* پس نتیجه می گیریم که در آیه ی ۱۴ سوره ی کهف استعاره ی مصرّحه ، محقّقه ، تبعیّه ، عامیّه ، عنادیّه و مجرّده وجود دارد.
۳-۲۶- سوره کهف آیه ۲۱ و ۲۲
وَکَذَلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَهَ لَا رَیْبَ فِیهَا إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِم بُنْیَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا (۲۱) سَیَقُولُونَ ثَلَا ثَهٌ رَّابِعُهُم کَلبُهُم وَ یَقُولُونَ خَمسَهٌ سَادِسُهُم کَلبُهُم رَجمَا بِالغَیبِ وَ یَقُولُونَ سَبعَهٌ وَ ثَامِنُهُم کَلبُهُم قُل رَّبِّی أَعَلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یَعلَمُهُم إِلَّا قَلِیلٌ فَلَاتُمَارِتُمَارِفِیهِم إِلَّا مِرَاءً ظَهِرًا وَ لَا تَستَفتِ فِیهِم مِّنهُم أَحَدًا ( ۲۲ )
و بدین گونه [مردم آن دیار را] بر حالشان آگاه ساختیم تا بدانند که وعده خدا راست است و [در فرا رسیدن] قیامت هیچ شکى نیست هنگامى که میان خود در کارشان با یکدیگر نزاع مىکردند پس [عدهاى] گفتند:« بر روى آنها ساختمانى بنا کنید پروردگارشان به [حال] آنان داناتر است». [سرانجام] کسانى که بر کارشان غلبه یافتند گفتند: « حتما بر ایشان معبدى بنا خواهیم کرد».
در کلام خداوند متعال که فرموده یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ استعاره مکنیه مطرح است چون خدا تشبیه نموده امر آنها را به چیزی که پیرامون آن نزاع زیاد واقع میشود سپس آن چیز حذف شد و عاریه گرفته شد. نزاع واقع پیرامونش به جای آن یعنی لفظ شیٌ را حذف نمودند و نزاع را جایگزین آن نمودند.
و در کلام خداوند متعال ( درآیه بعد) که فرموده رجماً بالغیب ( یعنی تیری در تاریکی می اندازند) هم استعاره مکنیّه مطرح میباشد. چون خدا غیب و خفاء را تشبیه نموده به چیزی که سنگ به آن پرتاب میکنند و رجم و پرتاب سنگ عاریه گرفته شده برای غیب و خفا(الدرویش ،۲۰۰۹،ج ۴ : ۴۶۴)
در این آیه ۲۱ و ۲۲ سوره ی کهف دو استعاره ی وجود دارد.
استعاره ی اول در آیه ی ۲۱ ازسوره ی کهف ، استعاره در لفظ « یتنازعون » به نظر می رسد استعاره تصریحییّه یا مصرّحه باشد.
استعاره ی دوم درآیه ی۲۲ ازسوره ی کهف ، استعاره در لفظ « رجماً بالغیب » به نظر می رسد استعاره تصریحییّه یا مصرّحه باشد.
اکنون به شرح استعاره اول می پردازیم:
ارکان استعاره در آیه شریفه عبارتند از:
- مستعار : لفظ « یتنازعون ».
- مستعارٌله : « یختلفون » به معنی اختلاف نظردارند[۸۹] .
- مستعارٌمنه : « یتنازعون » به معنی نزاع کردن .
- جامع یا وجه شبه : اختلاف نظر .
شرح استعاره ی آیه به اعتبار گوناگون:
۳ – ۲۶- ۱ – ۱ . به اعتبار ذکر طرفین(مصرّحه،مکنیّه) :
درآیه شریفه مستعارٌله« یختلفون » به معنی اختلاف نظر دارند به مستعارٌمنه « یتنازعون » یعنی نزاع کردن تشبیه شده ومستعارٌله در آیه ذکرنشده بلکه مستعارٌمنه به صراحت ذکرشده ، به همین خاطر بدان استعاره مصرحّه یا تصریحیّه گویند .
۳ – ۲۶ – ۲ – ۱ . به اعتبار واقع درماده ی طرفین (تحقیقیّه،تخییلیّه):
دراین آیه مستعارٌله « یختلفون » یعنی اختلاف نظر دارند موضوعی خیالی و وهمی نیست بلکه امری معقول می باشد به همین بدان استعاره ی تحقیقیّه یا محقّقه گویند.
۳ – ۲۶ – ۳ – ۱ . به اعتبار لفظ مستعار ( اصلیّه ، تبعیّه ) :
لفظ مستعار در این آیه « یتنازعون » فعل است پس به اعتبار فعل بودن ، بدان استعاره ی تبعیّه گویند.
۳ – ۲۶ - ۴ – ۱ . به اعتبار جامع یا وجه شبه ( عامیّه ، خاصیّه ) :
مستعارٌله « یختلفون » یعنی اختلاف نظر دارند و مستعارٌمنه « یتنازعون » یعنی نزاع کردن وجامع آن دو ( اختلاف نظر ) ، موضوعی است که می توان به راحتی آن را تشخیص داد و نیاز به تفکر و اندیشیدن ندارد ، به همین خاطر بدان استعاره عامیّه گویند.
۳ – ۲۶ – ۵ – ۱ . استعاره ی مصرّحه به اعتبار طرفین ( عنادیّه و وفاقیّه ) :
مستعارٌله « یختلفون » یعنی اختلاف نظر دارند و مستعارٌمنه « یتنازعون » یعنی نزاع کردن هردو امر معنوی هستند و با هم در یک جا جمع می شوند به همین خاطر بدان ، استعاره ی وفاقییّه گویند.
۳ – ۲۶ – ۶ – ۱ . استعاره به اعتبار ملائمات ( مطلقه ، مرشّحه ، مجرّده ) :
« امرهم » از ملائمات مستعارٌله « یختلفون » یعنی اختلاف نظر دارند و مستعارٌمنه « یتنازعون » یعنی نزاع کردن است به همین خاطر بدان استعاره ی مطلقه گویند.
* پس نتیجه می گیریم که در آیه ی۲۱ از سوره ی کهف استعاره ی مصرّحه ، محقّقه ، تبعیّه ، عامیّه ، وفاقییّه و مطلقه وجود دارد.
استعاره ی دوم درآیه ی۲۲ ازسوره ی کهف ، استعاره در لفظ « رجماً بالغیب » به نظر می رسد استعاره تصریحییّه یا مصرّحه باشد.
اکنون به شرح استعاره دوم می پردازیم :
ارکان استعاره در آیه شریفه عبارتند از:
- مستعار : لفظ « رجماًبالغیب »
- مستعارٌله : « رمیاً بالخبرالخفی »[۹۰] .
- مستعارٌمنه : « رجماًبالغیب » به معنی تیری در تاریکی انداختن .
