۹-۱-۱-۲-۲-تنش های روانی(استرس)
تنش و دلشوره برای همه احساسی آشناست هرچند پژوهشگران هنوز از رابطه داشتن دقیق دلشوره و بیماری قلب مطمئن نیستند. تاثیر استرس در اشخاص مختلف بسیار متفاوت است. همین مسئله اندازه گیری آن را به شیوه ای مؤثر و پیوسته مشکل میسازد. چنین می کند که میان سکته قلبی و سطح تنش های روانی روزمره و شیوه های رفتاری و سطح اقتصادی و اجتماعی رابطه ای برقرار است. شخصی که در زندگی تنش های روانی منفی بسیار دارد ممکن است به سیگار کشیدن روی آورد یا بر میزان سیگار خود بیفزاید به مشروب خواری روی آورد یا بر مصرف آن بیفزاید یا پرخوری کند که همگی واکنشی در مقابل تنش های روانی است(انجمن قلب آمریکا، ۱۹۹۶).
۲-۱-۲-۲-پیامدهای بیماری قلبی
۱-۲-۱-۲-۲-افسردگی
کم و بیش هر بیمار سکته قلبی یک یا دو روز پس از سکته قلبی دوره کوتاه دچار افسردگی می شود که معمولا اوج آن سه یا چهار روز پس از سکته قلبی است. همین که از دردها کاسته شود و بیمار به بهبودی خود اطمینان یابد افسردگی فروکش میکند با این همه درصد کمی از بیماران مدت درازی پس از سکته قلبی همچنان دچار نگرانی و اضطراب باقی می مانند. برای بعضی بیماران این اختلال ها در بخش مراقبت های ویژه([۶۴]CCU)پیش میآید. در میان بیمارانی که به سکته قلبی دچار شده اند دوران افسردگی بسیار دیده می شود پس از سکته قلبی بیمار ممکن است دچار خشم شدید احساس گناه یا نگرانی عمیق در مورد آینده خود شود. این گونه احساسات قابل درک است و در بسیاری موارد همین طور که بیمار رفته رفته تندرستی خود را باز مییابد نیز این احساس به سرعت از میان می رود اما گاهی افسردگی ادامه مییابد کسی که دچار افسردگی شده ممکن است خودش از آن نیز با خبر با شد. شدت افسردگی به شدت سکته قلبی بستگی ندارد زیرا گاهی دوران افسردگی کسی که به سکته قلبی سبکی دچار شده است ممکن است بسیار عمیق باشد حال آنکه بیمار دیگری که از نظر پزشکی دچار سکته شدید شده است به زودی به حالت عادی باز میگردد. افسردگی متداول ترین احساسی است که پس از سکته قلبی بیماران از پا می اندازد. آنهادر ژرفای روحشان احساس میکند که زندگی شان به پایان رسیده است و دیگر هیچ چیز به حالت نخستین باز نمی گردد. این احساس افسردگی برای این به بیماران چیره می شود که بیماران گمان میکنند که آسیب دیده اند و دیگر ماند دیگران نیستند. افسردگی در بیشتر موارد چهار هفته پس از سکته قلبی خود به خود از میان می رود اگر نشانه های افسردگی پس از پایان این مدت از میان نرود یا شدیدتر از معمول بود باید از دیگران کمک خواست پزشک خانواده پزشک متخصص قلب روانپزشک پرستار روانشناس شخصیت های مذهبی یک بزرگتر مورد علاقه خانواده همگی میتوانند به بیمار کمک کنند تا از این احساس نامطبوع به در آمده و به مقابله با نا امیدی برخیزد افسردگی به درمان فوری نیاز دارد کسی که دچار افسردگی شده است به مراقبت از خویش بهی توجه است و به زنده ماندن علاقه ای ندارد روش است که برای به کار بستن روش های بازتوانی که در بهبود و پیشگیری از حمله دوباره اهمیت فراوان دارد همکاری نخواهد کرد.نشانه های افسردگی ممکن است بسیار خفیف باشد. غالبا کسی که به افسردگی دچار است از بروز چنین پدیده ای در خود آگاه نیست و نمی داند که به افسردگی دچار شده است (انجمن قلب آمریکا، ۱۹۹۶).
