“>
راستاس ۱۹۴۸( Rustas) در این مورد می نویسد : ازدیاد تولید به ازای هر ساعت نفر کار را نباید با سخت کوشی کارگر یکسان شمرد و فقدان افزایش بهره وری را نباید با کاهلی کارگر یکی دانست.تغییرات بهره وری حاصل تاثیرات مرکب تعدادی عوامل جداگانه اما مرتبط با یکدیگر است ˛ اهم این عوامل عبارتند از:
-
- پیشرفت تکنولوژی
-
- کارائی
-
- مدیریت
- بهبود جریان مواد و مصالح و قطعات و نیز مهارت و مجاهدت بیشتر کارگران و کارکنان.
اشتاینر و گلدنر (۱۹۸۲) نیز فهرستی از علل ازدیاد بهره وری ترتیب دادهاند.بخش اعظم افزایش بهره وری نتیجه ازدیاد مکانیزاسیون در صنعت و خدمات است.استفاده از ماشین های بهتر و جدیدتر کارکنان و کارگران را قادر ساخته است که محصولات و خدمات بیشتری را ارائه کنند.بعلاوه بالا رفتن سطح آموزش و مهارت نیروی کار ˛ کاهش خستگی افارد که نتیجه تقلیل ساعات کا در هفته است ˛ بهبود شرایط کار ˛ برنامه ریزی ˛ کنترل علمی تولیدات تاثیر مهمی در ارتقاء بهره وری دارا هستند.(ابطحی˛ ۱۳۷۵) با تعطیل کردن و از میان برداشتن واحد های تولیدی و خدماتی غیر کار آمد می توان سطح کلی بهره وری را بالا برد.جوکز (J.Jewkes) 1966 در مقاله ای که درباره تولید سنگ در بریتانیا نوشته است عنوان میکند که با تعطیل نمودن معادنی که در حداقل کارائی هستند کل تولید معادل یک هشتم کاهش مییابد ˛ اما در مقابل مقدار تولید به ازاء هر کارگر به میزانی بیش از ۱۲ درصد افزایش می پذیرد(ابطحی˛۱۳۷۵).
همان طور سالتر (۱۹۸۰) میگوید : تجزیه وتحلیل ارقام و آماری که تا کنون گرد آوری شده است به هیچ وجه روی این نظر را که ازدیاد کارائی کارگر علت اساسی افزایش بهره وری کار است را تأیید نمیکند . بعلاوه تحلیل آمار موجود موید این نظر نمی باشد که علت اساسی ازدیاد بهره وری جایگزینی عوامل تولید و کارگرفتن سرمایه و ماشین آلات به جای نیروی کار است.اما می توان گفت هنگامی که جایگزینی عوامل تولید ارتقاء دانش فنی و اعتلای مهارت نیروی کار متفقا” تجمع کنند ˛ موجبات افزایش بهره وری را فراهم می شود.
به اعتقاد کو آن لی ( Kwan˛Lie ) 1969 اعتلای جوامع بر ارتقاء سطح فکر مردم و سازمان دادن صحیح فعالیتهای بشری منوط و استوار است.سرمایه ˛ منابع طبیعی ˛ دانش فنی و برخورداری از کمکهای خارجی همه دارای نقشهای مؤثر ˛ اساسی و مهمی در تحقق آرمانهای رشد و توسعه اقتصادی و افزایش سطح بهره وری هستند ˛ اما هیچ یک از این عوامل اهمیت چگونگی کیفیت منابع انسانی را دارا نمی باشند و به پای آن نمیرسند.لذا بهبود کیفی عامل کار از طریق آموزش و بهسازس باید سرآمد همه عوامل قرار بگیرد.(ابطحی ˛ ۱۳۷۵)
ناکایاما ˛معتقد است که در بین عوامل متعدد و اثر گذار در بهبود بهره وری دو گروه نقش اصلی را دارند که عبارتند از :
- عوامل کوتاه مدت ۲) عوامل بلند مدت
عوامل کوتاه مدت در بهره وری کار ˛ غالبا” به میزان فشار کار و نوسانات تجاری (به معنای تغییر در میزان استفاده از تجهیزات) بستگی دارد.
