گروههایی هستند که دگرگونی های ساختی آینده را سبب می شوند و موجب جهت گیری مجددی از کنش تاریخی می گردند. (Eva Patricia Rakel 2008P33)
۲-۵-۶) نخبگان سمبلیک
ارزشها، ایده ها، سمبل های وضعیت موجود، نهادها و ایده های جدید و غیره در رؤسای سیاسی متبلور و متجلی می شوند و در این میان رؤسای معنوی و ایدئولوژیکی بهتر می توانند خصوصیات سمبلیک به خود بگیرند.
۲-۶) نخبه سیاسی از نظر دیدگاه های مختلف
بررسی این موضوع با نگاه جامعه شناسی سیاسی فرهنگی، باید به زمینه ای که در آن این واقعه رخ داده است، توجه کرد و بر اساس مبانی و ویژگی های فرهنگی محیط پیرامونی آن تحلیل مناسبی را ارائه داد. البته مبنا قرار دادن جامعه شناسی «فرهنگی» که در آن برای فرهنگها و بومهای مختلف استقلال نسبی در توصیف قائل است، از سر ناچاری عدم تطابق فضای عمومی جامعه علمی با اصول علمی نویسنده است.
برای بررسی این واقعه سیاسی باید مفاهیم را با توجه به اندیشه حکومت اسلامی «ولایت فقیه» و تاریخ خوانی مبتنی با این اندیشه باز تعریف کنیم. نخبه سیاسی کیست؟ جایگاه او در حکومت کجاست؟ وظیفه او در حکومت اسلامی چیست؟ رابطه نخبه با ولی زمان و حاکم شرع چیست؟چه رابطه ای با عموم مردم دارد؟ودر ابتدا باید گفت منظور ازنخبه سیاسی کسی است که در مجال سیاسی خویش دارای مسئولیت است. نخبگان سیاسی عموم سیاست ورزان در حاکمیت و مسئولین سیاسی واقتصادی می باشند.
در تبیین مفهوم نخبه باید به این نکته اشاره کرد که در اندیشه اسلامی با توجه به آنکه حق و تکلیف کاملاً با یکدیگر ممزوج و آمیخته است، نخبه کسی است که توان و استعدادش او را مکلف می سازد که نقش و جایگاهی بالاتر از عموم مردم در راستای رسیدن به اهداف حکومت اسلامی ایفا نماید. چرا که این عمل سعادت دنیوی و اخروی را برای او رقم خواهد زد.
در جامعه شناسی سیاسی اسلامی بر خلاف جامعه شناسی سیاسی شایع که در آن تأمین منافع شخصی یا گروهی تعیین کننده کنش سیاسی بازیگران است، انجام وظیفه و ادای تکلیف چرایی و چگونگی کنش سیاسی را معین می نماید. نکته ای که لازم به ذکر است ساز و کار تشخیص تکلیف و وظیفه می باشد. براساس عقاید اسلامی، شخص مکلّف با تناسبی که بین معیارهای عقیدتی و اندیشه ای و توانایی های شخصی و شرایط بیرونی برقرار می کند، دست به شناخت و انجام تکلیف می زند. یکی از مهمترین این معیارها «اهداف و مقاصد حکومت اسلامی» است. همچنین یکی دیگر از مهمترین این مقاصد اقامه عدالت و تحقق آزادی واقعی در جامعه جهانی است. البته نباید این نکته بسیار مهم را از نظر دور داشت که مفسر معیارها واهداف ولی زمان است. در دوره ای که معصوم علیه السلام حضور دارد، امام معصوم این وظیفه را بر عهده دارد و در دوره ای که امام غایب از انظار است ولی فقیه این وظیفه را برعهده دارد. “ولی"، اجتماع اولویتها و مقاصد را متناسب با شرایط مکانی و زمانی به صورت کلی مطرح می کند. رهبر اجتماع تلاش میکند که با مدیریت نیروها و توانایی های اجتماع به بیشترین مقاصد خویش برسد. هر کدام از این عبارات احتیاج به توضیح پیشینی دارد که به علت مجال کم از ذکر آنها صرف نظر می شود.