۲-۲-۱-۲-۲-استرس
بیشتر بیماران در هفته اول پس از بیماران در بیمارستان بعد از بهبودی از سکته قلبی دستخوش یک رشته تنش ها و ناآرامی های روانی میشوند روشن است که این تجربه سخت که جان بیمار را به خطر انداخته است پرسش ها و واهمه های زیادی را در او بیدار میکند. ممکن است بیمار درباره بیماریش دچار شک و انکار شود و از خود بپرسد: چرا من هنوز در بیماسان هستم من که حالم خوب است یا ممکن است دچار خشم شود چرا این بلا برسر من آمده و یا معمولا بیمار دستخوش نگرانی بی اعتمادی و آسیب پذیری شدید می شود آیا بالاخره خوب خواهم شد خانواده نیز کم و بیش دچار همین گونه احساسات می شود ولی پیوسته و همزمان با بیماری نیست. تنش های پس از حمله قلبی از نظر درجه ژرفا متفاوت است گاهی دیده شده که برخی از بیماران زیر تنش های روانی خرد و فلج شده اند و بعضی دیگر بی تاب میگردند به این معنی که آرزو دارند هرچه زودتر این رویداد را پشت سر گذاشته و به زندگی روزمره بازگردند (انجمن قلب آمریکا، ۱۹۹۶).
۳-۲-۱-۲-۲-ترس و اضطراب
تا مدتی پس از سکته قلبی برای بیشتر بیماران قلبی داشتن احساسی مانند ترس از مرگ یا درد طبیعی است. ممکن است برای مدتی نسبت به کوچکترین درد یا تیر کشیدن بدن واکنش های شدیدی نشان دهند. گاهی از خستگی زیاد شکوه میکنند پس از بازگشت از بیمارستان برای تطبیق خود با زندگی روزمره نیاز به زمان بیشتری دارند. برخی از بیماران پس از گذراندن بیماری به شدت به همسر یا افراد دیگر خانواده متکی میشوند زیرا می ترسند که برای انجام کاری به خود متکی باشند یا تنها باشند. بی گمان با گذشت زمان بیمار اعتماد از دست رفته را مییابد و توانایی بیشتری پیدا میکند تا به زندگی روزمره بازگردد. احساس هایی مانند ترس و تشویش نیز از میان می رود(انجمن قلب آمریکا، ۱۹۹۶).
۴-۲-۱-۲-۲-خشم
بیشتر بیماران تا مدتی به سبب آنچه برایشان روی داده است بسیار خشمگین اند. بعد از سکته قلبی ممکن است بیمار به آسانی شکیبایی خود را از دست بدهد و بر دیگران و حتی کسانی که قصد کمک دارند خشم بگیرد احساس کند که به او ظلم شده است. دوستان خویشاوندان گاهی متوجه نیش زبان هایی میشوند که نشان میدهد به خاطر سلامتی شان مورد حسادت بیمار قرار گرفته اند(انجمن قلب آمریکا، ۱۹۹۶).
۳-۱-۲-۲-روش های درمان
آخرین بررسی های دانش پزشکی نشان داده است که روش زندگی ما در پیدایش بیماری قلبی بیش از همه مؤثر است. برای کمک به پیشگیری و محدود کردن خطر پیشرفت بیماری هر کسی از رهنمودهای زیر پیروی کند:
انجام معاینه ها و آزمایش های منظم پزشکی: در این صورت در صورت بروز کمترین مشکل می توان پی برد و یاوری کرد. پیروی از شیوه زندگی سالم و بهداشتی بدین معنی که سیگار نکشیم غذای سالم وکم چرب بخوریم فشار خون بالا را مهار کنیم و فعالیت بدنی داشته باشیم (انجمن قلب آمریکا، ۱۹۹۶).
امروزه پیشگیری از بیماری قلبی مخصوصاCAD یکی از مهم ترین وظایف مراقبین اولیه بهداشتی و متخصصین قلب است. پیشگیری با ارزیابی خطر صعودی و به دنبال آن توجه به شیوه های زندگی بیمار از جمله رسیدن به وزن مطلوب و قطع مصرف سیگار و درمان جدی تمام عوامل خطرساز غیرطبیعی نظیر؛ هیپرتانسیوم هیپرلیپیدمی و دیابت قندی شروع می شود(خدایی، ۱۳۸۸).
چنانچه علیرغم پیشگیری سکته قلبی در فردی رخ داد از روش های دارودرمانی و جراحی استفاده می شود.
آخرین نظرات