فتحی نوران (۱۳۷۲) در تحقیقی با توجه به اهمیت خاص پدیده سواد و تلاش وافر جهت دستیابی به آموزش عالی و نقش آن در بهبود شرایط توسعه جوامع، موفقیت تحصیلی به عنوان موضوع تحقیق انتخاب شده است، و محقق بر آن بوده است که با شناخت عوامل اجتماعی- اقتصادی مؤثر بر موفقیت تحصیلی نشان میدهد که می توان تا حدی از اتلاف انرژی های انسانی جلوگیری کرد. بنابرین مانند هر تحقیق رسمی مباحث نظری و عملی مختلفی مورد بررسی قرار گرفته، اصول و نظریه هایی به عنوان پایه نظری تحقیق انتخاب شده است. از جمله این اصول و نظریه ها، نظریه اسنادی، نظریه کنش ارادی پارسونز، معادله کلی رفتار یا نظریه میدانی لوین، نظریه محرومیت فرهنگی، نظریه رفتار گرایانه بی اف اسکینر، و اصل چندبعدی بودن انسان در تعلیم و تربیت اسلامی است و می توان نتیجه گرفت که شرایط و عوامل اجتماعی- اقتصادی هر جامعه ای، امری مؤثر بر موفقیت تحصیلی است. نمونه انتخابی شامل ۵۴۶ نفر از دانشجویان از جامعه آماری ۹۸۷۷ نفری دانشگاه شیراز، متشکل از دانشجویان ورودی سال های ۱۳۶۹، ۱۳۶۸ و ۱۳۷۰ بوده که از روی لیست کلی دانشجویان انتخاب و با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه، اطلاعات لازم جمع آوری گردیده است. نتایج به دست آمده از تحقیق، نشان میدهد که عواملی چون سطح سواد والدین، سطح درآمد والدین، طبقه بندی اجتماعی، محل سکونت ، درآمد دانشجو (حمایت مالی از دانشجو) وضعیت اشتغال، سهمیه قبولی، وضعیت تأهل و معدل کتبی سال چهارم دبیرستان، (موفقیت تحصیلی در دوره دبیرستان)، از عمده عوامل اجتماعی- اقتصادی مؤثر موفقیت تحصیلی و کسب مدارج بالای علمی و تحصیلی میباشد. و بین این متغیرها و موفقیت تحصیلی رابطه مثبتی وجود دارد، همچنین عواملی چون سن، جنس، نوع دانشکده، مقطع تحصیلی، تعداد فرزندان، بعد یا اندازه خانواده و ترتیب تولد با موفقیت تحصیلی مرتبط بوده و از عواملی تأثیرگذار محسوب میشوند. لذا توجه به تأثیر چنین عواملی در برنامه ریزی های آموزشی میتواند بازدهی سیستم آموزشی را بالا برده، از اتلاف انرژی های انسانی جلوگیری نماید و نهایتاً رشد و شکوفایی هرچه بهتر استعدادها وافزایش سطوح علمی میتواند پیام آور توسعه و ترقی کشور باشد.
در پژوهشی که زارع و محمد زاده (۱۳۹۱) به منظور بررسی رابطه صفات شخصیتی و انگیزه پیشرفت انجام دادند، دریافتند برونگرایی، باز بودن به تجربه، توافقیبودن و وجدانی بودن با انگیزه پیشرفت رابطه مثبت و ویژگیهای روان نژندی با انگیزه پیشرفت رابطه منفی رابطه دارد. به طوری که دانشجویانی که بیثباتی عاطفی و اضطراب را تجربه میکنند نمی توانند از پیشرفت مناسبی برخودار باشند اما افرادی که به کارهای گروهی می پردازد و از تفکر منطقی و تمرکز بالا برخودارندو به تلاش و پشتکار و مسئولیت پذیری گرایش دارد زمینه برای انگیزه پیشرفت آن ها فراهم است.
