معیارهای ارزیابی شرکت
- معیار اول – سود
همان طور که قبلاً گفته شده طبق مدل حسابداری ارزش سهام برابر است با سود هر سهم EPS ضرب در ضریب قیمت به سود هر سهم یا P/E به عبارت دیگر قیمت هر سهم برابر است با این مدل دارای یک مزیت و دو ایراد میباشد.
مزیت: تنها مزیت این مدل ساده بودن آن است.
ایرادات:
الف- ایراد اول: به عقیده استیوارت این مدل نمی تواند برای تعیین ارزش سهام به کار رود، چرا که در این مدل ضریب P/E ثابت فرض شده است و فرض می شود که ضریب P/E هرگز تغییر نمی کند. این در حالی است که ضریب P/E ثابت نیست و خود ضریب P/E تابعی از کیفیت سود آوری شرکت است. به عبارت دیگر در تعیین ارزش شرکت فقط به کمیت سود نگاه نمی شود، بلکه به کیفیت آن نیز توجه
می شود. منظور از کیفیت سود پتانسیل رشد سود و درجه اطمینان نسبت به سود های آتی است. به عبارت دیگر ارزش یک سهم تنها به سود سال جاری بستگی ندارد، بلکه به انتظارات ما از آینده شرکت و قدرت سود آوری سالهای آتی و ضریب اطمینان نسبت به سود های آتی بستگی دارد. برخی از شرکت ها که سود آوری با ثباتی دارند ضریب P/E آن ها بالا است و برخی از شرکت ها که سود آوری آن ها دستخوش نوسان است، ضریب P/E پایینی دارند.
ب: در این مدل چون قیمت سهم تابعی از سود هر سهم است، این امکان وجود دارد که سود هر سهم به وسیله مدیران دستکاری شود، این دست کاری از طریق به کارگیری روش های مختلف حسابداری توسط مدیریت امکان پذیر است. اعمال روش هایی نظیر تغییر روش ارزیابی موجود کالا fifo در مقابل lifo، استهلاک سرقفلی، هزینه جاری یا سرمایه ای تلقی کردن هزینه های تحقیق و توسعه[۳۸]، هزینه تبلیغات، اعمال روش های هزینه یابی کامل در مقابل روش کوشش های موفق در مورد استخراج نفت و گاز و غیره،
مثال هایی هستند که مدیران میتوانند از طریق اعمال روش های مختلف حسابداری سود هر سهم را دستخوش تغییر نمایند. مثالی که در این مورد می توان به کار برد این است که مدیر یک شرکت تولید کننده سیگار آمریکایی برای اینکه سود هر سهم خود را افزایش دهد، کوشش نمود فروش خود را افزایش دهد و این کار در پایان سال از طریق تخفیف عمده به نمایندگی های شرکت و فروش نسیه انجام شد، اگر چه با این کار فروش و سود هر سهم شرکت افزایش یافت، اما این عمل چهار ضرر برای شرکت دارد:
۱- فروش نسیه و در نتیجه کاهش نقدینگی.
۲- فروش با تخفیف.
۳- پرداخت مالیات بیشتر به دلیل بالا نشان دادن فروش.
۴- نارضایتی مشتریان به دلیل کهنه شدن سیگارها و باقی ماندن آن ها در قفسه.
پس به خاطر باور غلط مدیران که می پندارند افزایش سود هر سهم مساوی است با افزایش ارزش سهام مشکلات عدیده ای برای سهامداران به وجود آمده است. بنابرین سود نمی توانند قیمت سهام را تعیین کند.
- معیار دوم– سود هر سهم
گرچه سود هر سهم یک معیار عامه پسندیده تری برای اندازه گیری عملکرد شرکت است، اما دارای همان ایرادات وارد بر سود کل میباشد. معیار سود هر سهم از آن جهت ممکن است گمراه کننده باشد که برخی از مدیران شرکت هایی که به سود هر سهم اهمیت میدهند موقعی به ادغام شرکت های دیگر می پردازند که سود هر سهم آن ها بالا رود، ولی باید توجه داشت که معیار صحیحی نیست چون هنگام تصمیم به ادغام نباید نگران این باشیم که ممکن است سود هر سهم کاهش یابد. باید بررسی کنیم که این ادغام موجب یک ارزش افزوده اقتصادی می شود (ارزشی که به دست می آوریم بیش از پولی است که می پردازیم یا نه)، مدیران شرکت های که در بورس هستند نگران این مطلبند که: اگر سود هر سهم آن ها کاهش یابد قیمت سهام آن ها پایین میآید، در حالی که به عقیده نویسنده، دو گروه افراد در بازار سهام وجود دارند:
۱- گروه عوام که معتقدند کاهش EPS خبر بد است.
