ساختار سازمان:
-
- ساختار مکانیکی
-
- ارزش های مشترک
-
- فرهنگ کارآفرینانه
موفقیت کارآفرینان سازمان:
گسترش و تعمق نوآوریها
رفتار کارآفرینانه افراد:
-
- کشف فرصت ها
-
- تسهیل فرصت ها
-
- انگیزه تعقیب فرصت
نمودار ۲-۴ الگوی کارآفرینی سازمانی کوراتکو ونافزیگر (عبدالملکی و همکاران ، ۱۳۸۷ ، ۵ )
۲-۱۱-۳ الگوی کارآفرینی سازمانی اکهلس[۳۹] و نت:[۴۰]
این الگو توانایی سازمان را برای بقا در یک محیط سرشار از نوآوری نشان می دهد )اکهلس و نت ، ۱۹۹۸ به نقل از عبدالملکی ؛ ۱۳۸۷ ، ص ۵ ) .
۲-۱۲ گرایش کارآفرینی ( جهت گیری کارافرینانه ) :
شرکت های مختلف دربخش های گوناگون صنعتی وخدماتی،به شکلی فزاینده گرایش به کارآفرینی شرکتی به عنوان دریچه ای به سوی بهره برداری از مزایای رقابتی ماندگار نوآوری و پیشگامی هستند (کوراتکو و همکاران ؛ ۲۰۰۵ ) .
استیونسون و جاریلو ( ۱۹۹۰ ) بیان داشتند که کارآفرینی گرایشی در جهت شناخت فرصت هاست (به نقل از دیوید اودرتچ ، ۲۰۱۲ ) .
۲-۱۳ فرهنگ سازمانی و نوآوری :
یک فرهنگ با گرایش نوآوری، اصولاً به عنوان نیاز به حداکثر نمودن ایده های نوآور که در یک دوره معین پدیدار می گردد، تعریف می شود. یکی از تعاریف دقیق تر اشاره دارد که فرهنگ نوآوری به عنوان یکی از راه های تفکر و رفتاری است، که ارزش ها و گرایش های یک سازمان را ایجاد، توسعه و بنا می گذارد و شامل پذیرش و حمایت از ایده ها و تغییرات بهبود دهنده در عملکرد و کارائی شرکت می باشد، حتی اگر این تغییرات به معنی تضاد با رفتار سنتی و مرسوم باشد.
فرهنگ سازمانی، مجموعه ای از معانی مشترک است با ویژگی هایی که نظام ارزشی حاکم برسازمان را تشکیل می دهد و باعث تمایز سازمانی از سازمان دیگر می شو د. در واقع همان عاملی است که شیوه انجام امور را تعیین می کند و حال و هوایی است که هر تازه واردی در سازمان، آن را حس می کند . این فرهنگ آنقدر قوی است که ناخودآگاه در وجود فرد رخنه کرده و تفکر و رفتار سازمانی وی را تشکیل می دهد ( آزادی و ارشدی ؛ ۱۳۸۸، ۵ ) .
یکی از عوامل موثر در بروز نوآوری در یک جامعه یا سازمان، زمینه سازی و بسترسازی در بین انسان ها جهت ایجاد فرهنگی است که همگان در تلاش برای رشد دادن دیگری هستند و با تأثیر برروی یکدیگر به پیشرفت جامعه کمک می کنند .( منبع قبلی ) .
مدل هیگینز[۴۱] (۱۹۹۵ ) ارتباطی را بین فرهنگ سازمانی و خلاقیت نوآوری کارمندان ایجاد می کند.
او اشاره دارد که خلاقیت گروهی و فردی در ترکیب با فرایندهای صحیح وقتی با فرهنگ رخ می دهد سبب نوآوری می شود .خلاقیت اولین قدم به سوی نوآوری است اما به تنهایی منجر به نوآوری نمی شود . سازمان ها از طریق فرهنگ سازمانی که پرورش دهنده نوآوری باشد بیشتر نوآور شده و خلاقیت را به نوآوری تبدیل می کنند ( همان منبع ) .
فرهنگ و جو سازمانی مشوق کار گروهی ، سبب بروز استعدادهای نهفته خلاقیت شده و کنترل بیش از حد در جهت عکس آن عمل می کند ( مک لین [۴۲]؛ ۲۰۰۵ ، ص ۲۴۶ – ۲۲۶ ) .
فرهنگ سازمانی کارافرینانه نظامی مشترک از باورها ، ارزشها و هنجارهای اعضای یک سازمان است که شامل ارزش نهادن به خلاقیت و نیز تحمل افراد خلاق می شود . بر مبنای این نوع فرهنگ ، در مواجهه سازمان با مشکلات بقاء ، عدم قطعیت محیطی و تهدیدات رقبا ، نوآوری و عمل جسورانه در تصرف فرصتهای بازار ، امری ضروریست ( مک گیور[۴۳] ؛ ۲۰۰۳، ص ۳۳ ) .
