در تحلیل مطالعات انجام شده در زمینهی شادی، دینر[۱۷] (۱۹۸۴؛ به نقل از کهولت و جوکار، ۱۳۹۰) بین دو رویکرد تمایز قائل شد: “رویکرد پایین به بالا” و “رویکرد بالا به پایین”. در رویکرد پایین به بالا پژوهشگران بیشتر بر رویدادهای بیرونی، فاکتورهای موقعیّتی و ویژگیهای جمعیّتشناختی مؤثّر بر شادی میپردازند؛ در حالی که در رویکرد بالا به پایین فرآیندهای درونی زیربنای شادی مورد نظر محقّقان است. مطابق این رویکرد، انسانها به شرایط یکسان واکنشهای متفاوتی نشان میدهند و بر اساس باورها، ارزشها، انتظارات و تجربیّات منحصربهفرد خود شرایط را ارزیابی میکنند. تحقیقات مختلف در بررسی رویکرد پایین به بالا نشان دادهاند که فاکتورهای بیرونی، میزان کمی از واریانس شادی را تبیین میکنند. بر همین اساس مسیر تحقیق در حوزه شادی به تدریج تغییر یافت و رویکرد بالا به پایین بیشتر مورد توجّه محقّقان قرار گرفت. از جمله این موارد میتوان به نحوه پردازش اطّلاعات فرد پیرامون خود یا سبکهای هویّت[۱۸] اشاره نمود (کهولت و جوکار، ۱۳۹۰).
در زمینهی رابطه بین متغیّرهای سبک هویّت و شادمانی تحقیقات نشان دادهاند که سبکهای هویّت با هیجانات و عواطفی نظیر عزّت نفس، ناامیدی، افسردگی، اضطراب، سلامت روان و رضایتمندی رابطه دارند. برزونسکی و کینی[۱۹] (۱۹۹۴) در تحقیقی نشان دادند که سبک هویّت اطّلاعاتی و هنجاری با افسردگی رابطه منفی دارد؛ ولی سبک هویّت سردرگم/اجتنابی رابطهای مثبت با آن نشان میدهد. در همین راستا نارمی[۲۰]، برزونسکی، تامی[۲۱] و کینی (۱۹۹۷) نیز دریافتند که افسردگی، اعتمادبهنفس پایین و اضطراب با سبک هویّت سردرگم/اجتنابی و سبک هویّت اطّلاعاتی با نشانه های رضایتمندی، اعتمادبهنفس بالا و اضطراب پایین در ارتباط است.
همچنین ارک، سیمونز، استین، ویکل من و هیچکاک[۲۲] (۲۰۰۸) در پژوهشی نشان دادند که افراد دارای تابآوری بالا، در مواجهه با رویدادهای هیجانی با ماهیّت خنثی و نامعلوم، بیشتر تمایل به نشاندادن هیجانات مثبت داشتند. به اعتقاد آن ها این امر ممکن است به علّت توانایی این افراد برای کنارآمدن موفّقیّتآمیز به هنگام روبرو شدن با موقعیّتهای دشوار، به خصوص موقعیّتهایی با ماهیّت بین فردی باشد. ریو[۲۳] ( ۲۰۰۵) نشان داد که تابآوری، با هیجانات مثبت، همبستگی مثبت و با هیجانات منفی همانند خشم و غمگینی، همبستگی منفی دارد. همچنین پژوهش کار[۲۴] (۲۰۰۴) نشان داد که سطوح بالای تابآوری به فرد کمک میکند تا از عواطف و هیجانهای مثبت به منظور پشت سرنهادن تجربههای نامطلوب و بازگشت به وضعیّت مطلوب استفاده کند.
جنسیت نیز موضوع تحقیقات زیادی در ارتباط با شادمانی بوده است. داینر و همکاران (۱۹۹۹؛ به نقل از میرشاه جعفری، عابدی و دریکوندی، ۱۳۸۱) معتقدند که میزان شادمانی زنان و مردان برابر است، امّا هنگامی که افسردگی را در نظر میگیریم، موضوع تا حدودی پیچیده میشود. به این صورت که با وجود شادی یکسان زنان و مردان، افسردگی در زنان بیشتر از مردان است. توضیح این امر توسّط داینر و همکاران این است که زنان نسبت به مردان هم عاطفه منفی بیشتری و هم عاطفه مثبت بیشتری را تجربه میکنند و برآیند این دو عاطفه، شادی زنان و مردان را یکسان میسازد. فوجیتا، دایز و ساندویچ[۲۵] (۱۹۹۱) نیز بر همین اعتقاد هستند.
