طلاق به طور یکنواخت نقشهای فرد در جامعه را که وابسته به زوج است قطع می کند، دوستان قدیمی گاهی بین زوجها اختلاف میاندازند، بعضی مواقع ظاهراًً بیطرفاند و غرضی ندارند، اما زوجها را از هم دور میکنند، گاهی دعوت کردن هر دو همسر از یک فرد در مورد یک رویداد می تواند ناشیانه باشد؛ بعضی از طلاق گیرندگان زندگی خود را در انزوا میگذرانند، به خاطر اینکه آن ها میلی ندارند که برای دوستان ازحالت افسردگی خود و راجع به طلاق و بدبختی خود بگویند(زارعی محمود آبادی، ۱۳۹۱). از دست دادن موقعیت شغلی می تواند یک شکاف بزرگ برای مرد ایجاد کند، آنهایی که همسر سابقاش زندگی او را اداره میکرد و به او در نزد دیگران منزلت میداد، بعد از طلاق برای این مردان وضع دشواری پیش خواهد آمد. پدیده جالب دیگر که ممکن است موجب جدایی دو طرف و طلاق باشد، سرایت (واگیری) طلاق است، یعنی وقتی یک زوج در یک گروه اجتماعی طلاق میگیرد، اغلب زوجهایی را که از ازدواجشان ناراضیاند را به طلاق تحریک می کند(کریسل[۳۴]، ۱۹۸۵؛به نقل از زارعی محمودآبادی و همکاران،۱۳۹۱).
۶- طلاق روانی
طلاق روانی به مشکلاتی بر میگردد که در اثر طلاق ناشی می شود، یک زن که همسر یک دکتر یا یک پروفسور بوده و ۲۰ سال با او زندگی کرده، طلاق می تواند، ضربه روحی بزرگی برای او باشد، او زمان زیادی با احترام و سازگاری با شوهر زندگی کردهاست، طلاق موجب درآمد، اندک می شود و او را به فقر و تنگدستی می اندازد، در نتیجه طلاق بر روان و شخصیت فرد اثر مخربی دارد(بهاتون،۱۹۷۰، کاوه، ۱۳۸۶، دایویس و آرون[۳۵]،۱۹۸۸؛ به نقل از زارعی محمودآبادی و همکاران، ۱۳۹۱).
دیدگاه دوم: کاوه(۱۳۸۶)، ساروخانی(۱۳۷۶) و یکلار[۳۶]،۱۹۹۱؛ به نقل از زارعی محمودآبادی و همکاران، ۱۳۹ ۱) طلاقهارابه سه دسته ذیل تقسیم میکنند :
۱٫طلاقهای به جا، به موقع و کارشناسی شده ۲٫ طلاقهای کارشناسی نشده وپیش از موعد
۳٫ طلاقهای با تأخیر زیاد.
۱ – طلاقهای به جا، به موقع و کارشناسی شده: ویژگی عمده دسته اول مطمئن شدن زوجین از آسیبزا بودن ادامه زندگی و نیز استفاده از نظر کارشناسان و مشاوران در این زمینه است. زوجین با اقدام به موقع ، مانع از این میشوند که فرصت و زمان را از دست بدهند. هر یک از زوجین با پیبردن به این نکته که فرد مناسبی را برای زندگی مشترک خود انتخاب نکرده اند، با اقدام به موقع و پایان دادن به زندگی مشترک شرایطی را فراهم میکنند تا بتوانند خود را یافته و با توجه به تجارب به دست آمده، در فرصتهای باقی مانده برای آینده خویش اقدام مفیدی انجام دهند و از آسیبهای بیشتر به فرزندان و خانوادههای خود پیشگیری کنند.
۲- طلاقهای کارشناسی نشده و پیش از موعد: از لحاظ فراوانی زیاد هستند و بیشتر در میان زوجین جوان دیده می شود. مشکل عمده این گونه طلاقها این است که جدایی صورت گرفته، بدون بررسی لازم انجام می شود و بیشتر آن ها با مشاوره و تغییرات جزئی قابل پیشگیری است. این دسته طلاقها آسیبهایی جدی برای فرزندان به همراه دارد .
