یکی از درمانهای مؤثر در این حوزه که در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی است (ویگینز[۵]، ۲۰۱۲) که اثربخشی آن در بهبود بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی زوجین تأیید شده است (نیکلیسک[۶] و کویجپرس[۷]، ۲۰۰۸). تاثیر استرسزدایی مبتنی بر ذهنآگاهی بر افزایش رضایت از رابطه، پذیرش همسر و شادمانی بیشتر زوجین نیز به تأیید رسیده است (کارسون[۸] و همکاران، ۲۰۰۴).
امروزه پژوهشگران بر نقش درمانهای مبتنی بر هیجان در درمانهای زوجمدار و کاهش تعارضات زناشویی تأکید دارند (دالگلیش[۹] و همکاران، ۲۰۱۴) و نقش نظمجویی هیجانها را در بهبود روابط زوجین و کاهش اختلافات مؤثر میدانند (ویگینز، ۲۰۱۲).
یکی از عواملی که باعث افزایش رضایت زندگی و کاهش تعارضات زوجین میشوند، ذهنآگاهی است (بورپی[۱۰] و لانگر[۱۱]، ۲۰۰۵). ذهنآگاهی همچنین به بهبود عملکرد و رضایت جنسی از رابطه زناشویی نیز می انجامد (بروتو و همکاران، ۲۰۰۸) که خود یکی از عوامل افزایش رضایت زناشویی و کاهش تعارضات زوجین است (ونر[۱۲]، ۲۰۱۰؛ یه[۱۳] و همکاران، ۲۰۰۶).
عامل مؤثر دیگر در افزایش تعارض زوجین و کاهش سلامت روانی آن ها، استرس است (چو[۱۴]، ۲۰۱۴؛ فینچام، ۲۰۰۳). استرس بر سلامت، بهزیستی و کیفیت زندگی خانوادگی و شغلی افراد تاثیر میگذارد (کومپیر[۱۵] و کوپر، ۱۹۹۹). بنابرین کاهش استرس میتواند نقش مؤثری در کاهش تعارضات و اختلافات زناشویی داشته باشد.
ارتباط نسبتا معناداری میان طرحوارههای هیجانی و رضایت از رابطه و کاهش اختلافات در میان زوجین وجود دارد (میرز[۱۶]، ۲۰۱۲). طرحوارههای هیجانی نقش مهمی در ارتباطات بین فردی به ویژه رابطه زناشویی ایفا میکنند (لیهی[۱۷]، a2007). اما پژوهشهای اندکی در خصوص درمانهای مؤثر بر طرحوارههای هیجانی وجود دارد.
همچنان که اشاره شد پژوهشهای متعددی در خصوص درمانهای مؤثر بر افزایش کیفیت زندگی، افزایش رضایت از زندگی و بهزیستی زوجین انجام شده است که در کاهش تعارضات آن ها مؤثر است، اما پژوهشها در خصوص درمانهای کارامد برای استرس، ذهنآگاهی و طرحوارههای هیجانی، که پیشتر به نقش مهم آن ها در تعارض زوجین اشاره کردیم، بسیار اندک است. بنابرین شناسایی درمانهای مؤثر در این حوزه بسیار حائز اهمیت است.
بیان مسأله
گاهی حتی یک درخواست ساده میتواند در نظر یکی از زوجین نادیده انگاشته شدن هویت، ارزش یا جایگاه او قلمداد گردد (نادسون-مارتین[۱۸] و هونرگارت[۱۹]، ۲۰۱۵). تعاملات زناشویی، اعم از مثبت یا منفی، میتواند پیامدهای جسمانی حتی در زندگیهای زناشویی طولانی مدت و در زوجین سالخورده داشته باشد (کیکولت- گلاسر[۲۰] و همکاران، ۱۹۹۷). عناصری مانند نارضایتی، اختلاف و تعارض زناشویی تاثیر نیرومندتری از عناصری مانند عشق، رضایت یا هماهنگی بر بهزیستی فردی هر یک از زوجین دارد (پرولکس و همکاران، ۲۰۰۷).
