شاید علت غیر هم سویی نتیجه این پژوهش با پژوهشهای پیشین این باشد که گاهی اوقات اعتماد به نفس کمتر زنها در مقایسه با مردان باعث میشود که آن ها توانایی خود در حیطههای مختلف را کمتر از حد واقعی آن برآورد کنند.
آزمون تعقیبی شفه نیز نشان داد که بین میانگین مهارت تفکر خلاق و سواد کمی دانشجویان زن و مرد مهندسی، تفاوت معناداری وجود دارد، اما بین سایر مهارتهای فکری و عملی دانشجویان زن و مرد، تفاوت معناداری مشاهده نشد. شاید علت تفاوت آشکار زنان و مردان در زمینه تفکر خلاق و سواد کمی این باشد که موفقیت در زمینه هر دو مهارت نیازمند برخورداری از قوه دریافت و ادراک قوی، قدرت استدلال و تفکر، ژرف اندیشی، وسعت دید، توسعه دانش و به کارگیری دانش در زمینههای گستردهتر و جدیدتر میباشد، بنابراین با توجه به تفاوتهایی که در این حیطهها بین زنان و مردان وجود دارد، طبیعی است که در زمینه مهارتهای ذکر شده نیز عملکرد متفاوتی داشته باشند و از مهارت کمتر یا بیشتر برخوردار باشند.
- مقایسه مهارتهای فکری و عملی دانشجویان رشتههای مختلف مهندسی دانشگاه شیراز
نتایج نشان داد که بین مهارتهای فکری و عملی دانشجویان رشتههای مختلف مهندسی، تفاوت معناداری وجود ندارد.
شاید علت این یافته که بین مهارتهای فکری و عملی دانشجویان رشتههای مختلف مهندسی تفاوت معناداری وجود ندارد این باشد که معمولاً افرادی که در انواع رشتههای مهندسی تحصیل میکنند از ضریب هوشی و تواناییهای تقریباً برابری برخوردار هستند. همچنین با وجود اینکه این رشتههای مختلف مهندسی با هم تفاوتهایی دارند اما تا حدودی نیز به هم شبیه هستند به طوری که ماهیت بسیاری از دروسی که می گذرانند تقریباً یکسان است. علاوه بر این موارد، دانشجویان تمام رشتههای مهندسی در طول دوران تحصیل بسته به ماهیت رشته خود، پروژهها و تکالیف عملی گسترده و متنوعی انجام میدهند. همه این موارد باعث میشود که این دانشجویان در زمینه مهارتهای فکری و عملی متنوع مشابه عمل کنند و تفاوت معناداری بین آن ها وجود نداشته باشد.
این یافته با نتایج پژوهشهای ذهبیون و احمدی (۱۳۸۸)، مهین زعیم (۱۳۷۹) هم سو، اما با نتایج پژوهشهای صورت گرفته توسط امدی یانوس و همکاران (۲۰۰۶)، واش و هاردی (۱۹۹۹)، آنجفی و همکاران (۱۳۸۸)، حجازی و برجعلی لو (۱۳۸۷)، ناهم سو است. شاید علت این نا هم سویی این باشد که در پژوهش حاضر، دانشجویان رشتههای مختلف مهندسی مورد مطالعه قرار گرفتهاند و همین ماهیت تقریباً یکسان رشتههای مهندسی سبب شده تا دانشجویان این رشتهها در زمینه مهارتهای ذکر شده تفاوتی نداشته باشند، در حالی که در پژوهشهای پیشین، دانشجویانی از رشتههای مختلف (علوم انسانی، ریاضی، مهندسی، پزشکی، قانونی، هنر و غیره) مورد مطالعه واقع شدهاند و تفاوتهای موجود در پایه و اساس این رشتهها موجب شده تا بین آن ها در زمینه مهارتها، تفاوتهای آشکاری وجود داشته باشد.
۵-۳- نتیجه گیری نهایی
بررسی مجموعه نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر و تفاسیر مربوط به نتایج، نشان داد که مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری، پیش بینی کننده مثبت و معنادار مهارتهای فکری و عملی دانشجویان مهندسی میباشد، بیشترین مهارت اعضای هیأت علمی در مرحله مشارکت و توسعه یادگیری و کمترین مهارت آن ها در مرحله ارزیابی میباشد، مهارتهای فکری و عملی دانشجویان مهندسی، از حد مطلوب و ایدهآل پایینتر هستند و بیشترین مهارت آن ها در زمینه حل مسأله و کمترین آن در زمینه تفکر خلاق میباشد.
