نتیجه تحقیق کرمندی و لیپ (۱۹۸۷) در مورد اجزای مختلف تشکیل دهنده اطلاعات و اثر هر جز بر پدیده تداوم تحقیق کردند. برای مثال، فرض کنید در یک سال شرکتی محصولی جدید و موفق به بازار عرضه میکند، همچنین در همان سال شرکت از محل فروش دارایی های ثابت به سود غیر عملیاتی دست مییابد. در چنان حالتی تداوم سود خالص به صورت میانگین تداوم اجزای مختلف تشکیل دهنده سود خالص در میآید. راما کریشنان و توماس(۱۹۹۳) سه رویداد مربوط به سود خالص را شناسایی کردند:
-
- دائمی و انتظار بر این است که به صورت نامحدود تداوم یابد.
-
- موقت، بر سود خالص سال جاری اثر بگذارد ولی بر سال های آینده اثر نخواهد گذاشت.
- بر قیمت اثر گذار نیست، تداوم صفر است.
برای این ها ضریب واکنش در برابر سود خالص به این صورت است : .
که در این رابطه نشان دهنده نرخ بهره بدون ریسک در شرایط آرمانی، به ترتیب یک و صفر میباشد. در واقع سه نوع ضریب واکنش در برابر سود خالص وجود دارد که امکان دارد در یک صورت سود و زیان همه آن ها وجود داشته باشند. راماکریشنان و توماس بر این باورند که سرمایه گذاران به جای محاسبه میانگین ضریب واکنش در برابر سود خالص باید در صدد برآیند، هر یک از این سه نوع را شناسایی کنند و برای هر یک از آن ها یک ضریب واکنش در برابر سود خالص محاسبه نمایند. آن ها با انجام دادن چنین کاری میتوانند قدرت سودآوری دائمی یا بادوام شرکت را مشخص نمایند. این بدان معنی است که حسابداران باید در صورت سود و زیان طبقات گوناگون با شرح تفصیلی ارائه نمایند.
برای درک ضریب واکنش در برابر سود خالص در مورد سودهای خالص دائمی، توجه کنید که می توان رابطه را به صورت زیر نوشت : از این رو، در شرایط آرمانی، واکنش بازار در برابر یک دلار سود خالص دائمی شامل جریان نقدی یک دلار در سال جاری به اضافه ارزش فعلی جریان نقدی دائمی آینده می شود (در این رابطه ریسک جریان های نقدی آینده نادیده انگاشته می شود زیرا اگر سرمایه گذاران از نظر ریسک خنثی باشند یا سود خالص یک شرکت خاص دائمی باشد، این وضع صدق میکند). اگر ضریب واکنش در برابر سود خالص را بدین گونه بنویسیم، می توان این موضوع را نشان داد: هنگامی که تداوم سود خالص به ورای سال جاری برسد، مقدار ضریب واکنش در برابر سود خالص با نرخ بهره رابطه معکوس پیدا خواهد کرد.
