فصل دوم : توارث
از مواردی که در ماده ۳ قانون اهدای جنین به آن اشاره شده و خود جای بحث فروان دارد مسئله ارث میباشد، از آنجا که یکی از آثار نسب ارث میباشد به بررسی آن خواهیم پرداخت .
واژه « ارث » درقانون مدنی به چند معنی بکاررفته که به هم نزدیک است :
۱ ـ گاه به معنی مال یا حقی است که پس از مرگ شخص به بازماندگان او میرسد: « به عنوان مثال، در دو ماده ۸۶۲ و ۸۶۳ واژه « ارث » درعبارت قانون متناسب با این معنی است ؛ زیرا، درماده ۸۶۲ می خوانیم :
« اشخاصی که به موجب نسب ارث میبرند سه طبقه اند …. ».
یا در ماده ۸۶۳ آمده است :
« وارثین طبقه بعد وقتی ارث میبرند که از وارثین طبقه قبل کسی نباشد » . پس، در این معنی واژه ارث مترادف با میراث است ؛ چنان که فقیهان نیز کتاب ارث را « میراث»، و« مواریث » نیزنامیده اند.
واژه « فرضیه » به معنی سهمی که به وارثان میرسد، با این مفهوم ارث پیوند نزدیک دارد ؛ به همین جهت در فقه هم « کتاب فرائض » مرادف با کتاب مواریث است [۶۸].
ارث درلغت به معنای ترکه و مالی است که از متوفی باقی مانده باشد ویکی از آثار حقوقی قرابت نسبی به شمار میآید. ارث در اصطلاح حقوقی عبارت از انتقال قهری دارایی متوفی به ورثه اوست . [۶۹]
قانون مدنی ایران ارث را تعریف نکرده است فقط در ماده ۸۶۷ آمده است : « ارث به موت حقیقی یا به موت فرضی مورث تحقق پیدا میکند » .
برابر مواد ۸۶۱ تا ۹۳۹ قانون مدنی پدر و مادر اولاد و اولاد اولاد و اجداد و جدات و برادر و خواهر . اولاد آن ها وعمام وعمات و اخوال و خالات و اولاد آن ها به ترتیب اقربیت از متوفی ارث میبرند. طبق ماده ۸۶۱ از قانون مدنی فوق موجب ارث دو امرنسب و سبب دانسته شده است . در این زمینه یکی از حقوق دانان معتقد است که موجب ارث عبارت ازرابطه ای است بین دو نفر که در اثر فوت یکی، دیگری از او قهراً ارث میبرد. رابطه مذبور قرابت ( خویشاوندی ) است [۷۰].
قانون مدنی در ماده ۸۶۱ نسب را به طور مطلق شرط وراثت دانسته است و ولد الزنا را در ماده ۸۸۴ از این امراستثناء کردهاست .بدین ترتیب معلوم می شودکه شرط وراثت نسب است و تنها ولدالزنا طبق ماده ۸۸۴ از ارث محروم شده است فلذا می توان گفت که ولد ناشی از غیر زنا در صورتی که نسب تحقق یابد، ارث میبرد چرا که ماده ۸۸۴ قانون مدنی استثنایی برماده ۸۶۱ این قانون است و عمل به وحدت ملاک استثناء خلاف است لذا استثناء مندرج در ماده ۸۸۴ را با توجه به اطلاق ماده ۸۶۱ باید به طور محدود تفسیر کرد . بنابرین تمام اقسام دیگر اولاد از ارث مورث خود بهره مند میباشند و دلیلی برآنکه شرط وراثت در نسب،نکاح صحیح باشد، موجود نیست[۷۱].
مبحث اول : وضعیت حقوقی طفل ناشی از لقاح بعد از فوت زوج یا زوجین
در این مبحث این سوال مطرح است که کودک متولد شده در اثر لقاح بعد از فوت پدر ، آیا وارث محسوب میگردد و با بقیه وراث در ماترک شریک میباشد یا خیر؟ مسئله دیگر که شباهت کامل با مسئله قبلی دارد، وضعیت حقوقی طفل در فرضی است که زوجین هر دو از دنیا رفته اند و بعد ار فوت آن ها نطفه طفل منعقد گردیده، حال چنین طفلی الزاماًً باید در رحم مصنوعی مراحل رشد خود را طی نماید و یا اینکه بعد از انعقاد نطفه در رحم زن دیگری به صورت اجاره رحم پرورش یابد.