بنابراین، با توجه به اینکه مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری، توسعه مهارتهای فکری و عملی دانشجویان را تحت تأثیر قرار میدهد، به نظر میرسد که میتوان تدابیری اتخاذ نمود تا اعضای هیأت علمی در تدریس بهویژه در تدریس به سبک چرخه یادگیری، از توانایی و مهارت بیشتری برخوردار گردند، که در نتیجه آن نه تنها بر میزان اطلاعات و دانستههای اعضای هیأت علمی در رابطه با تدریس مؤثر و کارآمد افزوده میشود، بلکه با افزایش آگاهی و تجارب آن ها در اجرای چنین روشی، به اصول و قواعد بهتر و جدیدتری در تدریس نیز دست مییابند و به مرور بر میزان قابلیتها و تواناییهای آن ها در تدریس افزوده میشود، و میتوانند با اجرای هر چه بهتر این روش و به ویژه تأکید بیشتر بر مراحل مشارکت، توضیح، بسط یادگیری و توسعه یادگیری که نقش مهمی در یادگیری دانشجویان ایفا میکند، به فراگیری و توسعه مهارتهای فکری و عملی دانشجویان کمک کنند. همچنین، از آن جائی که اعضای هیأت علمی در مرحله ارزیابی از مهارت چندانی برخوردار نیستند و از این طریق به یادگیری و توسعه مهارتهای فکری و عملی دانشویان کمک نمیکنند، باید با اعمال تغییراتی در نحوه ارزیابی خود از دانشجویان، زمینه را برای توسعه وتقویت مهارتهای دانشجویان فراهم کنند.
از طرفی، با توجه به این که متأسفانه مهارتهای فکری و عملی دانشجویان مهندسی از حد مطلوب پایینتر هستند، نقش و اهمیت مهارت اعضای هیأت علمی در تدریس آشکارتر میشود. در واقع، اعضای هیأت علمی با افزایش اطلاعات و قابلیتهای خود در تدریس و رشد هر چه بیشتر در این زمینه، میتوانند ضمن تدریس موضوعات مختلف، با تأکید بیشتر یا کمتر بر بعضی مراحل و اهمیت قائل شدن برای مراحل مهمتر و کاربردیتر که نیازمند مشارکت بیشتر فیزیکی و فکری دانشجو است، زمینه را برای رشد مفهومی و مهارتی دانشجویان فراهم کنند. علاوه بر این، میتوان با اعمال اصلاحات و تغییراتی در جوانب مختلف دانشگاه و دانشجویان نیز، تلاش کرد سطح مهارتهای این دانشجویان را ارتقا داد. همچنین با توجه به قوت بیشتر آن ها در بعضی زمینهها و برعکس، ضعف در زمینههای دیگر، باید تدابیری اندیشید و شیوههایی را اعمال نمود تا ضمن قوت بخشیدن به نقاط قوت، موجبات اصلاح و رفع نقاط ضعف و تبدیل آن ها به نقاط قوت را نیز فراهم نمود.
بنابراین، آنچه مهم است این است که صرف نظر از جنسیت و رشته دانشجویان، باید شرایطی فراهم نمود تا با توسعه مهارت های آموزش و تدریس اعضای هیات علمی و آشنا نمودن آنان با مهارت های توسعه یادگیری دانشجویان، بتوان دانشجویانی متبحر، متخصص، با مهارت و برخوردار از رشد مفهومی و دانشی تربیت نمود که با شرکت فعال در مجامع مختلف علمی سطوح ملی و بین المللی، نه تنها به رشد و توسعه بیشتر خود در زمینه مهارتهای مختلف کمک کنند، بلکه با به کار گیری دانش و مهارت خود در عرصههای مختلف تخصصی و صنعتی کشور، به توسعه روزافزون صنعت کشور و پیشرفت آن نیز کمک کنند.
۵-۴- محدودیتها
۵-۴-۱- محدودیتهای اجرایی
۱- عدم همکاری برخی از دانشجویان به عنوان شرکت کنندگان در پژوهش.
۲- عدم همکاری برخی از کارشناسان آموزشی به منظور ارائه اطلاعات در خصوص ساعت و مکان کلاسها.
سختگیری زیاد رؤسا و اعضای هیأت علمی نسبت به توزیع پرسشنامه و دشواری در کسب مجوز از آن ها.
۵-۴-۲- محدودیتهای پژوهشی
۱- پیچیدگی مفاهیم چرخه یادگیری و مهارتهای فکری و عملی که وابستگی آنها به عوامل و عناصر مختلف، مطالعه آن ها را دشوار میساخت.
۵-۵- پیشنهادها
۵-۵-۱- پیشنهادهای کاربردی
با توجه به یافتههای پژوهش مبنی بر بررسی رابطه بین مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفتگانه چرخه یادگیری و مهارتهای فکری و عملی دانشجویان مهندسی، مطلوب است که:
۱- رؤسا و اعضای هیأت علمی، نظرات دانشجویان درمورد میزان مهارت اعضای هیأت علمی در تدریس به شیوه چرخه یادگیری را مد نظر قرار دهند تا با توجه به اینکه اعضای هیأت علمی در کدام مرحله یا مراحل از چرخه یادگیری قوی و در کدام مرحله یا مراحل ضعیف هستند، تغییراتی در روند آموزش و یادگیری به وجود آورند.
۲- آشنایی هر چه بیشتر اعضای هیأت علمی با شیوههای مختلف و جدید تدریس و کاربرد آن ها به تناسب موضوع
۳- اهمیت قائل شدن بیشتر اعضای هیأت علمی برای تدریس دروس تخصصی و صرف وقت کافی از جانب آن ها.