۲- خبره نگاران که بیشترین توجه آن ها به پتانسیل و رشد و جریان نقدی است، این ها معتقدند اگر ادغام مناسبی وجود دارد، باید صورت گیرد (راهنمای رودپشتی، ۱۳۸۶، ص۱۷۲)۱.
- معیار سوم– رشد سود
برخی از متخصصین امور مالی، رشد سود رایک شاخص گمراه کننده برای تعیین عملکرد شرکت می دانند، اگر چه این حقیقت وجود دارد که شرکت هایی که سهام شان با ضریب P/E بالایی به فروش میرسد، شرکت هایی با رشد سریع هستند اما رشد سریع ضمانتی برای ضریب P/E بالا نیست و نرخ رشد به تنهایی معیار مناسبی نمی باشد.نرخ رشد تابعی از این دو عامل است:
۱- میزان سرمایه گذاری ۲- نرخ بازده سرمایه گذاری
سرمایه گذاری موقعی خوب است که بازده ® آن بیش از هزینه به کار گرفته شده © باشد.
- معیار چهارم –نرخ بازده سرمایه گذاری
شرط موفقیت در جذب سرمایه و ایجاد شرکتی که ارزش آن بیشتر از سرمایه به کار گرفته شده آن باشد، تحصیل نرخ جذب بازده سرمایه گذاری بیشتر است و به تنهایی معیار کاملی برای تعیین عملکرد شرکت ها نیست و دارای ایراداتی به شرح زیر است:
-
- همان طوری که قبلاً گفته شد نرخ بازده از تقسیم سود خالص بر سرمایه به دست میآید در نتیجه ایراد اولیه ای که بر این معیار وارد است این است، صورت (سود خالص) دارای همان ایرادات معیار سود که در صفحات قبلاً اشاره شد میباشد.
- نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که به حداکثر رساندن نرخ بازده هدف مناسب برای مدیران نمی باشد، زیرا یک واحد سود آور ممکن است به منظور حداکثر نمودن نرخ بازدهی از برخی از فرصتهای سرمایه گذاری خوب اجتناب نماید.
در این جا سعی می شود که به طور خلاصه برخی ایرادات وارده بر معیارهای تعیین عملکرد و ارزش شرکت بیان شود. معیار سود به دلیل آنکه کیفیت سود را نشان نمی دهد و قابل دست کاری توسط مدیریت
میباشد، نمی تواند معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد باشد. سود هر سهم علاوه بر ایراداتی که بر سود وارد بود دارای ایراد دیگری نیز میباشد و آن این است که: اگر معیار اندازه گیری عملکرد را سود هر سهم بدانیم، ممکن است مدیر شرکت از یک ادغام مناسب به دلیل آنکه پس از ادغام سود هر سهم کاهش
مییابد خود داری نماید. در صورتی که واقعاً این عمل ادغام ممکن است باعث افزایش کارایی و ارزش شرکت شود و یا بالعکس. مدیر با این دید که ادغام باعث افزایش سود هر سهم خواهد شد، ممکن است آن را انجام دهد در صورتی که در واقع پس از ادغام به دلیل پایین بوده کارایی شرکت خریداری شده ارزش شرکت کاهش مییابد. رشد سود هم معیار مناسبی نمی باشد، چرا که مهم این است که این رشد با چه میزان سرمایه گذاری و با چه نرخ بازدهی به دست آمده است. نرخ بازده به دلیل آنکه ممکن است مدیر را از انجام سرمایه گذاری های مناسب باز دارد و یا بالعکس باعث شود که مدیریت در طرحهای نامناسب سرمایه گذاری نماید، معیار صحیح نمی باشد. بنابرین باید به دنبال معیار یا معیارهای مناسب دیگری برای تعیین عملکرد و ارزش شرکت بود دو معیار مناسب برای این کار که ایرادات وارده بر معیارهای فوق الذکر را ندارد، عبارت از ارزش افزوده اقتصادی (EVA) و معیار ارزش افزوده بازار (جهان خانی و ظرفیت فرد، ۱۳۷۴، ص۶۴)۱.
بررسی مدل های حسابرسی عملکرد و عملیاتی در شرکت های فرا بورس
آخرین نظرات