- جامع یا وجه شبه : نامعلوم بودن .
شرح استعاره ی آیه به اعتبار گوناگون:
۳ – ۲۶- ۱ – ۲ . به اعتبار ذکر طرفین(مصرّحه،مکنیّه) :
درآیه شریفه مستعارٌله « رمیاًبالخبرالخفی » به مستعارٌمنه « رجماًبالغیب » یعنی تیری در تاریکی انداختن تشبیه شده و مستعارٌله در آیه ذکرنشده بلکه مستعارٌمنه به صراحت ذکرشده ، به همین خاطر بدان استعاره مصرحّه یا تصریحیّه گویند .
۳ – ۲۶ – ۲ – ۲ . به اعتبار واقع درماده ی طرفین (تحقیقیّه،تخییلیّه):
دراین آیه مستعارٌله « رمیاًبالخبرالخفی » موضوعی خیالی و وهمی است و امری معقول نمی باشد به همین بدان استعاره ی تخییلیّه گویند.
۳ – ۲۶ – ۳ – ۲ . به اعتبار لفظ مستعار ( اصلیّه ، تبعیّه ) :
لفظ مستعار در این آیه « رجماً بالغیب » اسم است پس به اعتبار اسم بودن ، بدان استعاره ی اصلیّه گویند.
۳ – ۲۶ - ۴ – ۲ . به اعتبار جامع یا وجه شبه ( عامیّه ، خاصیّه ) :
مستعارٌله « رمیاً بالخبر الخفی » و مستعارٌمنه « رجماً بالغیب » یعنی تیری در تاریکی انداختن وجامع آن دو ( نامعلوم بودن ) ، موضوعی است که نمی توان به راحتی آن را تشخیص داد و نیاز به تفکر و اندیشیدن دارد ، به همین خاطر بدان استعاره خاصییّه گویند.
۳ – ۲۶ – ۵ – ۲ . استعاره ی مصرّحه به اعتبار طرفین ( عنادیّه و وفاقیّه ) :
مستعارٌله « رمیاً بالخبر الخفی » و مستعارٌمنه « رجماً بالغیب » یعنی تیری در تاریکی انداختن هردو امر معنوی هستند و با هم در یک جا جمع می شوند به همین خاطر بدان ، استعاره ی وفاقییّه گویند.
۳ – ۲۶ – ۶ – ۲ . استعاره به اعتبار ملائمات ( مطلقه ، مرشّحه ، مجرّده ) :
۱-۴-۱-۲- اهداف جزئی
برآورد میزان فراوانی
۱-۴-۲- فرضیات تحقیق
هیستومونیازیس دربوقلمونهای اصفهان وجوددارد.
۱-۴-۳- سئوالات تحقیق
آیا هیستومونیازیس در بوقلمونهای اصفهان وجود دارد؟
۱-۵- روش تحقیق و پژوهش
الف : نمونه گیری :
به منظوربررسی آلودگی Histomoniasis Meleagridisدرگلههای بوقلمون استان اصفهان، بامراجعه به کشتارگاه بوقلمون واقع دراستان اصفهان شامل شهرستانهای تیران و کرون و نجف آباد ۲۰۰ نمونه خون و ۲۰۰ نمونه کبد از ۲۰ گله بوقلمون اخذ ونمونهها درکنار یخ به آزمایشگاه منتقل گردید وتا زمان انجام آزمایشات دردمای۲۰- درجه سانتی گراد نگه داری شد.
ب : استخراج DNA
نمونه خون وکبد پس از هموژن سازی با بهره گرفتن از کیت تخلیص DNA (Korea،(Bioneer استخراج میگردد.
پرایمرهای مورد استفاده (Hmf،Hmr) براساس توالی منتشرشده توسط Liu و همکاران در سال ۲۰۱۱ سنتزگردید (۲۲).
مخلوط واکنش با حجم نهایی ۲۵میکرولیتر شامل ۴ میلی مول کلرید منیزیم، ۵ میکرومول از پرایمر، ۵/۲ میکرولیتر از بافر Taq10x، ۲/۰ میکرومول از هر کدام dNTPها،۱/۲۵ واحد از Taq DNA Polymerase و ۲ میکرولیتر از نمونه DNA میباشد. دمای واکنش شامل واسرشت سازی اولیه ۹۵ درجه سانتیگراد به مدت ۱۵ دقیقه، همراه با ۳۸ سیکل ۹۴ درجه سانتیگراد به مدت ۳۰ ثانیه (واسرشت سازی) ۵۵ درجه سانتیگراد به مدت ۱دقیقه (همسرشتسازی) و ۷۲درجه سانتیگراد به مدت ۱ دقیقه (گسترش) همراه با ۷۲ درجه سانتی گرادبه مدت ۱۰ دقیقه گسترش نهایی میباشد. محصول PCR برروی ژل ۵/۱ درصد الکتروفورز شده و میزان آلودگی به مواد Histomoniasis Meleagridis مشخص شد.
فصل دوم
« کلیات »
انگلها و بیماریهای طیور و سایر پرندگان
۲-۱- انگلهای خارجی
۲-۱-۱- ساسها
ساسهای بستر حشرات مکنده خون هستند که بوی خیلی نامطبوعی دارند و این بو هنگامی که خرد میشوند به مشام میرسد.ساسهای بستر را میتوان به وسیله سایر پرندگان به سالنهای مرغداری برد(۲).
ساسها، پستانداران و پرندگان از جمله طیور را مورد حمله قرار میدهند. انگل بالغ تا ۵ میلی مترطول داشته،شکم آن هشت قطعهای است. ساسها در سالنهای خالی میتوانند برای مدت یک سال زنده بمانند. پرندگان آلوده به ساس خیلی زود لاغر و کم خون میشوند(۸).
۲-۱-۲- شپشهای گزنده
شپش دارای چندین جنس و گونه است وممکن است پرندگان به طور همزمان با بیش از یک گونه ازآنها آلوده شوند. اندازه شپشهای طیور بین ۱تا ۶ میلی متر متغیر است ولی ممکن است شپشهای پرندگان وحشی بزرگتر باشند شپش رامعمولأ میتوان با معاینه دقیق میزبان درناحیه مخرج، نواحی زیر بالها، سر و پاها پیدا کرد.اغلب تخم شپشها را که به پرها چسبیده اند میتوان دید. تمام سیر تکاملی شپش روی میزبان صورت میگیرد ودرصورت جدا بودن از میزبان، فقط ۴ساعت میتوانند زنده بمانند و سپس ازبین خواهند رفت.احتمالأ شپشها برای اغلب پرندگان رشد یافته، به طورجدی بیماریزا نیستند، ولی پرندگان جوانی که دارای آلودگی شدید باشند دچارلاغری شده،ممکن است تلف شوند (۸ و ۵).