۴- مشارکت بیشتر دانشجویان در فعالیتهای علمی و تخصصی مختلف به منظور تقویت مبانی علمی و مهارتی خود.
۵- ارائه بیشتر تکالیف علمی و عملی جامع به دانشجویان.
۶- استفاده از فنون ارزشیابی جدیدتر و کاربردیتر به جای ارزشیابیهای سنتی
۷- اعضای هیأت علمی به دانشجویان اجازه ابراز نظر، بحث، انتقاد و مشارکت در فعالیتهای مختلف را بدهند.
۸- تلاش در جهت تغییر ساختار دانشگاه شیراز و حرکت به سوی ساختاری سازنده، باز و حمایتی تا در عین حال که زمینه را برای رشد انگیزه و توسعه هر چه بیشتر اعضای هیأت علمی فراهم میکند، موجبات کسب و تقویت هر چه بیشتر مهارتهای فکری و عملی دانشجویان را نیز فراهم آورد.
۵-۵-۲- پیشنهادهای پژوهشی
۱- انجام پژوهشی مشابه در سایر دانشکدهها و دانشگاهها و مؤسسات آموزشی و مقایسه نتایج این پژوهشها با هم.
۲- انجام پژوهشهای طولی، به طوری که دانشجویان (یا دانش آموزان) از ابتدای ورود به دانشگاه (یا سایر مؤسسات آموزشی) مورد مطالعه قرار گیرند تا تأثیر مهارت اعضای هیأت علمی (یا دبیران) در مراحل هفت گانه چرخه یادگیری بر مهارتهای فکری و عملی آن ها سنجیده شود.
منابع ومآخذ
منابع فارسی
آنجفی، فرشته، زهرا زراعت، زهره سلطان محمدی، کوثر قابچی پور و فهیمه کهن (۱۳۸۸). مهارت تفکر انتقادی دانشجویان فنی مهندسی و علوم انسانی، مجله راهبرهای آموزش، دوره ۲، شماره ۱، بهار ۱۳۸۸٫
اردلان، الهام (۱۳۸۶). بررسی رابطه مهارت های ارتباطی و سازگاری تحصیلی با نقش واسطه ای خودکارآمدی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز.
حجازی، الهه و سمیه برجعلی لو (۱۳۸۷). تفکر انتقادی: جنس یا رشته تحصیلی؟ مجله علمی و پژوهشی تحقیقات زنان، سال دوم، شماره سوم، پاییز ۱۳۸۷٫
ذهبیون، لیلا و غلامرضا احمدی (۱۳۸۸). تفکر خلاق و رابطه آن با موفقیت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان. دانش و پژوهش در علوم تربیتی-برنامه ریزی درسی، شماره ۲۱، بهار ۱۳۸۸، صص ۷۸-۶۱٫
رازقی، علیرضا (۱۳۸۶). تأثیر وضعیت های هویت بر مهارت های ارتباطی دانش آموزان دبیرستانی و عشایری و شهری. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شیراز.
زینعلی، فاطمه (۱۳۹۱). بررسی رابطه بین نوع ساختار سازمانی و پتانسیل انگیزشی تحصیلی با واسطه گری جو کلاسی. پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شیراز.
فرهنگی، علی اکبر (۱۳۸۲). ارتباطات انسانی. ویرایش دوم. تهران: خدمات فرهنگی رسا.
کوچکی، لاله (۱۳۹۱). بررسی رابطه بین عوامل کلیدی دانشگاه نوآور با گرایش دانشجویان به یادگیری مادام العمر: مطالعه موردی دانشگاه شیراز. پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شیراز.
محترم، معصومه (۱۳۹۰). بررسی رابطه بین نوع ساختار سازمانی دانشگاه، سرمایه اجتماعی بخشها با رضایت تحصیلی دانشجویان دانشگاه شیراز- مدل معادله ساختاری. پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شیراز.
مشکلانی، پروانه (۱۳۸۴). تأثیر روش تدریس بحث گروهی بر خلاقیت دانش آموزان سال دوم مدارس راهنمایی ناحیه ۳ اصفهان در درس علوم اجتماعی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان.
معرفاوی، ابراهیم (۱۳۸۱). بررسی رابطه عوامل آموزشگاهی و خانوادگی مؤثر در خلاقیت. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان.
معینی، هاجر (۱۳۹۰). بررسی رابطه بین نوع ساختار سازمانی و منابع قدرت مدیران در واحدهای ستادی دانشگاه شیراز. پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شیراز.
مهین زعیم، بتول (۱۳۷۹). مقایسه میزان خلاقیت و ویژگیهای شخصیتی دانشجویان سال اول رشتههای هنر، علوم انسانی، مهندسی و پزشکی دانشگاه تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا.
بررسی رابطه بین مهارت اعضای هیأت علمی در کاربرد مراحل هفت گانه چرخه یادگیری و توسعه مهارتهای فکری و عملی دانشجویان مهندسی دانشگاه شیراز- قسمت ۸۹
آخرین نظرات