جنبه دیگری از ضریب واکنش در برابر سود خالص این است که تداوم آن میتواند به رویه های حسابداری شرکت بستگی داشته باشد. می توان با انتخاب رویه حسابداری بخش های تشکیل دهنده صورت سود و زیان را به گونه ای در آورد که مقدار تداوم به صفر برسد. برای مثال، فرض کنید شرکتی مبلغ بزرگی از هزینه های تأسيس را به عنوان هزینه سرمایه ای منظور نماید. این کار باعث خواهد شد که در صورت سود و زیان سال جاری خبر خوب بدهد، زیرا بدان سبب که هزینه ها به حساب سرمایه منظور شده اند، در آن دوره هزینه های قابل ملاحظه ای وجود ندارد. ولی، فرض کنید که ارزش اسقاط هزینه های تأسيس به صفر برسد و در آن صورت بازار در برابر خبر خوب هیچ واکنشی نشان نخواهد داد، زیرا تداوم این حالت به صفر میرسد. مثال دیگر، فرض کنید شرکتی در اجرای «بخش ۳۴۵۰» از دستورالعمل انجمن حسابداران رسمی کانادا هزینه های تحقیق را در همان دوره به عنوان هزینه دوره منظور نماید. این اقدام باعث خواهد شد که سود خالص دوره جاری خبر بد اعلام نماید. ولی تا آنجا که بازار چنین بیندیشد که هزینه های تحقیق دارای ارزش آینده هستند در برابر این خبر بد واکنش نشان نخواهند داد، به گونه ای که، باز هم، تداوم به صفر میرسد یا حتی منفی می شود. احتمال تداوم صفر موید این است که باید در صورت سود و زیان اطلاعات مفصل ارائه نمود که شامل شرحی از رویه های حسابداری هم بشود. . (لوپز و ریس، ۲۰۰۲)
۲-۷-۴)کیفیت سود
از دیدگاه شهودی، باید هر قدر که کیفیت سود بالاتر باشد ضریب واکنش در برابر سود خالص بالاتر برود. انتظار بر این است که ضریب واکنش در برابر سود خالص بیشتر شود، زیرا سرمایه گذاران بهتر میتوانند بر اساس عملکرد دوره جاری عملکرد آینده شرکت را برآورد نمایند.
در دنیای عمل، نمی توان به راحتی مقدار کیفیت سود را محاسبه کرد، زیرا احتمالات سیستم اطلاعاتی، به صورت مستقیم، قابل مشاهده نمی باشند. (دیچو و ریچاردسون، ۲۰۰۳)
بندیوپادیا (۱۹۹۴) روش مستقیم تری را به کاربرد و او در مورد شرکت های نفت و گاز ضریب واکنش در برابر سود خالص تلاش های موفقیت آمیز را با هزینه کامل مقایسه کرد. این پژوهشگر پیشبینی کرد شرکت هایی که از روش تلاش های موفقیت آمیز استفاده میکنند دارای ضریب واکنش در برابر سود خالص بالاتری هستند، زیرا اجرای روش مبتنی بر کل هزینه ها اثر منظور کردن هزینه ها به حساب سرمایهای و پس از پایان یافتن ذخیره چاه، مستهلک کردن (از دفتر خارج کردن) کل مبلغ باعث خواهد شد که در صورت سود و زیان بخش هایی به وجود آید که از نظر قیمت اثرگذار نمی باشند (در اینجا ما از همان اصطلاحاتی استفاده کرده ایم که راماکریشنان و توماس در بحث از سود خالص گزارش شده مورد استفاده قرار دادند). یعنی، سود خالص ناشی از روش تلاش های موفقیت آمیز دارای کیفیت بالاتری است. همچنین بندیوپادیا پیشبینی کرد که برای شرکت هایی که روش تلاش های موفقیت آمیز به کار میبرند ضریب واکنش در برابر سود خالص بسیار بیشتر است، ولی در دوره هایی که فعالیت اکتشاف در سطح پایین است کمتر اعلام می شود.
بندیوپادیا با تحقیق بر روی نمونه ای متشکل از ۳۹ شرکت طی سال های ۱۹۸۵-۱۹۸۲ به این نتیجه رسید، شرکت هایی که از روش تلاش های موفقیت آمیز استفاده میکردند طی دوره دو روزه مربوط به اعلام سود خالص سه ماهه دارای ضریب واکنش در برابر سود خالص بالاتری بودند، در مقایسه با شرکت هایی که از روش مبتنی بر کل هزینه ها استفاده می نمودند. طی سال های ۱۹۹۰- ۱۹۸۶، زمانی که فعالیت اکتشاف نفت و گاز، به صورت نسبی، اندک بود ضریب های واکنش در برابر سود خالص تفاوت معنی داری نداشتند. این نتیجه ها دیدگاه بندیوپادیا را تأیید میکنند مبنی بر اینکه در شرکت هایی که کیفیت سود بالاتری دارند ضریب واکنش در برابر سود خالص بیشتر است.
آخرین نظرات