۲-۱-۳- مگسهای سیاه
اینها حشراتی به رنگ خاکستری، بزرگ، باپشت خمیده وبه طول ۵ میلی متر هستند. انبوهی از مگسها به پستانداران وپرندگان از جمله طیور حمله میکنند. مگس سیاه، تک یاخته عامل بیماری لکوسیتوزئونوزیز و همچنین نوعی فیلاریا به نام ارنیتو فیلاریافالی سن سیس را به اردک انتقال میدهد. مگسهای سیاه خونخوار میتوانند کم خونی شدید ایجاد نمایند و ممکن است پرندگان جوان را بکشند (۸).
۲-۱-۴- مایتهای ماکیان
طول مایتهای قرمز معمولأ از۷ /۰ میلی متر بوده، ممکن است خاکستری تا قرمز باشند. این انگلهای خونخوار ازماکیان وانواع دیگر طیور وپرندگان وحشی تغذیه مینمایند، که درنتیجه موجب کم خونی ومرگ پرندهها، بویژه پرندگان جوان میشوند. مایتهای قرمز اکثرأ در شب تغذیه میکنند و ممکن است در تمام طول روز روی بدن میزبان پیدا نشوند. آنها را اغلب میتوان به صورت کلنیهایی در شکافها یا درزهای محل خواب یا آشیانهها دیدکه میتوانند تا چندین هفته بدون غذا زنده بمانند. گزارش شده است که مایتها، عامل وبای ماکیان و عامل اسپیروکتوز را انتقال میدهند. آنها اغلب مرغهای تخمگذار موجود در قفس را آلوده میکنند.
۲-۱-۵- لارومایت ها[۴]
لارومایت نئوسکون گاستیاامریکانا یکی از انگلهای مهم بوقلمون وپرندگان درایالتهای جنوبی آمریکا میباشد. درمورد بوقلمونها لارو انگل به پوست میچسبد و موجب جراحات موضعی در پوست میشود و کیفیت لاشه را ازنظر بازار مصرف پایین میآورد. جراحات آن شبیه جوش بوده ممکن است تعداد آنها خیلی زیاد باشد.
۲-۱-۶- سوسک بستر و لارو آن[۵] آلفیتوبیوس دپاپرینوس[۶]
این سوسک ولارو آن که اغلب در بستر سالنهای پرورش طیور وجود دارند، نمیتوانند به طیور سالم حمله کنند، ولی احتمالأ عامل انتقال بیماری مارک هستند. سم بوتولیسم در این سوسکها پیدا شده، ممکن است درهمه گیریهای بوتولیسم درجوجههای گوشتی نقش داشته باشند. اغلب کرمهای پهن توسط سوسکها و سایر حشرات و احتمالأ توسط سوسک بستر انتقال مییابند.
۲-۱-۷- مایتهای پر و مایتهای ایجادکننده پرریزی[۷]
مایتهای مختلفی روی پرها یا شاهپرهای ماکیان، بوقلمون، کبوتر وگنجشک زندگی میکنند و حضور و فعالیت این مایتها موجب از دست دادن همه یا بعضی ازپرهای بدن میزبان میشود. مایتهای پر هرکدام به میزبان خاصی تمایل دارند. مایتهایی مانند کنمیدوکوپتس گالینه موجب ریزش پرهای میزبان میشوند. ازدست دادن پرها به لاغری وشاید به حساس شدن میزبان نسبت به سایر بیماریها منجر میگردد.
۲-۱-۸- مایتهای زیر پوستی[۸]
این مایت درزیرپوست ماکیان، بوقلمون، کبوتر وغاز ندولهای زرد رنگ ۱تا ۵ میلی متری ایجاد میکنند. بیماریزایی این مایتها شدید نیست و جراحات ایجادشده ممکن است موجب ضبط لاشه طیور درکشتارگاه شود.
۲-۲- انگلهای داخلی
انگلهای داخلی شامل تک یاختهها و کرمهای انگلی هستند.
کرمها متداولترین انگلهای داخلی طیورند و سبب کندی رشد، ضعف، لاغری، کاهش تولید تخم مرغ (در دوره تخم گذاری) و مرگ و میر در ماکیان (در هر سنی) میشوند.
منابع اصلی آلودگی :
۱- تخم کرم
۲- بستر و خاک آلوده
۳- تماس با مدفوع پرندگان آلوده
۴- دان و آب آلوده
۵- خوردن میزبانهای واسط مانند مگس، سوسک، حلزون و غیره
۶- انتقال آلودگی از یک سالن به سالن دیگر از راه کفش آلوده و نیز به دلیل بی توجهی در استفاده از تجهیزات آلوده (۶).
۲-۲-۱- کیسه ملتحمه
کرمهای چشم (Oxyspirura spp =گونههای اکسیسپیرورا )
طول این انگلهاتا۲سانتی متر میرسد ودر کیسه ملتحمه، اغلب زیرپلک سوم زندگی میکنند و موجب تورم بافت ملتحمه، آماس چشم، بیرون زدن پلک سوم وگاهی چسبندگی پلکها میشوند. این کرمها، ماکیان، بوقلمون، کبوتر، برخی از پرندگان تفریحی و بسیاری از پرندگان وحشی منبع عفونت برای طیور میباشند. گاهی پرندهای که جراحات شدیدی دارد درهنگام معاینه عاری از انگل میباشد. سوسکها، برای برخی از گونههای کرمهای چشم، میزبان واسطه هستند (۸).
به نظر میرسدپرندگان بومی و وحشی از اهمیت کمی در انتشار این انگل برخوردار باشند (۳۷).
۲-۲-۲- نای
سینگاموس تراکیا[۹]
این کرمها، نماتودهای قرمز رنگی هستند که در نای و گاهی در برونشهای بزرگ زندگی میکنند. این انگلها از خون میزبان تغذیه مینمایند ودر محل اتصال به نای موجب تورم نای به صورت پراکنده یا کانونی میشوند. طول کرمها تا ۲ سانتی متر میرسد. هرجفت از این کرمها شامل ۲ جنس نر و ماده اند که حالت چنگال مانند دارند ودائمأ درحال جفت گیری میباشند.
ممکن است ماکیان، بوقلمون، قرقاول، طاووس، مرغ شاخدار، جوجه غاز، بلدرچین و بسیاری از پرندگان دیگر به این انگلها مبتلا شوند. نشانههای این بیماری شامل : تنفس بادهان باز، تنگی نفس و لرزش سر میباشد. پرندههایی که بشدت مبتلا هستند ممکن است خفه شوند. کرمهای خاکی و حلزونها ممکن است به عنوان ناقل یا میزبانهای کمکی عمل نمایند، ولی سیرتکاملی آن ممکن است به صورت مستقیم هم انجام شود.