یکی دیگر از مؤلفه های جامعه شناسی اسلامی جایگاه مردم در حکومت اسلامی است. مردم بر دوش گیرندگان تکلف و زحمت و بار حکومت هستند. آنها هستند که باید شرایط را برای ولی آماده کنند و حتی بالاتر از این باید برای جلوس ولی و امام مسلمین بر مسند حکومت از هیچ ابرام و اصراری فرو گذاری نکنند. زیرا او در جایگاهی از عقل و علم قرار دارد که هیچ کس را بدان راهی نیست. البته این جایگاه مخصوص امام معصوم است و ولی فقیه در جایگاه مادون امام معصوم با ساز و کاری ویژه با امام غایب علیه السلام ارتباط برقرار میکند. نخبه سیاسی در اندیشه سیاسی اسلام باید با بهره گیری از عقل متصل به وحی در راستای این اهداف و آرمانهایی که ذکر اوصاف و ویژگی هایش در بالا مختصراً آمد، از هیچ تلاشی فروگذار نکند. حد و میزان این تلاش جان، مال، آبرووهمه هستی اوست. یکی دیگر از زوایای پنهان و کمتر مطرح شده اندیشه اسلامی در مباحث سیاسی، «سنن الهی» است که به صورت تکوینی در طبیعت انسانی، حیوانی، گیاهی و به تعبیر بهتر در کل هستی حضور دارند. سنتهای الهی به عنوان قوانین و ساختارهایی از پیش تعیین شده در جهان وجود دارند. البته این قوانین توسط قرآن و معصومین بیان شدهاند. البته این ساختارها آنچنان نیستند که اختیار آدمی را نفی کنند. انتخاب بین این سنن بر عهده آدمی است. به عنوان مثال می توان به سنتهای ذیل اشار ه کرد:
ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» رعد/۱۱
ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مائتین» انفال/۶۵
فان یکن منکم مئه صابره یغلبوا مئتین و ان یکن منکم الف یغلبوا الفین باذن الله» انفال/۶۶
حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه: «الناس علی دین ملوکهم» «لا
تصلح الولاه الا باستقامه الرعیه
جاری شدن این سنتها همان گونه که اشاره شد، بسته به عمل انسانها دارد.
یکی از سنتهایی که در این تحقیق جایگاه ویژه ای دارد، سنتی است که در کلام امیر المومنین در آستانه پذیرش خلافت ایراد شده است: «لولا حضور الحاضر وقیام الحجه بوجود الناصر وما اخذ الله علی العلماء ان لا یقاروا علی کظه الظالم ولا سغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها. . » (خطبه۳/نهج البلاغه ترجمه دکتر شیروانی) در این فرمایش حضرت امیر سلام الله علیه می فرمایند الآن که حضوری از حاضران و قیامی از سوی یاری رسانان، حجت را تمام کرده است، من آن میثاق الهی را به صحنه اجرا می آورم. این جمله حضرت بر این معنا دلالت دارد که برای انجام مأموریت الهی، این مردمان هستند که باید هر چه بیشتر فضا را برای او آماده کنند. این ناصران و حاضران هستند که تجمع و اصرار ظاهریشان، حضرت را به آمدن در صحنه مکلف می کند و طبعاً در جلو بردن مقاصد و برنامه های حکومت نیز یاری و همکاری این نخبگان لازم است.
در تابلوی دست نایافتنی سیره حضرت امیر المومنین سلام الله علیه می بینیم که هدف اصلی معین می شود و برای دستیابی به این هدف، برنامه های اجرایی معین می شود. کارها بین امرا و والیان تقسیم بندی میشود. عثمان بن حنیف برای بصره، سلمان برای مدائن و. . و این نخبگان اجرایی و اجتماعی هستند که باید با حضور با معرفت و غیرتمندانه خود، کار حکومت اسلامی را تنظیم و تنسیق نمایند.