مروری بر پژوهشهای انجام شده تا زمان انجام این پژوهش نشان میدهد که تاکنون تحقیق زیادی در خصوص رابطه بین سبکهای هویّت و تابآوری با شادمانی صورت نگرفته است. لذا در این تحقیق محقّق به دنبال تعیین این مسأله است که آیا بین سبکهای هویّت و تابآوری با شادمانی در میان دانشآموزان رابطهای وجود دارد؟
-
- اهمّیّت و ضرورت تحقیق
دوران نوجوانی یکی از حسّاسترین مراحل زندگی هر فرد است و این دورانی هست که حتّی دشوارتر از سالهای کودکی تلقّی شده است. بر اساس شواهد و تجربه مسیر هویتیابی جوانان ایرانی با دشواریهای متعدّدی روبرو است. انتخاب شغل، رسیدن به زندگی کمدردسرتر و خلاصه یافتن راه زندگی آینده و به علاوه یافتن شغل، مشغولشدن به آن و شروع زندگی بزرگسالی فشار زیادی بر نوجوان وارد میسازد. جوان ایرانی دیگر کمتر میتواند انتظار خانواده و خودش را از «خود» برآورده سازد. افرادی که دچار گمگشتگی هویّت میشوند درک درستی از نقشهای جنسیّتی و ارزشها ندارند. آن ها نمیتوانند راه خود را بیابند و به نظر آشفته و تکانشی هستند و روابط بین فردی مناسبی برقرار نمیسازند. از آنجا که هدف بلند مدتّی را برنمیگزینند، نمیدانند در شرایطی که قرار دارند چه کار کنند. در عوض افرادی که دارای هویّت موفّق هستند نسبت به خود و جامعه دارای تعهّدند. آن ها وظایف محوّله را به خوبی انجام میدهند، خودپنداره و عزّت نفس بالایی دارند و دارای اهداف بلندمدّت مشخّص در زندگی هستند. آن ها خود را در انتخابهایشان سهیم میدانند و دقیقاّ به همین سبب خود را مسئول میدانند. چنین افرادی به ارزشها پایبند هستند. به طور خلاصه میتوان گفت اگرچه فرایند هویتیابی در دوران نوجوانی بروز میکند ولی اثرات آن طولانی مدّت و دیرپاست (هاشمی و رضوی، ۱۳۸۷). اگر دوره نوجوانی بدون مشکل سپری شود، نوجوان به بزرگسال سالمی تبدیل خواهد شد و نقش بزرگسالی خود را خوب ایفا خواهد کرد، اما اگر در این گذر دشواریهایی به وجود آید، بهداشت روان نوجوان، از جادّهی اصلی منحرف و به بیراهه کشیده خواهد شد (حاجلو، رضایی شریف و واحدی، ۱۳۹۱).
همچنین تابآوری تلاشهای شناختی و رفتاری است که افراد در موارد استرسزا برای کنارآمدن با مسائل و مشکلات خود به کار میبرند و نقش اساسی و تعیینکننده در سلامت جسمانی و روانی آن ها ایفا میکند. تابآوری مؤثّر باعث میشود که واکنش فرد به سطوح بالای استرس کاهش یابد و آثار زیانبار آن تعدیل گردد. تابآوری، بازگشت به تعادل اوّلیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر در شرایط تهدیدکننده است و از اینرو سازگاری موفّق در زندگی را فراهم میکند. سازگاری موفّق با زندگی، هم میتواند پیامد تابآوری بهشمار رود و هم به عنوان پیشآیند، سطح بالاتری از تابآوری را سبب شود (سامانی، جوکار و صحراگرد، ۱۳۸۶).
افراد تابآور، شخصیّتی مقاوم در برابر استرس دارند و درسهای ارزشمندی از تجارب سخت زندگی خود میگیرند. آن ها در موقعیّتهای پراسترس و آسیبزا احساس میکنند میتوانند راه مناسبی را برای حلّ مشکلات خود پیدا کنند. به خود متّکی هستند و واکنشی یادگیرانه ـ مقابلهای در موقعیّتهای دشوار از خود نشان میدهند در حالی که افرادی که تابآوری ضعیفی دارند واکنشی سرزنشکننده ـ قربانیشونده در چنین موقعیّتی از خود نشان میدهند (فولادچنگ و موسوی، ۱۳۸۷).
آخرین نظرات