مهمترین بخش یک رویداد ورزشی میزان توجه هواداران به آن رویداد است. در سرتاسر جهان میلیونها نفر زمان، انرژی و پول خود را برای تماشای ورزش هزینه می کنند و برای نشان دادن اشتیاق خود به ورزش، گاهی مسافتهای طولانی تا محل برگزاری مسابقه را طی کرده و بخش زیادی از درآمد خود را صرف اقامت، تهیه بلیط، غذا و هزینه پارکینگ مینمایند (۴و۲). از طرف دیگر، حضور کثیر مشتاقان ورزش در مسابقات ورزشی و هواداران متعصب تیمها باعث شده که ورزش به عنوان یک صنعت پرطرفدار و پردرآمد شناخته شود(۵). ازاین رو تماشاچیان برای باشگاهها مهمترین گروه برای کسب درآمد به حساب میآیند. همچنین از نقطه نظر ارزش اقتصادی، حضور هواداران عامل تعیینکننده مهمی برای منابع درآمدی دیگر میگردد که به شکل مستقیم (از طریق بلیط فروشی) و یا به شکل غیر مستقیم (از طریق فروش کالاهای مربوط به باشگاه، حامیان مالی و حتی فروش حق پخش تلویزیونی) منافعی را شامل حال باشگاهها می سازد (۶). بدیهی است یک لیگ ورزشی که هوادار بیشتری را نسبت به خود جلب کرده است، پتانسیل درآمدزایی بالاتری خواهد داشت. به طوری که حامیان مالی بیشتری را جذب خواهد کرد، میزان حق پخش تلویزیونی بالاتری خواهد داشت، تبلیغات محیطی گران تری داشته و درآمدهای روز مسابقه بیشتری کسب خواهد کرد.
این امر مستلزم آن است که باشگاه ها و لیگ از طرق مختلف خود را به یک برند معتبر تبدیل کنند تا هم مورد توجه عموم و رسانه ها باشند و هم اینکه برای بنگاه های اقتصادی و تجاری جذابیت داشته باشند. جذب کردن هواداران بیشتر به ویژه در سطوح بین المللی، و افزایش وفاداری هوادران فعلی همگی به مدیریت صحیح برند مربوط می باشد.
مدیریت صحیح برند و ارتقای سطح برند سازمان های ورزشی منجر به جذب بیشتر هواداران و به تبع آن جلب توجه هر چه بیشتر رسانه ها، حامیان مالی، سایر بنگاه های تجاری و دولت می باشد.
باشگاه های بزرگ انگلستان مانند منچستر یونایتد، چلسی، آرسنال و لیورپول فعالیت های بازاریابی متعددی را برای گسترش برند خود در سایر کشورها طرح ریزی کرده است.
مطالعات موردی که در ورزش انجام شده است، اثرات تصویر برند را تایید نموده اند. مطالعه روی باشگاه فرانسوی المپیک لیون نشان داد، تصویر برند المپیک لیون به عنوان یک ابزار روی وفاداری بیشتر طرفدارانش و به طور خاص در فروش بیشتر بلیط های فصلی تاثیر می گذارد. مطالعه روی دو باشگاه تورینی، یوونتوس و اف سی تورین نشان داد که تصویر این دو باشگاه با پایگاه جغرافیایی یکسان، بر جایگاه آن ها در ذهن هواداران اثرگذار است.
میلیون ها طرفدار فوتبال سال به سال پیراهن تیم محبوبشان را می پوشند و به استادیوم می روند، از طریق کالاهای هواداری مهمور به لوگوی تیمشان احراز هویت می کنند، با سایر هواداران که نقطه اشتراک شان هواداری از آن تیم است، گپ می زنند و سرود تیم را با هم می خوانند. تمامی این ارتباطات میان هواداران و میان باشگاه و هواداران، حول برند صورت می گیرد.
مطالعه روی برند در لیگ انگلستان (۲۰۰۵)، نشان داد که ارزش برند باشگاه منچستر یونایتد ۱۹۷ میلیون پوند، برند لیورپول ۱۵۶ میلیون پوند، چلسی ۱۳۷ میلیون پوند و آرسنال ۱۱۵ میلیون پوند تعیین شده است. ارزش بالای برندهای این باشگاه نتیجه ی سال ها مدیریت استراتژیک، افزایش آگاهی نسبت به برندها در سراسر جهان، ایجاد ارزش افزوده برای تماشاچی استادیوم و بیننده ی تلویزیونی هنگام تماشای بازی های تیم و در نهایت نتیجه ی افزایش درآمدزایی باشگاه است.
برای انجام این کار نه تنها لازم است باشگاه ها در زمینه تعریف برند و طراحی لوگوهای مناسب و جذاب اقدام کنند بلکه با انجام کارهای اصولی و بلند مدت، وجه خوبی نیز به دست آورند تا نظر همگان را جلب کنند. در این راستا اقدامات زیادی در فوتبال جهان انجام شده که می تواند الگوی مناسبی برای باشگاه ها و حتی لیگ فوتبال ایران باشد. از بازسازی لوگو برند سازی باشگاه های معتبر گرفته تا تغییر و تحولات ایجاد شده در تورنومنت های مهم از جمله لیگ قهرمانان اروپا و آسیا، همه الگوهای مناسبی هستند تا با بهره گرفتن از آن ها به توسعه فوتبال ایران و افزایش درآمدزایی آن کمک کرد.
تعریف برند:
درحقیقت کلمه برند از واژه اسکاندیناوی» برندر «به معنی سوختن گرفته شده است . بطوریکه هنوز این علامت ها توسط دامداران برای مشخص کردن حیواناتشان بکار می رود. بر طبق نظریه انجمن بازاریابی آمریکا ( AMA) برند ، عبارت از : اسم، عبارت ، سمبل ،طرح و یا ترکیبی از این موارد می باشد . هدف ، شناسایی کالا و خدمات از یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان و تفکیک کردن آنها از یکدیگر در رقابت های اقتصادی می باشد . از لحاظ فنی برند یک نام، لوگو یا سمبل جدید برای محصول می باشد(۶۲و۶۳).
در مجموع یکی از بهترین تعریف های برند توسط گاردنر و لوی در سال ۱۹۵۵ به این صورت ارائه شده است:» برند مفهومی پیچیده است که دامنه متنوعی از ایده ها و ویژگی ها را در بر می گیرد. برند نه تنها با بهره گرفتن از آهنگ خود (و نیز معنی و مفهوم لغوی خود) بلکه مهمتر از آن با بهره گرفتن از هر عاملی که در طول زمان با آن آمیخته اند و در جامعه به صورت هویتی شناخته شده، و نمود یافته است، با مشتری سخن می گوید «(۶۲و۶۳).