در این اندیشه، شکست و پیروزی معنای خاصی دارند. در جامعه شناسی اسلامی، نیل به انجام تکلیف مخلصانه بالاترین و بهترین پیروزی است که یک نفر می تواند بدان دست یابد. لذا شکست و کامیابی ظاهری ملاک نیست. مهم این است که مسلمانان به رهبری امام خود به مصلحت اسلام عمل کنند که مصلحت خود آنها نیز در این خواهد بود، چه در دنیا و چه در عقبی نخبگان سمبلیک در اصل کسانی هستند که نمونه های اصیلی از بعضی رفتار، کردار، افکار و خصوصیات و ارزشها هستند. برای مثال هنرمندان مردمی یا خوانندگان مردمی که در نظر مردم و مخصوصاً جوانان به صورت قهرمانانی در می آیند و مظهر جوانی، عشق، شادی، خلاقیت و صفاتی از این قبیل اند نمونه هایی از نخبگان سمبلیک هستند (post-127. aspx. bazrafkan. blogfa. com)
۲-۷) نخبه در تعریف عام و خاص
در قرن ۱۸ و ۱۹ نخبه به کسانی گفته می شد که مشاغل عالی را در جامعه تصدی کرده باشند « نخبه به گروههایی از افراد جامعه که جایگاه یا مقام و منزلت سیاسی، اجتماعی و یا روحانی ویژه ای داشتند، یعنی کشیشان والامقام، ماموران عالیرتبه دیوانی، اشراف زادگان و فرماندهان نظامی، اطلاق می شد. »
پس با این فرضیات واژه ی نخبه که معادل انگلیسی آن«الیت» است در اصل به معنای هر چیز مرغوب و ممتاز و سرآمد بوده است حتی در مورد کالاها و اجناس نیز کاربرد داشته، در مورد اشخاص نیز بتدریج افراد برجسته و کارآمدی از نبوغ و شایستگی خاصی در علم، هنر، شعر و ادب و. . بکار گرفته شده است و در جامعه شناسی نیز غالباً به افراد زبده و گزیده که در سلسله مراتب اجتماعی، مدیریتی را برعهده دارند اطلاق می شد.
با این کاربرد به نتیجه می رسیم که Elite در آغاز یک نام عام و فراگیر بوده که برای همه اشیاء و کالاها و افراد بکار برده می شد ولی بعدها این واژه محدود و خاص شده تنها برای افرادی که شایستگی خاصی در یک زمینه داشتند و استعدادهای بالقوه و بالفعل آنها زیادتر از سایرین بود، بکار برده شده است.
آلن بیرو«در فرهنگ علوم اجتماعی» مفهوم نخبه و سرآمد را این چنین تعریف می کند: « سرآمد از ریشه لاتینی Eligere به معنی برگزیدن گرفته شده است. سرآمد به هر آنچه بهتر از دیگران و شایسته گزینش باشد اطلاق می شود. از واژه سرآمدان، فرهیخته ترین طبقات یک جامعه، آنان که توانمند ترین افراد در اداره مؤثر جامعه باشند، بر می آید. »
امام خمینی (ره) در بیانات خویش در مورخه ۱۰/۱/۱۳۴۱ به نقش نخبگان مذهبی- سیاسی در پیروزی انقلاب اسلامی اشاره می کند: «شما آقایان زنده کردید اسلام را، ایستادید، در مقابل ظلم ایستادید. اگر نایستاده بودید خدا می داند که حالا رفته بودند تا آن آخر، ایستادگی شما اسباب این شد که حاشا کردند مطالباتشان را. »
با مطالعه سرگذشت ملتها و تمدنهای پیشرفته به این نتیجه مهم می رسیم که نخبگان ظهور و سقوط آنها را رقم زده اند. روشنفکران و نخبگان از عوامل مهمّ و تأثیر گذار در ایجاد جنبشها و انقلابها بودند آنها با اندیشه خویش نقش بسزایی در صحنه عمل یا نظر سیاسی داشتند استمرار انقلابها به سوی سعادتمندی مرهون تلاشهای گسترده آنها بود. به همت و تلاش پویای این بزرگواران بود که خداوند متعال جامعه ما را از سلطه شیاطین جهانخوار چون آمریکا و اسرائیل و. . حفظ نمود؛ در غیر اینصورت مملکت ما با توطئههای شوم بیگانگان هرگز نمی توانست پرچم اسلام را با سربلندی و افتخار به اهتزاز در بیاورد.
فرم طرح تحقیق (پایان نامه)
کارشناسی ارشد دکترای حرفه ای
درخواست تصویب موضوع پایان نامۀ کارشناسی ارشد ودکترای حرفه ای
عنوان پایان نامه به فارسی:سوگ حسینی درشعرکویر
عنوان پایان نامه به انگلیسی:
۱.اطلاعات مربوط به دانشجو:
۲.اطلاعات مربوط به استاد راهنما:
شماره:
تاریخ:
پیوست:
توجه: این فرم با مساعدت وهدایت استاد راهنما تکمیل شود.
