۵٫۳٫ پیشنهادات:
نتایج تحقیق نشان داده اند که ویژگی های محصول، بازار و شرکت بر انتخاب استراتژی صادراتی تأثیر گذارند. در واقع عواملی مانند پیچیدگی محصول، انطباق محصول، نیازهای خدماتی، آگاهی از محصول تغییر پذیری رقابت حمایت ترویجی رشد فروش و سود، تعهد مدیریت ارشد، شرایط تقاضای بازار خارجی و شرایط رقابتی بازار خارجی، بر انتخاب استراتژی صادراتی مستقیم و غیر مستقیم مؤثرند. اما باید این موضوع را در نظر گرفت، فرضیاتی که در تحقیقی رد نمی شوند همواره به معنی درستی آنها نیست. در ادامه برخی پیشنهادات با توجه به نتایج بدست آمده و در ارتباط با هر فرضیه ارائه می گردد.
پیشنهاد۱(فرضیه اصلی ۱)
مدیران هنگام انتخاب استراتژی صادراتی باید به ویژگی های محصول توجه بیشتری نشان دهند. هنگام انتخاب استراتژی مورد نظر توجه به محصول و خدمات همراه آن می تواند اثر بخشی استراتژی مورد استفاده را افزایش دهد.
پیشنهاد۲(فرضیه ۱٫۱)
ویژگی هایی همچون پیچیدگی محصول، در اتخاذ استراتژی های صادراتی بیشتر مد نظر قرار گیرند. یعنی هرچه پیچیدگی محصول بیشتر باشد، از استراتژی های مستقیم استفاده شود. چرا که وقتی محصول پیچیده باشد شرکت تمایل بیشتری به کنترل بیشتر بر کانال توزیع محصول دارد. در عوض هرچه درجه پیچیدگی محصول کمتر باشد، استفاده از روش های غیر مستقیم مقرون به صرفه تراست.
پیشنهاد۳٫ (فرضیه ۱٫۲ و ۱٫۴)
در مورد فعالیت های ترویجی و خدمات همراه محصول شرکت می تواند از واسطه ها نیز کمک بگیرد. بنابر این تا زمانی که هویت شرکت در خطر نباشد در هنگام انتخاب بین استراتژی های صادراتی مستقیم و غیر مستقیم می توان این ویژگی را در نظر نگیریم. اما اگر احتمال اینکه اثر بخشی استراتژی های مورد کاهش پیدا کند، وجود داشته باشد بهتر است از روش های مستقیم استفاده کرد و یا بخش خدماتی و ترویجی خودر را تقویت نماید.
پیشنهاد۴٫ (فرضیه ۱٫۳)
اگر شرکتی بخواهدکالای صادراتی خود را منطبق با شرایط محیطی کشور مورد نظر ارائه کند، باید کنترل بیشتری بر صادرات آن داشته باشد. چرا که انطباق محصول نیازمند شناخت محیط آن است و اگر شرکت دارای شعبه و یا دفترنمایندگی در مقصد داشته باشد بهتر می تواند این شناخت را بدست آورد. زمانی که یک محصول تغییر داده می شود تا با نیازهای متغیر بازار خارجی متناسب شود، شرکت باید اطلاعات و آگاهی مناسب و درستی درباره تغییرات در بازار داشته باشد. هرچه اطلاعات و آگاهی های این چنینی بیشتر باشد، شرکت باید منابع بیشتری را برای بسپرد تا کانال های اطلاعاتی مفیدتری را از بازارهای خارجی شناسایی کند. هم چنین اگر شرکت بر آژانس های بیرونی برای چنین کانال اطلاعاتی تکیه شود، نظارت و ارزیابی عملکرد این آژانس ها مشکل است.
پیشنهاد۵٫ (فرضیه۱٫۵)
محصولاتی که برای اولین بار فرستاده می شوند نسبت به محصولات ارسالی بعدی هزینه بیشتری در بر میگیرد. چرا که محصول در ورودهای بعدی بیشتر و بیشتر در آن بازارها شناخته شده می شود. بنابراین محصولات جدید مستقیما توسط خود شرکت فرستاده شوند بهتراست تا بوسیله دلالان مستقل. البته اگر اگاهی از محصول در بازار مورد نظر خوب باشد، روش های مستقیم سود بیشتری را به دنبال دارند. البته اگر اگاهی کامل در مورد محصول صادراتی وجود دارد ممکن است امکان سوءاستفاده و در خطر افتادن هویت شرکت بالا رود. در نتیجه در این حالت نیز بهتر است از روش های مستقیم برای صادرات استفاده شود.