تعارض زناشویی یکی از مهمترین عوامل بروز طلاق است، امری که امروزه بیش از مرگ یکی از زوجین، به خاتمه دادن زندگی مشترک زناشویی منجر میشود (پینسوف[۲۱]، ۲۰۰۲)؛ در عین حال تاثیر عمیقی بر بهزیستی فردی دارد (اولری و اسمیت[۲۲]، ۱۹۹۱) و میتواند زمینهساز ابتلا به بیماریهای جسمانی مانند بیماریهای قلبی و عروقی (وود و همکاران، ۲۰۰۵)، درد مزمن (ورمن و همکاران، ۲۰۱۵)، بیماریهای روانشناختی مانند افسردگی (بیچ و همکاران، ۱۹۹۸)، و سوء استفاده جسمی و روانشناختی توسط یک یا هر دو زوج (اولری و همکاران، ۱۹۹۴) شود.
نتایج یک پژوهش توسط کیکولت- گلاسر و همکاران (۱۹۹۷) نشان داد زوجینی که عملکرد ایمنی ضعیفتری داشتند در حین تعارض زناشویی رفتار منفیتری داشتند و اختلاف نظرهای معمول خود را منفیتر از زوجین دیگر برداشت میکردند (روبلز و همکاران، ۲۰۰۶؛ کیکولت- گلاسر و همکاران، ۱۹۹۷).
تعارض زوجین به تعارض در خانواده و تعارضات شغلی دامن میزند (ویدانوف[۲۳]، ۲۰۰۰) و مشکلات متعددی از جمله پریشانی روانشناختی و اختلال خواب (ژاکوبسن و همکاران، ۲۰۱۴)، استرس در فرزندان (هینانت و همکاران، ۲۰۱۳)، مختل شدن پاسخهای روانشناختی و امنیت هیجانی فرزندان (هارولد[۲۴] و همکاران، ۲۰۰۴)، بروز رفتار ناسازگارانه و ناسازگاریهایی از جمله خشم، اختلال سلوک و اضطراب در فرزندان (امری، ۱۹۸۲)، تخریب یا تضعیف رابطه والد- فرزندی (پترسون[۲۵] و زیل[۲۶]، ۱۹۸۶؛ شمیر[۲۷] و همکاران، ۲۰۰۱؛ کینگ و همکاران، ۱۹۹۵؛ هریست و اینسلی، ۱۹۹۸)، مشکلات هیجانی متعدد فرزندان (امری، ۱۹۸۲)، تشدید مشکلات رفتاری در مدرسه و در اوقات فراغت (کینگ و همکاران، ۱۹۹۵)، انزوای اجتماعی و خشم فرزندان (هریست و اینسلی، ۱۹۹۸) را به دنبال خواهد داشت.
تعارض و نارضایتی زناشویی میتواند استرس زوجین را افزایش دهد (بیچ و همکاران، ۱۹۹۰؛ به نقل از پرولکس و همکاران، ۲۰۰۷). از سوی دیگر، تعارض در زوجینی که استرس بالاتری دارند، بیشتر دیده میشود (فینچام، ۲۰۰۳). استرس میتواند به تعارض خانوادگی- شغلی و کاهش سلامت روانی منجر شود (چو، ۲۰۱۴). استرس مشکل عمده عصر حاضر است و بر سلامت جسمانی و ذهنی مردم تاثیر منفی میگذارد (سازمان بهداشت جهانی[۲۸]، ۲۰۱۱؛ شارما[۲۹] و راش[۳۰]، ۲۰۱۴). استرس به عنوان موقعیتی توصیف میشود که تعادل حیاتی ارگانیسم مورد تهدید قرار میگیرد یا ارگانیسم موقعیتی را تهدید کننده درمییابد (واروگلی[۳۱] و دارویری[۳۲]، ۲۰۱۱). منابع تنیدگی ممکن است درون شخص، خانواده یا جامعه باشد (حاتمی، ۱۳۷۷).
کوفر و اپلی (۱۹۶۴؛ به نقل از لازاروس[۳۳] و فولکمن[۳۴]، ۱۹۸۴) استرس را با سایر مشکلات زندگی از جمله اضطراب، تعارض، محرومیت، آشوب هیجانی، تروما[۳۵]، ناهنجاری و از خود بیگانگی عجین میدانند. آثار تنیدگی بر سلامت افراد را باید در دو سطح مورد تحلیل قرار گیرد، یک سطح جامعه شناختی بررسی رفتار کلی افراد تنیده و یک سطح روانشناختی و زیستشناختی واکنشهای فرد به تبع تاریخچه ژنتیکی و فرآیندهای تحول یا خستگی روانی (استورا، ۲۰۰۵؛ به نقل از دادستان، ۱۳۸۶).
آخرین نظرات