اجزای قابل مشاهده برند:
نام: یک حرف (یا عدد) کلمه یا گروهی از حروف، کلمات (یا اعداد) که قابل تلفظ باشد. پرسپولیس، نایک و …
لوگو: یک نماد، طرح یا رنگ آمیزی و حروف نویسی متمایز که قابل تلفظ نیست(۶۲و۵).
شکل ۲- ۹: نمونه لوگوهای ورزشی
کاراکتر برند: علامتی که به آن شخصیت داده شده است. تیم های ورزشی نیز اغلب با توجه لوگو، تاریخچه، و یا ارزش های باشگاه یک حیوان را به عنوان کاراکتر نمادین تیم انتخاب می کنند. مانند “دینو” اژدهای آبی تیم هامبورگ ، قوهای سفید رئال مادرید و شیاطین سرخ منچستر یونایتد(۶۲و ۵).
شکل ۲- ۱۰: نمونه کاراکتر برند
علامت تجاری: نام تجاری، علامت یا کارکتر یا ترکیبی از آن هاست که از آن در مقابل تقلب حمایت قانونی شده است. در این صورت به دنبال علامت تجاری ثبت شده، آرم می آید که به معنای Registered Trademark است. این آرم را کنار لوگوی تمامی سازمان های ورزشی و باشگاه های فوتبال مثل نایک، آدیداس، المپیک و منچستر یونایتد می توان مشاهده کرد. در کنار نام تجاری، مخفف علامت تجاری یعنی TM نیز ممکن است بیاید(۶۲و۵).
شکل ۲- ۱۱: نمونه لوگوهای ورزشی ثبت شده
نام، علامت و کاراکتر در مقابل استفاده رقبا حمایت قانونی ندارد، مگر اینکه به عنوان علامت تجاری ثبت شده باشند. علائم تجاری برای صاحبان خود انحصار می کنند و از لحاظ قانونی آن ها را در مقابل شرکت هایی که نام، نماد و طرح های مشابه گمراه کننده استفاده می کنند، حمایت می کند.
آدرس سایت اینترنتی: در سال های اخیر، اینکه دومین آدرس (وب سایت) یک سازمان چه باشد، بستگی زیادی به استراتژی های برند آن دارد. FIFA.com امروز خود جز مهمی از برند فیفاست که در تمامی رویدادهای آن در کنار برند شرکای تجاری نمایش داده می شود. وب سایت رسمی لیگ برتر انگلستان در فصل ۲۰۰۷-۲۰۰۸ به طور متوسط هر ماه ۱/۲ میلیون بازدید کننده داشت. در همین سال، وب سایت منچستر یونایتد به عنوان محبوبترین سایت اینترنتی یک باشگاه به طور میانگین ۹۱۲ هزار بیننده داشت(۶۲و۵).
انواع برند:
برند یک ابزار ارتباطی کارآمد است و روی خریدارن و مصرف کنندگان تاثیر می گذارد، چه مصرف کنندگان کالایی مصرفی باشند، یا یک خدمت و یا حتی مصرف کنندگان یک سازمان خیریه و غیر انتفاعی. چنانچه برندهای صنعتی هم بازار خودشان را دارند(۵و۳۷).
به طور کلی شش نوع برند وجود دارد که شامل:
برندهای محصول: مانند کالاها و لوازم ورزشی
با ارزش ترین برندهای محصول در حیطه ورزش :
نایکی به ارزش ۱۵ میلیارد دلار
آدیداس ۵ میلیارد دلار
اسکای اسپورت ۳ میلیارد دلار
گتورید ۲.۵ میلیارد دلار
ریباک ۱.۵ میلیارد دلار
برند جغرافیایی: مانند کشورها و شهرها. رشد صنعت توریسم و به طور کلی تجارت جهانی، نام گذاری موقعیت های جغرافیایی را به دنبال داشته است. مانند: المپیا، کیش (ورزش های آبی)
برند شخصی: امروزه برندهای شخصی دامنه گسترده ای از ستارگان ورزش تا فعالان سیاسی و اجتماعی را شامل می شود.
برند شخصی تایگر وودز در بین ورزشکاران سراسر دنیا در جایگاه نخست قرار دارد. مجله “فوربس” ارزش برند وودز را ۸۲ میلیون دلار تخمین زده است که این موضوع عامل قراردادهای سنگین اسپانسرینگ او با ساعت رولکس و شرکت نایک می باشد.
پس از وی راجر فدرر سوییسی در رده دومین برند ارزشمند شخصی ورزشکاران می باشد که ارزش آن توسط “فوربس” ۲۹ میلیون دلار تخمین زده شده است.
در دنیای فوتبال نیز بکهام با ارزش برند ۲۰ میلیون دلار و کریستیانو رونالدو با برند شخصی ۸ میلیون دلار در میان ۱۰ برند برتر ورزشکاران جهان دیده می شوند.
۴.برند سازمانی: مانند برندهای شرکت، موسسات خیریه و احزاب سیاسی. برندهای سازمانی در حال افزایش هستند. سازمان خود فارغ از محصولاتش یک برند است.اپل، سونی و جنرال موتورز نمونه هایی از برند سازمانی هستند که مفهوم برند را به هسته شرکت ها پیوند زده اند. در دنیای ورزش از برند کمیته بین المللی المپیک و فیفا می توان به عنوان دو برند ارزشمند سازمانی نام برد.
-
- برند رویداد:این برندها هستند که معمولا در ورزش و هنر به خودشان حیات می بخشند و به عنوان یک برند به تنهایی حضور پیدا می کنند. در این مورد بازی های المپیک، تنیس ویمبلدون، مسابقات دوچرخه سواری توردوفرانس مثال های خوبی هستند.
برند المپیک در حدود ۴۷.۶ میلیارد دلار تخمین زده شده است که از زمان المپیک پکن با ۸۷% افزایش ارزش رو به رو بوده است(Brand finance 2012). برند المپیک دومین برند برتر جهان محسوب می شود و پس از شرکت اپل قرار دارد.
شکل ۲- ۱۲: ارزشمندترین برندهای دنیا
برند المپیک به این دلیل با ارزش و مهم می باشد که هزینه سنگین برگزاری این مسابقات از طریق این برند تامین می گردد. (اسپانسرها، شرکت های حمایت کننده، حق فروش پخش تلویزیونی، بلیط فروشی، مجوزها، فروش لباس ها، کالاها و نمادهای المپیک).
صاحبان رویدادها در برندسازی منافع اسپانسرهای خود را نیز به عنوان شرکای تجاری در نظر می گیرند.
