چنانچه مشاهده میشود، قانون جدید مجازات اسلامی، دو جرم دیگر (سبّ النبی و بغی) را به سایر جرایم حدی موجود در قانون قبلی افزوده است؛ پرداختن به اینکه آیا سبّ النّبی و بغی از جرایم حدودی هست یا خیر؟ فراتر از اختصار ما است؛ اما آنچه مسلم بوده این است که حرمت دشنام به پیامبر (ص) و مهدور الدّم بودن دشنام دهنده از ضروریات دین میباشد.
مبحث ششم-نهاد های مرتبط با بازجامعه پذیری مجرم در جامعه
اصطلاح جمعیت کیفری به مجموعه افرادی گفته می شود که اعمال ارتکابی آن ها جرم محسوب شده ومستحق مجازات میبا شند و تحت مجازات زندان- آزادی مشروط- تعلیق مراقبتی – بازداشت موقت یا سایر کیفرها قرار میگرند لیکن جمعیت زندانی به انسانهایی گفته میشود که در حالت تحمل حبس هستند ویا با قرار بازداشت از طرف مرجع قضایی به زندان معر فی شده اند وجزء آمار زندان محسوب میشوند به عبارت دیگر و ملموس تر میتوان گفت که اصطلاح جمعیت کیفری به طور کلی شامل آن د سته از افرادی می شود که متعاقب ارتکاب عمل مجرمانه به تحمل حبس در زندان محکوم شده اند برای کاهش جمعیت کیفری دو معنی عام وخاص متصور است معنی عام آن در واقع همان کاهش جرم و جنایات در جامعه و ارگانها وساز مانها میباشد معنی خاص آن که بیشتر مد نظر ساز مان زندانهاو قوه قضائیه میباشد، کاهش جمعیت آماری زندان ها میباشد واین هردو معنی مکمل هم بوده و از همدیگر تاثیر پذیرند وعدم توجه همزمان به هر دومعنی باعث کندی در روند کار و عدم وصول نتیجه مطلوب میباشد ومنجر بو جود آمدن معظل بزرگ جامعه وزندانها بنام کاهش جمعیت کیفری میگردد.
کاهش جمعیت کیفری یکی از پدیدههای اجتماعی است که میتوان اگر بگوییم از بدواشاعه تمدن شهر نشینی این معضل با جامعه قرین بوده است سخن گزاف نگفتیم .این معضل اجتماعی تغییر پذیر و قابل اصلاح میباشد و برای حل این معظل به معنی عام وخاص بایستی تمام ارگانها و نهاد های تاثیر گذار همزمان عمل کنند ارگانهای مرتبطی بسان جامعه ، قوه مقننه ، خانواده ،ساز مان زندانها ، قوه مجریه ، قوه قضائیه …بعبارتی تاثیر و عملکرد این ها زمانی میتواند نتیجه مطلوب بدهد که به صورت عوامل وارتباط علل عمل کنند نه به صورت علل و ارتباط عرضی برای موفقیت درحل هر مشکل و معظل درمرحله اول باید علتهای آن بررسی و حل شود زیرا با حذف معلول مشکل همچنان به قوت خود باقی میماند توضیح هرچند مجمل د رمورد هریک ازموضو عات و عوامل به وجود آورنده جمعیت کیفری بیان می شود .
گفتار اول- قوه مجریه
قوه مجریه باید برای اصلاح اقتصاد جامعه مجاهدت نماید رفاهیات جامعه را فراهم آورده ومعضل بیکاری را حل نماید چون ارتکاب جرم توسط افراد جامعه با رفاه جامعه وبیکار بودن افراد رابطه مستقیم و نزدیک دارد و افزایش ضریب رفاه و حل مشکلات مالی مردم باعث کاهش مرتکبین به جرم می شود و برعکس افزایش ضریب بیکاری در جامعه باعث افزایش جمعیت کیفری شده وبستر ارتکاب به جرم را در جامعه محیا می کند ودراین راستا مهمترین کاری که دولت میتواند انجام دهد اصلاح و بهبود اقتصاد جامعه واصلاح و تریبت ومقاوم کردن فرزندان در مقابل انحرافات از زمان دوران کودکی وفراهم کردن کتابهای درسی در این مقوله و الزام به تدریس کردن در مدارس میباشد و برگزاری کارگاه های آموزشی برای خانواده ها بخصوص مادران و دختران است.