کویز و دکوتیس [۴۴] (۱۹۹۱ ) مدلی ارائه کرده اند که در آن چگونگی تاثیر فرهنگ سازمانی بر نوآوری دیده می شود. این مدل در زیر آمده است :
عوامل مورد مطالعه فرهنگ در این مدل عبارتند از: ا نسجام سازمانی ، شناخت درونی ، فشارکاری ، انصاف سازمانی ، حمایت و صمیمیت سازمانی :
پاداش سازمانی
انسجام سازمانی
درک حمایت از نوآوری
فرهنگ سازمانی
عدالت سازمانی
فشار کاری
حمایت سازمانی
نمودار ۲-۵ : مدل ارائه شده ی کویز و دکوتیس ( ۱۹۹۱ ) (آزادی و ارشدی ؛ ۱۳۸۸، ۶ )
۲-۱۴ نوآوری :
تعاریف متعددی از نوآوری را می توان در مطالعات ادبیات سازمانی یافت . یک تعریف از نوآوری آن را به عنوان نخستین استفاده از دانش جدید می بیند، در حالی که درتعریف دیگری، نوآوری به عنوان یک چیز جدید در رابطه با یک سازمان معین شناخته می شود. دو مورد از جنبه های اصلی تعاریف نوآوری، مربوط به جدید بودن و ارتباط آن با ابتکار است ( آزادی و ارشدی ؛ ۱۳۸۸، ۴ ) .
نواوری به طور فزاینده ای به عنوان یکی از عوامل اصلی موفقیت بلندمدت شرکتها در بازارهای رقابتی بدل شده است چرا که شرکتهای با ظرفیت نوآوری بالا قادر خواهند بود با سرعت بیشتر و به نحو بهتری به چالشهای محیطی پاسخ دهند ( جایمنز و همکاران؛ ۲۰۰۸ ، ص ۳۸۹- ۴۱۲ ) [۴۵].
از منظر دیگری نوآوری عبارت است از ظرفیت کلی نوآوری سازمان برای معرفی محصولات جدید به بازار یا گشودن بازاری جدید به همراه ترکیب گرایش راهبردی با رفتار و فرایندهای نوآوری (نورث و همکاران ؛ ۲۰۰۰ ، ص ۵۷ – ۱۴۵ )[۴۶] .
جوزف نومیتر ( ۱۹۳۴ ) کارآفرینی را به عنوان موتور پویای توسعه اقتصادی و قلب سرمایه داری مطرح می کند. از این منظر در بررسی علمی کارآفرینی، بایستی علاوه برتمرکز و توجه به کارآفرینان و کسب وکارهای آنها، هم چنین به ساختار و تحولات درصنایع، بازارها، جوامع، اقتصادها و سیستم های سیاسی توجه شود. کارآفرینان در پرتو نوآوری به معنی ایجاد گزینه های نوین از منابع موجود و در دسترس، موجب ایجاد تخریب خلاق در صنایع، بازارها، جوامع و سیستم ها می شوند. به عنوان مثال پیدایش راه آهن به عنوان یک شیوه نوین حمل و نقل به عنوان یک رویکرد کارآفرینانه پویا و برخوردار از ویژگی تخریب خلاق، نقشی اساسی در تحولات و دگرگونی های اقتصادی ایفا کرده است ( الیاسی ؛ ۱۳۸۷، ۱۸ ) .
پورتر و استرن ( ۲۰۰۰) معتقدند که نوآوری، ارتباط مثبت با سرمایه انسانی به خصوص در بخش تحقیق و توسعه و ذخیره دانش دارد. آنها هم چنین نشان دادند که یک ارتباط مهم ولی ضعیف بین نوآوری و رشد تولید وجود دارد ( ربیعی ؛ ۱۳۸۸ ، ۴ ) .
ایده اصلی نظریه نوآوری ، مبتنی بر این نکته است که نوآوری سبب افزایش تولید از طریق افزایش توان تولید افراد و نهایتاً افزایش رشد اقتصادی می گردد. برای ارتقا ی سرمایه انسانی باید بر نوآوری و خلاقیت سرمایه انسانی تاکید نمود برای دست یابی به این مهم ، افزایش سرمایه گذاری در منابع انسانی می تواند بر رشد اقتصادی تاثیر بسزایی داشته باشد ( همان منبع ، ۵ ) .
تعقیب فرصتهای کارآفرینانه درون سازمان ها به تمایل و گرایش مدیران به توسعه ی نوآوری در تولیدات و خدمات، بستگی دارد. تحقیقات انجام شده حاکی از آن است که برخی مدیران با انجام فعالیت هایی از بروز خلاقیت و نوآوری جلوگیری می کنند. در واقع ایجاد محیطی فاقد انگیزه، محرک و آزادی، راه را بر نوآوری می بندد (یدالهی فارسی و همکاران ، ۱۳۸۷ ، ۱۰ ) .
۲-۱۴ -۱ انواع نوآوری :
یکی از ابتدایی ترین مدلهای ارائه شده توسط نایت در سال ۱۹۶۷ پیشنهاد شد و او ۴ نوع نوآوری پیشنهاد نمود که عبارتند از ۱- نوآوری محصول یا خدمات که به ارائه ی محصول یا خدمات جدید اشاره دارد ۲- نوآوری فرایند تولید که به تغییرات در نحوه ی انجام امور و پیشرفتهای فناوری اشاره می کند ۳- نوآوری ساختار سازمانی که به قدرت ارتباط سازمان، سیستمهای ارتباطی و یا سیستمهای پاداش رسمی اشاره دارد و ۴- نواوری افراد که به تغییرات کارکنان در شرکت و سازمان اشاره می کند ( نایت ؛ ۱۹۶۷ ، ص ۹۶-۴۷۸ )[۴۷] .
کوپر[۴۸] در سال ۱۹۹۸ مدل چند بعدی از نوآوری در سه بعد دو دویی طبقه بندی نمود که شامل محصول/ فرایند ، فناوری / اداری ، تدریجی / بنیادین می باشد :
نمودار ۲-۶ : طبقه بندی کوپر از نوآوری ( گرایلی نژالد ، ۱۳۹۰، ۲۵ )
آخرین نظرات