شکل ۲- ۱۳: برنداسپانسرها و شرکای تجاری المپیک لندن
برندهای خدماتی: برای خدمات با توجه ویژگی های خاصی از جمله ناملموس بودن، برندسازی اهمیت مضاعفی پیدا می کند چون کیفیت خدمات پیش از مصرف معلوم نیست، این برند است که به مصرف کننده تضمین می دهد که با مصرف آن چه کیفیت ها و ارزش هایی را به دست می آورد. تیم های ورزشی نیز محصولشان در بازاریابی جزو خدمات دسته بندی می شود و ناملموس است. همچنین در حیطه ورزش می توان به لیگ های ورزشی و حتی شبکه ها و برنامه های تلویزیونی اشاره نمود.
شکل ۲- ۱۴: رده بندی برند لیگ های فوتبال اروپا در سال ۲۰۱۲
مقام معظم رهبری نیز درباره معنا و آثار تقوا می فرماید:
مفهوم تقوا در اسلام، به معنای مراقبت دائمی یک انسان از حرکت خود واز مسیر و انگیزه های خود و از آن سمتی است که آن را اتخاذ کرده و دارد حرکت می کند؛ آن مراقبت دائمی را تقوا گویند - نوعی هوشیاری ، خودپایی، پرهیز و بر حذر بودن، لذا در عمل شخص هم تقوا مهم و موثر است در جامعه هم موثر است. در هدایت جامعه ، هم تقوای شخص مهم است، هم تقوای آن کسانی که روی اشخاص اثر می گذارند… یعنی ما به فکر دنیا هم باشیم، تقوا لازم داریم؛ به فکر پیروزی و عزت هم باشیم، به فکر موفقیت در میدانهای جهانی، یا به فکر رضایت خدا هم باشیم، در هر حال تقوا لازم داریم. ببینید، تقوا یک ارزش اسلامی به معنای مطلق است. (بانکی پورفرد، ۱۳۸۰: ۱۳۳)
و در بیانی دیگر می فرماید:
عالمی که وجدان بیدار و تقوا نداشته باشد، اضّر از هر دشمن بر جامعه اسلامی است. (همان: ۱۳۳)
ج- ذکر و یاد خدا:
ذکر و یاد خدا یعنی همان توجه به او؛ کسی که خالق تمام هستی است و در نظام تکوین همه چیز به سوی اوست حرکت هر جنبنده ای به ذکر و یاد اوست و در این راه هر موجودی دارای شعور و آگاهی بیشتری باشد بیشتر خود را به او نزدیک می بیند. هرکس به اندازه معرفت خود نسبت به خدا به او توجه دارد و این معرفت نیز به ذکر و یاد او ایجاد می شود. و اگر کسی دچار غفلت شد از یاد او باز می ماند و خودش دچار خسران و زیان شده است. در واقع کسی که ذکر می گوید خداوند را اطاعت کرده است و خداوند نیز به همین واسطه به او عنایت دارد. یکی از نکات مهم اینست که ذکر باید خالص و برای خدا باشد. امام صادق(ع) می فرماید:
خود را برای رضای خدا خالص گردان. طاعت های خود را هر چند زیاد باشند در مقایسه با احسان و بخشش های او اندک شمار، زیرا اگر بزرگ بپنداری سبب می شود که ریا، خودبینی، سفاهت، تندخویی نسبت به مردم، زیاد دانستن عبادت ها و فراموش کردن احسان و نعمتهای خداوند گرفتار شود و جز به دوری تو از خداوند افزوده نمی شود و با گذشت روزگار، جز وحشت و اضطراب عاید نمی گردد. (واثقی راد، ۱۳۸۳: ۳۲۵)
کسی که ذکرگو است خداوند نیز او را یاد می آورد. علی علیه السلام می فرماید: من ذکرالله ذکره. کسی که خداوند را به یاد آورد خداوند او را یاد می آورد یعنی به او توجه می کند. (همان: ۳۳۲)
ذکر خداوند باعث کمال انسان است و ذکر غیرخدا مایه حسرت و پشیمانی است. کسی که در طول عمر ذکر غیرخدا را بگوید روزی خواهد رسید که در می یابد که عمر خود را تلف کرده و سودی نبرده است و ارزشی کسب نکرده است چون ارزش هر چیزی با ذکر خداوند ارزیابی می شود.
شهید مطهری در کتاب سیری در نهجالبلاغه آورده است:
ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می دهد و صفا می بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می دهد. علی علیه السلام در خطبه ۲۲۰ درباره یاد حق که روح عبادت است چنین می فرماید:
«خداوند یاد خود را صیقل دلها قرار داده است و دلها بدین وسیله از پس کری شنوا و از پس نابینایی بینا و از پس سرکشی عناد رام می گردند. همواره چنین بوده و هست که خداوند متعال در هر برهه ای از زمان و در زمانهایی که پیامبری در میان مردم نبوده است، بندگانی داشته و دارد که در سرّ خیر آنها با آنها راز می گوید و از راه عقلهایشان با آنان تکلم می کند. (شهید مطهری، ۱۳۸۹: ۹۴)
ذکر دو نوع است: قلبی و لسانی. گاهی انسان با لسانش خدا را ذکر می کند مثلاً در روز چندین بار تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را بر زبان جاری می کند. این نوع ذکر خوب و ارزنده و پسندیده است و در ارزشش روایات زیادی آمده است، و این ذکر زبانی خود زمینه ای است برای ذکر قلبی و یا اینکه اثری است از آثار ذکر قلبی و مرتبه ایست از مراتب ذکر. اما این ذکر به تنهایی کافی نیست بلکه باید همراه با توجه قلبی و حالات قلبی باشد، نه اینکه زبان، ذاکر باشد و قلب غافل، که این ذکر، ذکر نیست و اگر هم باشد از آن کاری ساخته نیست. زمانی که قلب متوجه نباشد و معنای الفاظی را که به زبان می آورد نداند و تصدیق نکرده باشد و به آنها ایمان و اعتقاد نداشته باشد آن ذکر نمی تواند اثربخش و حیات آفرین و اطمینان آور باشد. (تقوی)
مقام معظم رهبری نیز در رابطه با ذکر و یاد خدا می فرماید:
بیشترین و بهترین راه تامین اخلاق اسلامی، ذکر و به یاد خدا بودن است. (بانکی پورفرد، ۱۳۸۰: ۱۳۴)
د- دوری از تکبر:
یکی از موانع تعلیم و تربیت اسلامی تکبر داشتن است. اگر انسان بتواند این حالت درونی را که به ظاهر نیز نمایان می شود را از خود دور نماید در راه تربیت اسلام گام برداشته است. بدیهی است متکبر نمی تواند از راهنماییها و نصایح دیگران استفاده کند و بهره ببرد، چون خود را برتر و بالاتر از دیگران می داند به همین منظور برای او قابل هضم نیست که توجه به غیر خود داشته باشد. در واقع فقط خود را می بیند.