نام:مهدی نام خانوادگی: خطیب فر شماره دانشجویی:۹۰۰۸۰۱۷۲۷
رشته تحصیلی: زبان وادبیات فارسی گرایش:محض
مقطع: کارشناسی ارشد دانشکده:
دوره: تاریخ وسال ورود:
نشانی پستی در تهران: تلفن:۰۹۱۲۳۶۷۹۴۰۱
نشانی پستی در شهرستان:شهرستان فردیس خیابان نهضت غربی پلاک ۷
نام: جواد نام خانوادگی: طاهری تخصص اصلی: علوم تربیتی وادبیات فارسی
تخصص جنبی: آخرین مدرک تحصیلی دانشگاهی: دکترا
رتبه دانشگاهی: استادیار سمت: عضو هیئت علمی حوزوی سنوات تدریس کارشناسی ارشد ۱۰سال نحوه همکاری: تمام وقت نیمه وقت مدعو
دکترا
نشانی: قزوین ولیعصرنبش کوچه آرامش تلفن:۰۹۱۹۲۸۴۹۵۱۴
تعداد پایان نامه های کارشناسی ارشد راهنمایی شده: ۳۰
دانشگاه آزاد اسلامی: ۳۰ سایر دانشکده ها:
نام پایان نامه های کارشناسی ارشد راهنمایی شده در یک سال گذشته:بررسی ضرب المثلهای تاتی-مادرانه های تاتی
دانشگاه آزاد اسلامی:
سایر دانشگاه ها:
تعداد پایان نامه های کارشناسی ارشد در دست راهنمایی:۲
دانشگاه آزاد اسلامی: سایر دانشکده ها:
نام پایان نامه های کارشناسی ارشد در دست راهنمایی:گونه شناسی داستان براساس معنای فعل-بررسی عناصرداستان درآثاردولت آبادی
دانشگاه آزاد اسلامی:
سایر دانشگاه ها:
تعداد رساله های راهنمایی شده دکترا در یک سال گذشته:
دانشگاه آزاد اسلامی: سایر دانشکده ها:
نام رساله های راهنمایی شده دکترا:
دانشگاه آزاد اسلامی:
سایر دانشگاه ها:
۳.اطلاعات مربوط به استادان مشاور:
تعداد رساله های دکترا در دست راهنمایی:
دانشگاه آزاد اسلامی: سایر دانشکده ها:
نام رساله های دکترا در دست راهنمایی:
سایر دانشگاه ها:
نام: نام خانوادگی : تخصص اصلی:
رتبه دانشگاهی یا درجۀ تحصیلی: استادیار شغل: محل خدمت:
تعداد پایان نامه ها ورساله های راهنمایی شده کارشناسی ارشد:
دکترا
تعداد پایان نامه ها ورساله های در دست راهنمایی کارشناسی ارشد:
دکترا
نام: نام خانوادگی: تخصص اصلی:
رتبه دانشگاهی یا درجۀ تحصیلی: شغل: محل خدمت:
تعداد پایان نامه ها ورساله های راهنمایی شده کارشناسی ارشد:
۳-۶ روش تجزیه وتحلیل دادهها
با توجه به اینکه پژوهش حاضر، پیمایشی[۱۸۱] است، برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آماری توصیفی و استنباطی و با کمک نرم افزارهای smartPLS و SPSS صورت میپذیرد.
۳-۶-۱ روش آمار توصیفی:
در این نوع تجزیه و تحلیل، پژوهشگر، دادههای جمع آوری شده را با بهره گرفتن از شاخصهای آمار توصیفی، خلاصه و طبقه بندی میکند. به عبارت دیگر، در تجزیه و تحلیل توصیفی، پژوهشگر ابتدا دادههای جمع آوری شده را با تهیه و تنظیم جدول توزیع فراوانی خلاصه میکند و سپس به کمک نمودار، آن ها را نمایش میدهد و سرانجام با بهره گرفتن از سایر شاخصهای آمار توصیفی آن ها را خلاصه میکند (دلاور، ۱۳۸۲: ۲۱۸).
۳-۶-۲ روش آمار استنباطی:
در تجزیه و تحلیل مقایسهای علاوه بر اینکه اطلاعات جمع آوری شده به صورت توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند، با یکدیگر مقایسه میشوند (دلاور، ۱۳۸۲: ۲۱۹).
پس از تکمیل پرسشنامه و کد گذاری آن ها، کدها به رایانه انتقال یافت و اطلاعات به کمک نرم افزارهای smartPLS و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به اینکه برای سنجش نگرش افراد از طیف لیکرت استفاده شده است، جهت بررسی پایائی و اعتبار آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید.