پیشنهاد۶٫ (فرضیه ۲)
در هنگام انتخاب نوع ورود به بازار خارجی، رفتار صادراتی شرکت می تواند یکی از عوامل تأیین کننده باشد. اگر شرکت دارای اهداف بلند مدت و چشم اندازی وسیع در زمینه بین المللی شدن دارد، استفاده از روش های مستقیم می تواند اگاهی و دید مناسبی به شرکت داده و شروع خوبی باشد. همچنین هرچه اهداف و انتظاراتی که مدیران برای سود خود از صادرات مواد غذایی دارند بهتر است از روش های مستقیم استفاده شود. چرا که در روش های مستقیم شرکت می تواند قیمت را بالا ببرد یا از مشوق های صادراتی مانند معافیت از مالیات و….بهره مند گردد. هم چنین در روش مستقیم چون کنترل بر بسته بندی، قیمت گذاری ترویج و خدمات پس از فروش بیشتر است، شرکت می تواند از این مزیت استفاده کرده و شهرت خود را افزایش دهد و متعاقبا شاهد افزایش فروش محصولات خود گردد.
پیشنهاد۷٫ فرضیه ۲٫۱
اهداف شرکت و سطح دستیابی آن، عوامل تعیین کننده رفتار صادراتی هستند. هر شرکتی که به دنبال تثبیت یا رشد کسب و کار خود است احتمالا مستقیما فرایند بین المللی سازی را طی کند. دیدگاه مدیریت نسبت به حالت های بین المللی سازی به وسیله بازخورد فرستاده شده توسعه های خارجی گذشته تحت تأثیر قرار می گیرد. بنابراین علاقه مدیریت بخاطر اهداف متفاوت، با درجه بین المللی سازی مرتبط است. بنابر این اگر شرکت ها به دنبال افزایش سود و فروش باشند استفاده از روش های مستقیم بهتر است.
پیشنهاد ۸٫ (فرضیه ۲٫۳)
معمولا مدیران اهمیت بیشتری به تحقق هر یک از اهداف اقتصادی در بازارهای بین المللی می دهند و شرکت روش ورودی را بر می گزیند که بالاترین سطح تعهد بین المللی را اجازه می دهد. هم چنین تعهد بالاتر بواسطه رشد و سودآوری مرتبط با بازارهای خارجی دلالت بردرصد بالاتری از فروش در بازار خارجی و سودآوری بالاتری برای شرکت دارد و بنابراین احتمال بیشتری وجود دارد که شرکت ساختار بین المللی شده تری را برای بازاریابی بین المللی محصولش انتخاب خواهد کرد. در نتیجه شرکت هایی که تعهد مدیریت آن در ورود به بازار جهانی بیشتر باشد بهتر است از روش های مستقیم استفاده کند.
البته لازم به ذکر است که گاهی اوقات استفاده از روش های غیر مستقیم به دلیل نداشتن هزینه های سربار توزیع و حمل و نقل سود ناویژه بیشتری بدست آید به همراه ریسک کمتر.
پیشنهاد۹٫ (فرضیه ۳)
شرکتها عوامل محیط بازار خارجی مانند تقاضا و شرایط رقابت را در تعیین استراتژی صادراتی خود مورد توجه قرار دهند.
پیشنهاد ۱۰٫ (فرضیه ۳٫۱)
هرچه ظرفیت تقاضای محصول مورد نظر در بازار خارجی برای مثال پتانسیل بالای تقاضای خارجی، برتری تقاضای خارجی نسبت به تقاضای داخلی و نرخ رشد بالای تقاضای خارجی بیشتر باشد، از روش های غیر مستقیم بیشتر استفاده شود.
پیشنهاد ۱۱٫ (فرضیه ۳٫۲)
هر چه رقابت برای مثال تعداد بالای رقبای اصلی، رقابت کیفیتی بالا، تعداد بالای رقبا در کل صنعت(کالای جانشین و….)، رقابت قیمتی بالا بیشتر باشد استفاده از روش های مستقیم بهتر است چرا که شرکت کنترل بیشتری بر توزیع کالاهای خود دارد.
جدول۵٫۴ پیشنهادات مربوط به هر فرضیه
فرضیات
پیشنهادات
فرضیات
پیشنهادات
فرضیه ۱
توجه بیشتر به ویژگی های محصول در انتخاب استراتژی های صادراتی
فرضیه ۲٫۱
استفاده از روش های مستقیم برای افزایش سود و فروش
فرضیه ۱٫۱
استفاده از صادرات مستقیم برای کالاهای پیچیده و صادرات غیر مستقیم برای کالاها با پیچیدگی کمتر
آخرین نظرات