از منظر قران کریم کسی که دچار تکبر می شود هر نوع معجزه و آیتی هم از طرف خدا بیاید، باز ایمان نیاورده و هدایت نمی یابد:
سَاَصرف عن آیاتی الذین یتکبرونَ فیالارض بغیرالحقِ وان یرَوا کل آیهِ لا یُؤمنوا (اعراف، ۱۴۶). من آنان را که در زمین به ناحق تکبر و بزرگی می کنند از آیات روی گردان می کنم و اگر هر آیتی را ببینند بدان ایمان نمی آورند و اگر راه هدایت را ببینند آن راه را پیش نمی گیرند و اگر راه گمراهی ببینند آن را پیروی می کنند. (قوام، ۱۳۹۰: ۲۳۶)
شیطان نیز تنها بدلیل تکبر ورزیدن سر از کفر درآورده و از درگاه الهی رانده شد:
و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لآدم فسجدوا اِلا ابلیس أبی واستکبرَ و کان من الکافرین (بقره، ۳۴). و چون فرشتگان را گفتیم بر آدم سجده کنید همه سجده کردند مگر شیطان که ابا و تکبر کرد و از فرقه کافران گردید. (همان: ۲۳۷)
امام صادق(ع) می فرماید: کبر آن است که مردمان را خوار و کوچک بشمری و حق را ناچیز بدانی.
محمد بن عمر بن یزید از پدرش روایت می کند به امام صادق علیه السلام عرض کردم: همانا من غذای پاکیزه می خورم و بوی خوش می بویم و بر چهارپای خرامنده سوار می شوم و نوکر پشت سر من راه می افتد. پس آیا شما در این امور چیزی از تکبر می بینید تا آنها را بجای نیاورم؟ امام صادق قدری سکوت فرمودند و سر به زیر افکند. سپس فرمود: همانا متکبر ملعون کسی است که مردم را کوچک شمارد و از حق بی خبر باشد. عمر گوید: عرض کردم: من نسبت به حق نادان نیستم، اما کوچک شمردن مردم را نمی دانم یعنی چه؟ حضرت فرمودند: کسی که مردم را کوچک بشمرد و به آنان تکبر ورزد (خود را از آنان بالاتر و برتر بداند) چنین کسی متکبر است. (نادری، کریمی، ۱۳۹۰: ۸۸)
مقام معظم رهبری در رابطه با تکبر می فرماید:
در میان خصلتهای نکوهیده که سلامت جان و راحت زندگی را با خطر و موانع مواجه می سازد، تکبر از پرآفت ترین آنهاست. خود برتربینی و سرکشی برخاسته از آن، چه بسیار حقیقتها را ناشناخته و چه راه های فضیلت را ناپیموده، می گذارد و چه کینه ها و خصومتهای نا به حق و چه زشتیها و ناهنجاریها که پدیدار می آورد. آری، تکبر، حجاب حقیقت و خار راه فضیلت و دشمن صفا و صداقت و انگیزه و شخص و شرارت است. آحاد و جامعه های بشری از آغاز عمر خود تاکنون ضایعات بی شماری را از کبر و فروپسندی اقوام و افراد و سرکشیها و تعصبات ناشی از آن عمل کرده اند و می کنند. عبادات اسلامی و بیش از همه نماز، برای زدودن این آفت از جان آدمیان، از جمله درمانهای موثر و کارآمد می باشد. (بانکی پورفرد، ۱۳۸۰: ۱۳۸)
۲-۸- اهداف علمی:
الف- کسب تجربه:
از اهداف علمی تعلیم و تربیت اسلامی می توان به کسب تجربه اشاره کرد یعنی اقداماتی که در گذشته در راستای رسیدن به هدفی صورت گرفته استفاده کرد و بتوان با دوباره سازی آن تجربیات جدیدی آموخت. در این رابطه همانطوریکه در مقدمه طرح تحقیق اشاره شد جان دیوئی در کتاب دموکراسی و تعلیم و تربیت مفهوم تعلیم و تربیت را چنین بیان می دارد: دوباره ساختن یا دوباره سازمان دادن تجربه به منظور اینکه معنای تجربه گسترش پیدا کند و برای هدایت و کنترل تجربیات بعدی فرد را بهتر قادر سازد.
دکتر شریعتمداری نیز در توضیح این تعریف آورده است توجه به معنای تجربه و عناصر آن و دوباره سازمان دادن تجربیات اهمیتی خاص دارد. تجربه جریانی است که در آن افکار، تمایلات، هدفها، مهارتها و قدرت درک فرد و محیط که از اشخاص، اشیا، حوادث و پدیده ها تشکیل شده روی یکدیگر اثر می گذارند نتیجه این تجربه در فعالیتهای بعدی فرد موثر است. در واقع دوباره سازمان دادن، فرد متوجه جنبه های مختلف تجربه و ارتباط آنها با یکدیگر می شود و توجه به این ارتباط و روشن شدن هدف فعالیتها، موجب گسترش تجربه می گردد و فرد می تواند نتیجه اعمال یا عکس العمل های خود را پیش بینی کند. همین امر فرد را در کنترل و هدایت تجربیات بعدی قادر می سازد. (شریعتمداری، ۱۳۸۹: ۹۱)
پس در اهداف علمی از پدیده های ساده علمی و تجربیات و کنارهم قرار دادن آنها می توان به رابطه آنها پی برد و این رابطه را درک کرد و مبنای برای کسب تجربیات جدید باشد به همین منظور در تعلیم و تربیت اسلامی به کسب تجربه اهمیت داده می شود چون مبنایی برای ساخت و کشف علوم جدید می باشد.
مقام معظم رهبری در رابطه با کسب تجربه می فرماید:
شما جوانان عزیز، … باید بدانید که امروز مسئولیت سنگینی بر دوش شماست و آن، مسئولیت خودسازی است. خود سازی از لحاظ علمی و فکری، خودسازی از لحاظ نیروی جسمانی، خودساازی از لحاظ اصلاح اخلاقی، خود سازی از لحاظ معرفت دینی و عمل دینی، خودسازی از لحاظ کسب تجربه برای ساختن این کشور. (بانکی پورفرد، ۱۳۸۰: ۱۴۶)
ب- تقویت مایه علمی:
یکی دیگر از اهداف علمی تعلیم و تربیت اسلامی تقویت مایه علمی است یعنی به معنای واقع با سواد شدن، عالم شدن و این غیر از داشتن سواد خواندن و نوشتن است. بلکه منظور این است که با معلومات شوند در این رابطه مقام معظم رهبری می فرماید:
در آموزش و پرورش باید کاری بشود که جوان بفهمد که باید همه وجودش را صرف درس و علم و تحقیق بکند. این یک نکته است. یعنی مسئله برگرداندن نسل کنونی و نسلهای آینده به گرایش به علم، گرایش به تحقیق و درس، گرایش به باسواد شدن و فهمیده شدن، ما باید این حالت را بوجود بیاوریم. اگر این کار انجام شد آن وقت این مشکل کتابخوانی هم حل خواهد شد. ما در کشور مشکل کتابخوانی داریم، مردم حوصله کتاب خواندن ندارند، این به خاطر همین است. (همان: ۱۴۷)
شهید ثانی فقیه بزرگ اسلام می فرماید: در شرافت علم همین بس که خدای تعالی پس از آنکه نعمت خلقت و آوردن او را از تاریکی نیستی به نور عالم وجود یادآور می شود، نخستین صفتی را که ابراز می فرماید صفت تعلیم است و در نخستین آیاتی که بر پیغمبر خاتم نازل کرد، فرمود:
اقراء باسم ربک الذی خلق- خَلَقَ الانسانَ من علق- اقراء و ربکَ الاکرم- الذی عَلَّمَ بالقلم- عَلَّمَ الانسان مالم یعلم (سوره علق، ۶-۱)
بخوان بنام پروردگارت، پروردگاری که آفرینش را او پدید آورده، انسان را از خون بسته آفرید، بخوان بنام پروردگار کریم که ترا که بوسیله قلم تعلیم داد و به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست.