تعلیم و آموزش به تغییر در ناهنجاری ها و کجروی ها منتهی شده و این اقدام، گام بلندی در راستای جرم زدایی و کاهش جمعیت کیفری و برقراری امنیت را برای جامعه به ارمغان میاورد۰
تدوین برنامه های ازپیش تعیین شده و هدفدار و اصولی جهت فراهم نمودن افراد برای برخورداری از زندگی سالم و آبرومندانه تا در نهایت ممانعت از بازگشت مجد دافراد آزاد شده را فراهم آورد.
گفتار دوم- خانواده
خانواده یکی از موارد تاثیر گذار بر کاهش جمعیت کیفری میباشد خانواده های معتقد وبا ایمان و متعهد به سرنوشت و آینده فرزندان خود بها میدهند و همیشه آموزه های دینی و توصیه های ائمه (ع) را سرلوحه برنامه های زندگی و روزمره ی خویش قرار میدهند با رعایت حرام وحلال از زمان انعقاد نطفه دررحم مادر پایه های تربیت صحیح و دینی را محکم میکنند و بعد از تولد نیز با تربیت اسلامی از گرایش فرزندان خویش به طرف جرم و فسق ممانعت بعمل میآورند و باعث جلوگیری از افزایش جمعیت کیفری میشوند و خانواده هایی که برعکس موارد فوق عمل میکنند در نهایت باعث افزایش جمعیت کیفری میشوند و تعامل بیشتر خانوادهها با مدارس و نهاد های تربیتی باعث تربیت صحیح فرزندان شده و در نهایت مانع انحرافات فرزندان خانواده میگردد.
گفتار سوم- جامعه
جامعه رانیز میتوان یکی از تاثیر گذار ترین ارگان در کاهش جمعیت کیفری بحساب آورد بالا بردن فرهنگ جامعه از هر لحاظ کمک بسزایی در این راستا میکند انگ و برچسب خوردن خانواده ی زندان و زندانی پروسه کاهش جمعیت کیفری مختل میسازد شخص مجرمی که روانه زندان میشودجامعه خانواده ی او را مارک دار کرده وبا دید بخصوصی نگاه میخورد و در واقع مقد مات بایکوت کردن و به انزوا گذاشتن خانواده را فراهم میکند متاسفانه در حال حاضردر این کار جامعه موفقتر عمل کرده واین فرهنگ غلط جا افتاده است وانگ خوردن خود زندان بد ترین کار است که انجام میگرد اگر شخصی بیگناه به زندان بیفتد و برائت وی نیز صادر و ثابت گردد باز جامعه از پذیرش این قربانی خوداری میکند وچه برسد به کسی که مجرمیت او احراز شده است و با این کار در واقع بجز انحراف و تخلف و روی آوردن به فسق و جرم راه دیگری برای انتخاب شخص نمی گذارد در واقع از عوامل مهم بازگشت مجدد زندانیان به زندان میتوان علل ذیل را نام برد.
ناپذیری جامعه و طردکردن آن ، بیکاری ، نداشتن شغل و سرپناه ،بی اعتمادی جامعه نسبت به پذیرش مجرمان آزاد شده
گفتار چهارم- قوه مقننه
قوه مقننه نیز سهم بسزایی در کاهش جمعیت کیفری داردوباعملکرد کارشناسانه خود میواند تا حد چشمگیر ضریب درصد جمعیت کیفری را پایین بیاورد وتاحدودی از ورود افراد به زندان جلوگیری نماید.
این قوه بایدهرچه زود تر در صدد اصلاح بعضی از مواد قانونی در خصوص مجازات بعضی از جرائم برآید و نباید هرساله با جرم انگاشتن پارهای ازانجام رفتارها یا ترک رفتارها و تعیین مجازات برای نقض این بایدها و نبایدها بر تابعان حقوق جزا بیا فزاید و دادرسان محاکم راناگزیر در رویارویی با نقض اینگونه موارد قرار دهد تا مکلف به صدور رأی باشندو اغلب این مجازاتها حبس هستند.و منتج به زندانی شدن افراد میشوند . پیامد این عمل باعث بروز بحران کمّی یعنی افزایش جمعیت زندانیان و افزایش جمعیت کیفری گردیده و در نهایت پروسه اصلاح وتربیت جمعیت کیفری را با مشکلات عدیده ای همراه ساخته و مانع باز گشت زندانیان به جامعه میگردد.
“
آخرین نظرات