اگر شرایط مرزی ۸ و ۹ جدول(۳-۳) را به مدل اعمال کنیم، تغییر شکل ناشی از تغییر دما در شرایط مرزی ۸ معادل خواهد بود با اعمال نیروی تماس ، در شرایط مرزی ۹، بنابراین انرژی کرنشی مدل تحت شرایط مرزی ۸ و ۹ یکسان اند، بهعبارتی:
(۳-۵۶)
با در نظر گرفتن مدل تحت شرایط مرزیهای ۴ و ۷ و ۹ میتوانیم به سادگی به رابطه زیر برسیم]۱۴[:
(۳-۵۷)
سپس میتوانیم رابطه بین انرژی کرنشی مدل و معادل همگن آن را تحت شرایط مرزی۱، با جاگذاری روابط (۳-۵۵) و (۳-۵۶) و (۳-۵۷) در رابطه ی (۳-۵۲) بدست آوریم.
(۳-۵۸)
به طور مشابه میتوان نشان داد که رابطه بین انرژی کرنشی مدل و معادل همگن آن تحت شرایط مرزی ۲، به صورت رابطهی (۳-۵۹) است.
(۳-۵۹)
و تحت شرایط مرزی ۳:
(۳-۶۰)
در شرایط مرزی (۵) از جدول(۳-۳)، معادل همگن مدل تحت شرایط مرزیای قرار گرفته که در آن، تنها قادر است در راستای ۱، جابجا شود. اگر شرایط مرزیهای مشابهای را در نظر بگیریم که در آن معادل همگن مدل، تنها قادر به جابجایی در راستاهای ۲ و ۳، باشد و انرژی کرنشی ناشی از اعمال این بارها را به ترتیب با و نمایش دهیم. درآن صورت داریم:
(۳-۶۱)
(۳-۶۲)
(۳-۶۳)
که ، حجم سلول پایه و ، انرژی کرنشی معادل همگن مدل تحت شرایط مرزی ۵ است.
با جاگذاری روابط فوق در معادلات (۳-۶۱) و (۳-۶۲) و (۳-۶۳) و حل دستگاه معادلات بر حسب ضرایب موثر انبساط حرارتی داریم]۲۷[:
(۳-۶۴)
(۳-۶۵)
(۳-۶۶)
در روابط فوق ، و به ترتیب از روابط (۳-۶۷) ، (۳-۶۸) و(۳-۶۹) به دست میآیند.
(۳-۶۷)
(۳-۶۸)
(۳-۶۹)
به این ترتیب ضرایب انبساط حرارتی موثر مدل به دست میآید.بنابراین با اعمال شرایط مرزیهای ساده، و انجام محاسباتی بسیار سادهتر، توانستیم ضرایب انبساط حرارتی موثر را برای یک ماده ارتوتروپیک تخمین بزنیم.
فصل چهارم
بهینهسازی توپولوژی ریزساختارهای مواد سلولی با هدف حداکثرسازیسختی
۴-۱ مقدمه
مواد سلولی خواص فیزیکی، مکانیکی و حرارتی متفاوتی نسبت به مواد اصلی سازنده خود دارند. همانطور که در فصول قبل نیز ذکر شد، تغییرات خواص مواد سلولی وابسته به تغییر در نوع و چگونگی توزیع فازهای به کار گرفته شده در درون سلول پایه آنهاست]۴[. به منظور تعیین توزیع بهینه این فازها در درون سلول پایه، میتوان از بهینهسازی توپولوژی استفاده کرد. در این فصل روش بهینهسازی تکاملی دوجهته-مرگ نرم، برای تعیین شکل سلول پایه یک ماده سلولی، که متشکل از یک فاز جامد و یک فاز پوچ است، بکار گرفته میشود.
هدف از طراحی در این فصل، تعیین شکلی از سلول پایه است که حداکثر سختی را داشته باشد، با در نظر گرفتن قید حجمی و با توجه به اینکه برای یک ماده الاستیک و همسانگرد، سختی بر اساس مدول حجمی و یا مدول برشی بیان میشود]۳[، لذا هدف ما طراحی یک سلول پایه است، بهنحوی که در یک کسر حجمی مشخص از ماده، حداکثر مدول حجمی و یا حداکثر مدول برشی را داشته باشد. اگر چه وزن سازه به عنوان هدف اصلی طراحی در نظر گرفته نشده است، اما با توجه به اهمیت وزن، قید حجمی اعمال میگردد.