انواع عوامل بلند مدت مؤثر در بهره وری عبارتند از :
-
- عقلانی کردن ساخت اقتصادی و بهره وری
-
- ایجاد وتوسعه محصولات جدید
-
- یافتن کانالهای جدید بازار یابی
-
- کشف منایع جدید
- معرفی روش های تولید جدید
در یکی از گزارشهای مربوط به بررسی های بهره وری که از سوی وزارت کار در ژاپن منتشر شده است ˛ عوامل مؤثر بر بهره وری به شرح ذیل دسته بندی شده است :
-
- نحوه استقرار تجهیزات و پرسنل
-
- مهارت نیروی کار
- کیفیت مواد
سازمان جهانی کار ˛ عوامل مؤثر بر بهبود بهره وری را از دیدگاه وسیعتر به سه دسته زیر طبقه بندی میکند :
-
- عوامل کلی از قبیل آب و هوا ˛ توزیع جغرافیایی ˛ مواد خام و غیره
-
- عوامل تشکیلاتی و فنی از قبیل کیفیت مواد خام ˛ جانمایی و محل استقرار کارخانه ˛ فرسایش و از بین رفتن ماشین آلات و ابزار و غیره.
- عوامل انسانی از قبیل روابط مدیریت و کارکنان ˛ شرایط اجتماعی و روانی کار ˛ فعالیت اتحادیه های کارگری و غیره.
سولو ˛ عوامل مؤثر بر بهره وری را با در نظر داشتن تابع تولید ˛ تحولات فنی و تراکم سرمایه معرفی میکند.
برخی دیگر از اقتصاددانان ˛ عوامل مؤثر بر بهره وری را چنین تقسیم بندی کردهاند :
-
- تغییرات تکنولوژیک
-
- قابلیت نیروی کار که به قابلیت ها و تواناییهای خاص کارگر محدود می شود.
- میزان سرمایه به ازای واحد نیروی کار که منعکس کننده میزان تمرکز سرمایه یا حجم سرمایه ای است که واحد نیروی کار میتواند آن را مصرف کند.
سومانث ˛ نیز برخی از مهمترین عوامل مؤثر بر بهره وری را در آمریکا به شرح ذیل بر می شمارد:
-
- سرمایه گذاری
-
- نسبت سرمایه به کار
-
- میزان استفاده از ظرفیت
-
- قوانین دولت
-
- عمر کارخانه و تجهیزات
-
- هزینه های انرژی
-
- ترکیب نیروی انسانی ( کار)
-
- اخلاق کاری
-
- تاثیر اتحادیه ها
-
- ترس کارگران و کارکنان در مورد از دست دادن کار
-
- مدیریت
- تحقیق و توسعه
باید توجه داشت که هیچ یک از عوامل ۱۲ گانه فوق به تنهایی مد نظر نیستند ˛ بلکه مجموعا” بر رشد بهره وری موثرند.
پرفسور نایاداما می نویسد : اگر فرض کنیم که تولید (Q) تابعی از نیروی کار ( L)˛ سرمایه( K) ˛ مدیریت( M) ˛ تکنولوژی(T)˛ سیاستها (P) و امکانات زیر بنایی محیطی(S) ˛ عوامل اجتماعی و فرهنگی (X) و سایر عوامل باشند آنگاه می توان نوشت :
Q = F(L˛K˛M…P˛S….)
به طوری که M˛K˛L˛…. عوامل درون زا هستند و عوامل S˛Pو…. عوامل برون زا .بنابرین ارتباط بین بهره وری کار و عوامل مختلف را می توان به صورت زیر تعریف کرد :
Q/K = (F9K/L˛M˛…)
به همین صورت ارتباط بین بهره وری سرمایه و عوامل مختلف را می توان به صورت زیر تعریف کرد:
Q/L = (F9I/K˛M…)
چنین چهارچوبی میتواند برای تجزیه و تحلیل سطوح صنعت ˛ به عنوان یک کل و یا یک مؤسسه استفاده نمود.با بهره گرفتن از این چهارچوب خبرگان برای بهبود بهره وری ˛ تغییرات بهره وری را در گذشته با مشخص کردن عواملی که به آن کمک کرده و یا برای آن محدودیت ایجاد کردهاند در نظر گیرند که در زیر به تفکیک ذکر میشوند :
در تجزیه و تحلیل مدیریت (M )
-
- سبک مدیریت و تغییر پذیری آن
-
- دانش و تجربه
-
- ساختار سازمانی
-
- فرایند تصمیم گیری
-
- سیستم اطلاعات مدیریت
-
- مدیران میانی و صف
- برنامه ریزی و کنترل
در تجزیه و تحلیل نیروی انسانی ( L)
-
- دانش و مهارت کارکنان
-
- سیستم انگیزشی
-
- سلامت و وضعیت زندگی کارکنان و کارگران
-
- سیستم جبران خدمت
- خصوصیات و انگیزه کارکنان
در مورد سرمایه ( K)
-
- اندازه مؤسسه
-
- اندوخته ها
-
- هزینه سرمایه
“
آخرین نظرات