۳- طلاقهای با تأخیر زیاد: معمولاً در بین زوجینی رخ میدهد که نزدیک به یک یا دو دهه از ازدواج آن ها میگذرد که حاصل و بازدهی چندانی نداشته است. یکی از مواردی که درآنگونه طلاقها مشاهده می شود، این است که یکی از طرفین فرشته نجات و ناجی طرف مقابل می شود. او در همان اوایل زندگی مشترک متوجه نواقص، کاستیها و نابهنجاریهایی در همسر خود می شود، ولی سعی و تلاش خود را برای بهتر ساختن، بهبود و اصلاح رفتار طرف مقابل می گذارد. ولی این راه، راهی بی پایان است که نتیجه چندانی در بر نخواهد داشت و در آخر به احساس سرخوردگی و ناکامی منجر می شود. یکی دیگر از مواردی که در اینگونه طلاقها مشاهده می شود، این است که یکی از طرفین که معمولاً زن است، سعی می کند با گذشت، ایثار، فداکاری، محبت و همکاری رضایت طرف مقابل را به دست آورد. در صورتی که این گذشتها چنان افراطی هستند که نه تنها نتایج خوبی به همراه ندارند، بلکه گاهی اوقات نتایج معکوسی را به دنبال دارند.
۲-۵- مراحل طلاق
فرایند طلاق در طی زمان و در غالب مراحل خاصی اتفاق می افتد و ویژگیهای اصلی آن عبارتند از:
فشار روانی فراوان، دوسو گرایی و دو دلی، تردید به خود و عدم یقین حتی زمانی که طرفین قبول دارند که این رابطه را دیگر نمی توان نگه داشت. به خصوص وقتی پای فرزندان، بویژه فرزندان خردسال هم در میان باشد، تصمیم گیری در این مورد به کاری بسیار دشوار و دردناک مبدل می شود(گلدنبرگ و گلدنبرگ، ۱۳۸۵، به نقل از زارعی محمودآبادی و همکاران، ۱۳۹۱).
کارتر و مک گلدریک (۱۹۸۰). مراحل به وجود آمدن طلاق را در چرخهای ارائه میکنند که چهار مرحله دارد( به نقل از زارعی محمودآبادی و همکاران،۱۳۹۱) :
۱- تصمیم گیری برای طلاق: که مستلزم پذیرش ناتوانی در حل تنشهای زناشویی در حد کافی برای ادامه رابطه است. در این مرحله هریک از طرفین باید نقش و سهم خود در نارسایی زندگی زناشویی را بپذیرد، روند یا سیر طلاق معمولاً با شروع اصطکاک و تنش میان زن و شوهر آغاز می شود و این روند در تکامل خود، بی تفاوتی عاطفی و سپس دشمنی علنی و واقعی را به دنبال دارد.
۲- برنامه ریزی در مورد طلاق: که مستلزم تهیه برنامه های عملی برای تمامی اجزای نظام زناشویی است. فکر طلاق در یک یا هر دو زوج شکل میگیرد و روی آوردن یکی از آن ها به فرد یا افراد دیگر به عنوان محرم و همدل در این مرحله شایع است. در این مرحله زن و شوهر بر سر مسائل مربوط به حق حضانت، دیدارها و مسائل مالی با یکدیگر همکاری میکنند. آن ها در این مرحله با مخالفت خانوادههای اصلی خود (خانواده گسترده) مواجه میشوند.
۳- جدایی: در این مرحله زن و شوهر موضوع دلبستگی به یکدیگر را باید حل و فصل میکنند و برای تداوم همکاری در زمینه روابط مشترک مربوط به فرزندپروری و حمایت مالی مشترک از فرزندان تمایل بیشتری پیدا میکنند. سوگواری در خصوص فقدان خانوادهای تمام عیار و کامل از ویژگیهای این مرحله است، در این مرحله زوجین باید امور مالی مربوط به فرزندان را بازسازی کنند و با زندگی مجزا انطباق پیدا کنند.
۴- سازگاری با طلاق: در این مرحله زوجین باید بر احساس خشم، ناراحتی و گناه خود غلبه کنند و از امیدها، رویاها و انتظاراتی که از ازدواج میرفت، دست بردارند(کارتر و مک گلدریک،۱۹۸۰؛ به نقل از زارعی محمودآبادی و همکاران،۱۳۹۱).
۲-۶- مدیریت طلاق[۳۷]
آخرین نظرات