در این فصل برای تخمین خواص الاستیک سلول پایه، از روش انرژی کرنشی استفاده میکنیم. در این روش پس از انجام آنالیز المان محدود، با اعمال محاسبات سادهای، خواص موثر سلول پایه تعیین میگردد. پس از آن، برای اینکه بتوانیم توپولوژی بهینه سلول پایه را تعیین کنیم، نیازمند آن هستیم که معیاری را برای حذف و یا اضافه شدن المانها در مراحل بعدی مشخص کنیم. برای دستیابی به چنین معیاری، نخست باید حساسیت المانها را با توجه به تابع هدف تعیین کنیم. پس از تعیین حساسیت، روش مرگ نرم در بهینهسازی تکاملی دوجهته را به کار میگیریم. بدین منظور ابتدا حساسیت بهبود یافتهای برای المانها تعریف میکنیم. این حساسیت برگرفته شده از حساسیت المان مورد نظر و حساسیت المانهای مجاورش است. حساسیت بهبود یافته کمک میکند که نواحی شطرنجی در طرح نهایی پدیدار نشوند و پاسخها وابسته به اندازه مشها نباشند. پس از محاسبه حساسیت بهبود یافته، متوسط حساسیت المان در مرحله کنونی و مرحله قبلش را به عنوان حساسیت نهایی المان در نظر میگیریم. این کار باعث همگرایی پاسخها میشود. در ادامه پس از مرتب نمودن المانها بر اساس حساسیت نهایی آنها و انتخاب معیار پوچی، که در هر مرحله با توجه به حجم سلول پایه تعیین میگردد، شروع به حذف یا اضافه نمودن المانها میکنیم تا به قید حجمی برسیم. پس از رسیدن به قید حجمی اگر تغییرات تابع هدف در مراحل آخر به حد کوچک و قابل قبولی برسد، بهینهسازی را متوقف میکنیم. در پایان بهمنظور بررسی صحت نتایج، آنها را با باندهای معتبر موجود مقایسه میکنیم.
۴-۲ خواص موثر الاستیک
پیش از بهکارگیری روش انرژی کرنشی جهت انجام بهینهسازی توپولوژی، ماتریس موثر الاستیک را در حالت دوبعدی برای یک سلول پایه مربعی، محاسبه میکنیم و حاصل را با مقادیر موجود در مقالات مقایسه میکنیم. این کار به منظور اطمینان از نتایج روش انرژی کرنشی و همچنین صحت برنامهی نوشته شده صورت گرفته است. مثال انتخاب شده یک سلول مربعی است که المانهای داخلی آن پوچ شدهاند. مشخصات این سلول و ماتریس الاستیک به دست آمده از روش انرژی کرنشی و همچنین ماتریس الاستیکی که پیشتر در مقاله حسنی و هینتون بدست آمده بود]۲۵[، در جدول(۴-۱) آورده شده است. لازم به ذکر است که در مقاله مذکور، از تئوری همگنسازی به منظور تخمین خواص موثر الاستیک سلول پایه استفاده شده است.
جدول ۴- ۱- مقایسه ماتریس موثر الاستیک با نتایج مقاله حسنی و هینتون]۲۵[.
بخش میانی جدول(۴-۱) ماتریس موثر الاستیک را نشان می دهد. در این پژوهش، این ماتریس با بهکارگیری روش انرژی کرنشی محاسبه شده است. همانطور که در جدول(۴-۱) ملاحظه میکنید همچنین در بخش زیرین جدول(۴-۱)، ماتریس الاستیکی که برای مدل مذکور توسط حسنی و هینتون و به کمک تئوری همگنسازی محاسبه شده بود قرار گرفته است. مقایسهی این ماتریس با ماتریس محاسبه شده در این پژوهش، درصد خطای ناچیز ۰۱/۰ را برای مولفههای ماتریس الاستیک نشان میدهد. بنابراین به این نتیجه میرسیم که اولا روش انرژی کرنشی با دقت بسیار خوبی قادر به تخمین خواص موثر سلول پایه است و ثانیا برنامه نوشته شده به منظور محاسبه ماتریس موثر الاستیک، به درستی عمل میکند.
۴-۳ مادهی سلولی
حال که توانستیم ماتریس موثر الاستیک را با کمک روش انرژی کرنشی محاسبه کنیم، قصد داریم رابطه بین خواص موثر الاستیک سلول پایه و خواص موثر الاستیک ماده سلولی را بررسی کنیم. بدین منظور ابتدا مطابق شکل (۴-۱-الف) سلول پایهای به شکل مربعی توخالی در نظر میگیریم. سپس مادهای سلولی مطابق شکل (۴-۱-ب) در نظر میگیریم که سلول پایه آن شکل (۴-۱-الف) باشد.
شکل ۴- ۱- (الف) سلول پایه، (ب) مادهی سلولی.
مشخصات هندسی و مکانیکی سلول پایه و ماده سلولی در جدول(۴-۲) قید شده است. با اعمال شرایط مرزیهای جدول(۳-۲)، ماتریس موثر الاستیک سلول پایه و ماده سلولی را محاسبه میکنیم. این ماتریسها در بخش پایینی جدول(۴-۲)، آورده شدهاند. با مقایسه این دو ماتریس به این نتیجه میرسیم که خواص الاستیک ماده سلولی مشابه خواص الاستیک سلول پایه است. به عبارتی برای بهینهسازی ماده سلولی، کافی است سلول پایه آن را بهینه کنیم.