حسینی طباطبایی و قدیمی مقدم (۱۳۸۶) با بررسی علل پیشرفت تحصیلی دختران در مقایسه با پسران در استانهای خراسان دریافتند جنسیت یکی از عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی است که دختران نسبت به پسران از پیشرفت قابل ملاحظه ایی برخوردار هستند. آن ها با استناد به دیدگاه نظریه پردازان، پیشرفت تحصیلی را به شرایط و فرصتهایی که فرهنگ و جامعه در اختیار افراد قرار میدهد، نسبت داده و معتقدند که نیاز یه پیشرفت در میان زنان به میزان انگیزه پذیرش و تأیید اجتماعی آن ها بستگی دارد. به طوری که فضای فرهنگی جامعه امروز با توجه به مشکلات اشتغال و درآمدهای پایین برای مشاغل حاصل از تحصیل ضمن دور بودن از چشم اندازهای دستیابی به شغلی مناسب، به این بینش که مردان مسئولیت تامین زندگی را به عهده دارند از سوی دیگر میتواند عاملی برای تمایل کمتر پسران به تحصیل باشد اما برای دختران علاوه بر افزایش احتمال اشتغال، منجر به کسب موقعیت اجتماعی و اعتبار هم می شود. استدلال دیگر محققان این پژوهش، اشتیاق جوانان به ازدواج با دختران تحصیل کرده، امکانات و فرصتهای تفریح و سرگرمی خارج از مدرسه و خانه برای پسران، مشکلات اقتصادی موجود و عدم امکان تأمین زندگی با اشتغال یک نفر در خانواده، ارتباط صمیمانه و نزدیکتر معلمان با دانش آموزان دختر و در نهایت تمایل دختران به حضور در اجتماع و مطرح کردن خود از دلایل مهم افزایش انگیزه پیشرفت در دختران است. همچنین این محققان به نگرش نسبت به تحصیل نیز اشاره داشته اند که میزان نگرش مثبت در دختران بیش از پسران بود زیرا نوجوانان و جوانان عدم رابطه مستقیم بین تحصیل و اشتغال مناسب با درآمد کافی را مشاهده میکنند و منجر به تغییر نگرش پسران نسبت به تحصیل می شود ولی دختران انتظار دارند با تحصیل امتیازات متعددی از جمله اعتبار و اشتغال کسب کنند.
کشاورزی ارشدی (۱۳۸۹) با پژوهشی دریافت که سبک هویت اطلاعاتی بیشترین رابطه را با انگیزه پیشرفت دارد به طوری که سبک هویت اطلاعاتی موجب افزایش انگیزه پیشرفت می شود. از آنجایی که اکثر جوانان دارای هویت هنجاری هستند و اگرچه در ظاهر هویت آن ها شکل گرفته است اما در صورت ایجاد تغییر در شرایط، دچار بحران های هویتی و حتی تغییر وضعیت هویتی نیز میگردند و برای گروهی که تحت فشارهای بیرونی، هویتشان شکل بگیرد، احساس تعهدی نخواهند داشت بنابرین طبیعی است که این افراد انگیزه پیشرفت خوبی نداشته باشند.
به علاوه نبوی و صفوی (۱۳۹۰) به بررسی علل غیبیت از کلاس و عدم توجه به درس در بین دانشجویان رشته پزشکی مقطع علوم پایه پرداختند. یافته های پژوهش آن ها نشان داد که به ترتیب عملکرد اساتید، مشکلات برنامه ریزی آموزشی بیشترین دلیل غیبت دانشجویان بودند. از دیدگاه دانشجویان روش تدریس استاد و اهمیت حضور در کلاس جهت تفهیم مطالب و نیز وضوح مطالب و حتی اندازه کلاس نیز از عوامل حواس پرتی و غیبت از کلاس است. زیرا کسانی که در کلاس حاضر میشوند معتقدند که کلاس درس اطلاعات آن ها را افزایش میدهد و اندیشه آن ها را ارتقا می بخشد و تغییر در نگرش آن ها ایجاد میکند و چناچه اساتید علاوه بر جزوه درسی و کتاب، بتوانند از مطالب کاربردی زندگی واقعی و مثالها و داستانهای روزمره استفاده کنند علاقه دانشجویان نسبت به کلاس بیشتر خواهد شد.
تحقیقات خارجی
کاسورکار[۸۳]، کیت[۸۴]، وس[۸۵]، وسترز[۸۶] و کرویست[۸۷](۲۰۱۳) به بررسی چگونگی اثرگذاری انگیزه بر عملکرد تحصیلی پرداختند و یافته های آن ها نشان داد انگیزه رابطه مثبت و نیرومندی با راهبردهای کارآمد مطالعه دارد و ساعتهای بیشتری را صرف مطالعه بدون کمک از مدرس می کند. محققان معتقدند که انگیزه تحصیلی با معدل دانش آموزان رابطه غیرمستقیم دارد که میانجی این رابطه راهبردهای کارآمد مطالعه هستند.
آخرین نظرات