جنین از لحاظ فیزیکی، موجود مستقلی نبوده و وابسته به مادر است و از لحاظ جسمانی تکامل نیافته است. اما از نظر حقوقی همانند سایر انسان ها از بعضی حقوق متمتّع میگردد که در فقه اسلامی و قانون اساسی ایران این موضوع تصریح شده است، لیکن باید شروطی که درقانون برای تمتّع جنین بیان شده، محقق گردد.
مواد۸۷۵ و۹۷۵ق.م ایران به روشنی صراحتاً ارث بردن حین فوت مورث شده است. ماده ۸۷۵ ق.م میگوید:«شرط وراثت، زنده بودن درحین الموت منعقد بوده و زنده هم متولد شود، اگرچه فوراً بعد از تولد بمیرد».
از مفهوم مواد قانون مدنی و فقه اسلامی اینگونه استباط شود که علاوه بر وجود شرایط عمومی ارث، دو شرایط اساسی برای تمتًع جنین از ارث وجود دارد که عبارتند از:
۱-انعقادنطفه جنین در زمان فوت مورث(موجود بودن جنین)؛
۲-زنده بودن جنین هنگام تولد.
-اولین شرط درتحقق ارث موجود بودن وارث در زمان فوت مورث است؛ چراکه ارث باعث انتقال قهری اموال مورث می شود و منتقلٌ الیه باید موجود باشد تا قابلیت تملک داشته باشد. با انعقاد نطفه انسان، اولین مرحله از مراحل زندگی او شکل میگیرد و از لحاظ قانونی نیز آغاز برخورداری از حقوق، از اولین لحظه حیات میباشد(مواد ۹۵۶ و ۹۵۷ق .م) به عبارت دیگر، بین برخورداری از حقوق و آغاز حیات رابطه مستقیم وجود دارد.
در مبحث ارث، قانون گذار نحوه شناسایی موجودیت حمل را با انعقاد نطفه او در زمان فوت مورث میداند. قسمت انتهایی ماده۸۷۵ ق.م همین مطلب را بیان میدارد:«… و اگرحمل باشد و در صورتی ارث میبرد که نطفه او حین الموت منعقد بوده و زنده هم متولد شود، اگر چه فوراً پس از تولد بمیرد». برابر این ماده شرط وارثت حمل، انعقاد نطفه در زمان فوت مورث و زنده متولد شده طفل است؛ توارث از حقوق مدنی است، لذا به طور کلی تمتع حمل از حقوق مدنی از زمان انعقاد نطفه آغاز میگردد البته مشروط بر اینکه زنده متولد شود.
بنابرین، در حالت استفاده از رحم جایگزین،چنانچه نمونه گیری گامت نر و ماده از پدر و مادرحکمی برای امتزاج آن دو درمحیط آزمایشگاه و انتقال به رحم جایگزین انجام شده باشد، لیکن قبل ازامتزاج اسپرم با تخمک در محیط آزمایشگاه و یادر داخل رحم جایگزین، یکی یا هر دونفر از والدین حکمی فوت کنندو عمل تلقیح پس از فوت انجام شود، حمل مذبور از صاحب اسپرم یا تخمکی که در حین تلقیح فوت نموده است، ارث نمی برد؛ زیرا ترکه با فوت مورث به ورثه موجود حین الفوت انتقال یافته و جنین به معنای« تخمک بارورشده» در حین موت موجود نبوده است؛ بنابرین تمام ترکه به ورثه موجود در حین فوت مورث میرسد[۷۲].
نتیجه: با عنایت به مجموعه مطالبی که در رابطه با ارث ذکر شد، می توان گفت: طفلی که نطفه اش بعداز فوت انسان منعقد می شود، از دارایی او ارث نمی برد؛ زیرا:
۱-دارایی از حقوق مربوط به شخصیت انسان میباشد و با موت انسان شخیصت حقوقی او نیز از بین می رود و نطفه طفل مزبوربعداز اتمام شخصیت حقوقی صاحب اسپرم منعقد شده است و برای ارث بری فاقد اهلیت تمتع میباشد.
۲- ارث بری چنین طفلی برخلاف مبانی سنتی و فطری نظام توراث میباشد.
آخرین نظرات