جدول ۴- ۲- مشخصات هندسی ، مشخصات مکانیکی و ماتریس های الاستیک
۴-۴ فرمول بندی
یافتن بهترین نحوه ی توزیع ماده در یک سلول پایه، به گونهای که این سلول با حجم مشخصی از ماده، حداکثر سختی را داشته باشد، از جمله اهداف این فصل به شمار میرود. همانطور که ذکر شد سختی یک ماده الاستیک را میتوان بر حسب مدول حجمی یا مدول برشی آن ماده بیان نمود، لذا حداکثر سختی، معادل حداکثر مدول حجمی یا حداکثر مدول برشی ماده در نظر گرفته میشود]۴[.
از آنجا که میخواهیم سلول پایه در حجم مشخصی از ماده حداکثر سختی را داشته باشد، حجمی از پیش تعیین شده برای مدل نهایی تعریف میکنیم، این حجم را با نشان میدهیم. از مجموع حجم المانهای مادی ناشی میشود. برای تعیین المانهای مادی و پوچ نیازمند تعریف متغیر طراحی هستیم. را متغیر طراحی مینامیم. متغیر طراحی کمیتی است دومقداری که به چگالی محلی المان نسبت میدهیم، چگالی محلی لزوما معنی چگالی المان را نمیدهد، بلکه میتواند یک کمیت مکانیکی باشد. برای مثال در اغلب مسایل بهینهسازی مدول یانگ محلی به عنوان چگالی محلی در نظر گرفته میشود. به عبارتی مدول یانگ ۱، به معنی آن است که المان مادی است و در فاز جامد قرار دارد و مدول یانگ نزدیک به صفر، به معنی پوچ بودن المان است. در روش بهینهسازی تکاملی دوجهته-مرگ نرم این مقدار را اغلب برابر ۰۰۱/۰ در نظر میگیرند و آنرا با ، نمایش میدهند. بنابراین بهمنظور اختصاص دهی مدول یانگ به چگالی محلی المان از رابطهی (۳-۲) استفاده میکنیم و برای ایجاد ، فاکتور پنالتی را عدد ۳ انتخاب میکنیم.
حال میتوانیم با توجه به هدف ذکر شده، مسأله را فرمولبندی کنیم، این فرمولبندی به صورت روابط زیر بیان میشود]۵۴[.
(۴-۱-الف)
(۴-۱- ب)
(۴-۱-ج)
در روابط (۴-۱)، ، حجم المان اُم است و ، تعداد کل المانها است. همچنین مدول حجمی و مدول برشی است و بر حسب مولفههای ماتریس الاستیک به صورت روابط زیر بیان میشوند]۵۶[:
(۴-۲-الف)
(۴-۲-ب)
(۴-۳)
۴-۵ آنالیز حساسیت
پیش از اینکه تعیین کنیم، کدام المانها باید از سلول پایه حذف و کدامیک باقی بمانند یا به آن اضافه شوند، باید آنالیز حساسیت انجام دهیم، حساسیت در واقع تغییرات تابع هدف نسبت به متغیر طراحی است. به عبارتی با انجام آنالیز حساسیت، میزان تاثیر یک المان در تابع هدف سنجیده میشود.
در روش انرژی کرنشی، مولفههای ماتریس الاستیک شامل عباراتی هستند که از مجموع انرژی کرنشی المانها تحت شرایط مرزیهای مختلف ناشی میشوند. بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که تاثیر هر المان در تابع هدف، متناسب با انرژی کرنشی آن المان است. برای مثال اگر تابع هدف را حداکثرکردن مدول برشی انتخاب کنیم، در آن صورت در حالت دوبعدی، مدول برشی بر حسب مولفههای ماتریس الاستیک از رابطهی (۴۳-۳) به دست میآید. از طرفی همانطور که در جدول(۳-۲) نشان داده شده است، مقدار مدول برشی با اعمال شرایط مرزیای که در این جدول نشان داده شده است و برحسب مجموع انرژی کرنشی المانهای آن تعیین میگردد. به عبارتی اگر مجموع انرژی کرنشی المانها تحت شراط مرزی ۱۳ از جدول(۳-۲)، و ، مساحت سلول پایه باشد، داریم:
(۴-۴)
در رابطهی فوق ، تعداد کل المان ها و ، انرژی کرنشی المان اُم، تحت شراط مرزی ۱۳ است. بنابراین اگر بخواهیم حساسیت المان اُم را نسبت به تابع هدف که در اینجا مدول برشی است بیابیم، کافی است در رابطه (۴-۴) انرژی کرنشی المان اُم را قرار دهیم. زیرا تاثیر المان اُم در تابع هدف به اندازهی انرژی کرنشی آن است. بنابراین اگر تابع هدف حداکثر کردن مدول برشی انتخاب شود و حساسیت المان اُم را با، نشان دهیم در آن صورت مقدار ، از رابطهی (۴-۵) به دست میآید.
(۴-۵)
بنابراین در حالت کلی، اگر ، بیانگر انرژی کرنشی المان اُم تحت شراط مرزی اُم باشد، در آن صورت حساسیت المان اُم تحت شراط مرزی اُم برابر با رابطهی (۴-۶) خواهد بود.
(۴-۶)
طراحی مواد سلولی، با حداکثر سختی و حداقل ضرایب انبساط حرارتی، با استفاده از بهینه سازی توپولوژی- قسمت ۸
آخرین نظرات