تجزیه و تحلیل دادهها در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام پذیرفته است در بخش آمار توصیفی، محقق ابتدا با بهره گرفتن از ابزار شاخصهای آمار توصیفی به توصیف جامعه آماری پرداخته و با کمک نمودارها و جداول آماری مرتبط و شاخصهای وضعی به توصیف دادهها پرداخته است و در بخش آمار استنباطی، پس از تعیین توزیع متغیرها در سطح جامعه و پس از توصیف دادهها، محقق با الگوهای آمار استنباطی و با توجه به توزیع متغیرهای تحقیق در جامعه، از مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار smartPLS و آزمونهای کولموگروف – اسمیرنوف، آزمون Tدو نمونه ای و آزمون T چند نمونه ای در نرم افزار spss برای آزمون فرضیات استفاده نموده است که در ادامه به توضیح مختصر هر یک از این آزمونها پرداخته می شود:
۳-۶-۲-۱٫ آزمون کولموگوروف – اسمیرنوف (KS)
این آزمون جهت بررسی ادعای مطرح شده در مورد توزیع داده های یک متغیر کمی مورد استفاده قرار می گیرد. در نرم افزار SPSS می توان وجود توزیع های نرمال، یکنواخت، پواسون و نمایی را مورد بررسی قرار داد (مومنی و قیومی، ۱۳۸۷: ۱۸۸). فرضیه های این آزمون عبارتند از:
۳-۶-۲-۲٫ آزمون T دو نمونه ای (مقایسه میانگین دو جامعه)
اگر فرضیه مطرح شده به مقایسه میانگین دو جامعه بپردازد، برای بررسی صحت و سقم آن باید از آزمون مقایسه میانگین دو جامعه استفاده کرد. برای آزمون تساوی میانگین دو جامعه لازم است ابتدا بررسی کنیم آیا واریانس دو جامعه برابرند یا خیر. به عبارت دیگر، آزمون تساوی واریانس ها مقدم بر آزمون تساوی میانگین ها است. جهت آزمون تساوی واریانس ها (آزمون لوین) از آماره F (فیشر) استفاده می کنیم. آماره t جهت آزمون تساوی میانگین دو جامعه، در دو حالت تساوی و عدم تساوی واریانس دو جامعه موردنظر، محاسبه می شود. برای استفاده از این آزمون، وجود یک متغیر کمی و یک متغیر طبقه ای الزامی است. متغیر کمی همان متغیر وابسته و متغیر مورد مقایسه در دو جامعه است، ولی متغیر طبقه ای همان متغیر مستقل و متغیری است که جامعه ها را از یکدیگر متمایز می کند (مومنی و قیومی، ۱۳۸۷: ۷۱).
۳-۶-۲-۳٫ آزمون مقایسه میانگین چند جامعه (ANOVA)
برای مقایسه میانگین دو یا چند جامعه (یعنی تاثیر یک متغیر مستقل گروه بندی بر یک متغیر کمی وابسته) از این آزمون استفاده می شود. در این آزمون نیز حتماً باید متغیر وابسته کمی و متغیر مستقل گروه بندی[۱۸۲] دارای سطوح محدودی باشد. در آزمون ANOVA، منبع تغییرات (واریانس ها) به دو دسته بین گروهی[۱۸۳] و درون گروهی[۱۸۴] تقسیم می شود. بخشی از واریانس ها ناشی از تفاوت بین جوامع یا گروه بندی محقق است (بین گروهی) و بخشی از تفاوت به عوامل دیگر (خطا) بر می گردد (درون گروهی). در آزمون ANOVA به بررسی این موضوع پرداخته می شود که پراکندگی ها (واریانس ها) چه میزان ناشی از بین گروهی است و چه میزان ناشی از درون گروهی (مومنی و قیومی، ۱۳۸۷: ۸۲).
۳-۷٫ آماره های تحقیق
فرضیه اصلی:
سبک رهبری خدمتگزار بر میل به تغییر در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شاهرود تاثیر مثبت و معناداری ندارد. | H0 |
سبک رهبری خدمتگزار بر میل به تغییر در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شاهرود تاثیر مثبت و معناداری دارد. | H1 |
فرضیه فرعی ۱:
تواضع و فروتنی بر میل به تغییر در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شاهرود تاثیر مثبت و معناداری ندارد. | H0 |
تواضع و فروتنی بر میل به تغییر در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شاهرود تاثیر مثبت و معناداری دارد. | H1 |
فرضیه فرعی ۲:
آخرین نظرات