در توجیه این آیات شریفه گفته شده است که خدای تعالی بیان خلقت را از (عَلَق «خون بسته») که پست ترین چیز است شروع کرده، و به تعلیم ختم فرموده است که بالاترین مراتب است. (فهری، ۱۳۶۲: ۱۵)
حضرت علی (ع) نیز در نهج البلاغه در رابطه با تقویت علم در حکمت ۴۷۹ می فرماید:
خداوند از نادانان برای یادگرفتن عهد و پیمان نگرفت تا آنگاه که از دانایان عهد و پیمان گرفت که یاد دهند. (بر جاهل یاد گرفتن و برعالم، یاد دادن را مقرر فرمود.) (نهج البلاغه، ۱۳۸۷: ۴۰۴)
و همچنین مقام معظم رهبری در ادامه نظراتشان در رابطه با اهداف علمی تعلیم و تربیت اسلامی به نکات خوبی اشاره می فرماید از جمله از اهداف علمی رشد و تعالی سطح علم جامعه است. در مقایسه با نظام گذشته که هدف از تحصیل رشد و تعالی و بالا بردن سطح علم و کمال جامعه نبود، بلکه این بود که افراد پس از تحصیل به یک کار دولتی مشغول شوند و امرار معاش نمایند و یا در جایی دیگر در بحث اهداف علمی می فرماید: جوشش علم باید از درون باشد تا ما نیازی به کشورهای دیگر نداشته باشیم و دست گدایی به سوی آنان دراز نکنیم و یا آموختن زبان خارجی که ارتباط با جهان خارج و آخرین پیشرفتها را میسر می سازد و اینکه بتوان معارف الهی و پیشرفتهای فکری و فرهنگی اسلامی را برساند. و یا در بحث پیگیری و اهتمام به تحقیق می فرماید: در طبقه معارف محصل ما، از دبیرستان تا دانشگاه، یک حالت سهل گرایی، سهل اندیشی و سهل انگاری در مسایل علمی و بی حوصلگی و بی اهتمامی به معلومات وجود دارد، با توجه به اینکه استعدادهای بالایی هست و جوان ایرانی پروژه و تحقیق را میگیرد اما پیگیری و استمرار و آن دلسوزی و اهتمام را ندارد. در واقع یک حالت بی اعتنایی و بی حالی و تنبلی ذهنی بر نسلهای نو و رو به رشدمان حاکم است، که این برای کشور بسیار خطرناک است.
۲-۹- اهداف فرهنگی و هنری:
یکی دیگر از اهداف تعلیم و تربیت اسلامی اهداف فرهنگی و هنری است. زبان فرهنگ و هنر زبان گویایی است که اثر آن در عمق جان آدمی مینشیند و تاثیر بسزایی در شیوه و طرز تفکر انسان دارد. فرهنگ و هنر در گذشته اقوام نشان دهنده عظمت تمدن آنها بوده است و در مطالعه تاریخ میتوان به این موضوع مهم دست یافت که اقوام و مللی که دارای پیشینه و فرهنگ و تمدن بوده اند توانسته اند بر دیگران تاثیر گذار باشند و راز مقاومت و پایداری آنان و به نوعی ثبات از آنان بستگی به فرهنگ و تمدن آنان است.
استفاده از فرهنگ و هنر میتواند تاثیر بی بدیلی بر تربیت انسانها داشته باشد. گاهی برای انتقال یک مفهوم و یا آموختن مطلبی براحتی میتوان از ابزار هنر استفاده کرد و به نتیجه رسید. به همین منظور است که در تهاجماتی که اقوام و ملل بر علیه یکدیگر دارند یکی از خطرناک ترین تهاجمات، تهاجم فرهنگی است که با ابزارهای گوناگون هنری و فرهنگی استفاده می کنند در این رابطه حضرت امام خمینی (ره) می فرماید:
ما از حصر اقتصادی نمیترسیم. ما از دخالت نظامی نمیترسیم آن چیزی که ما را میترساند وابستگی فرهنگی است. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشئعت میگیرد ساده اندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگ استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکان پذیر است … بی جهت و من باب اتفاق نیست که هدف اصلی استمرارگران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیر سلطه است. (مصباح یزدی، ۱۳۸۷: ۴۳)
« هربرت اسپنسر » فیلسوف معروف انگلیسی می گوید:
اخلاق و آداب و زبان و تمدن خودتان را به اقوام و متملکات خود بیاموزید و آنان را به حل خودشان واگذارید که همیشه از آن شما خواهند بود. ( همان: ۴۵)
می بینیم که اهمیت این امر چقدر است که میتوان بیرون هزینه های زیاد و یا رویارویی نظامی به راحتی تفکرات و خواسته های خود را محقق ساخت .تاریخ مملو از نشانه های برتری فرهنگ و تفکر برتر نسبت به اقوامی که می خواهند تسلط خود را از راه زور و تهاجم نظامی ادامه دهند. از آن جمله میتوان به تسلط سلجوقیان، مغولان و تیموریان درتاریخ کشورمان ملاحظه نمود که مقهور علم و فرهنگ و هنر ایرانیان شدند و ادامه و بقای حکومتشان به پذیرش فرهنگ و هنر برتر ایرانی بود و به همین خاطر از وزیران ایرانی برای ادامه حاکمیت خود استفاده می کردند.
نکته ای که می توان به آن اشاره کرد در استفاده از هنر اقوام و ملل مختلف دارای تقدم و تأخرند. مثلاً اقوام ایرانی و رومی در سده های پیش از اسلام دارای فرهنگ و هنر بودند.
عربستان پیش از اسلام، از نظر هنری به استثنای خط عربی که بالقوه آمادگی پذیرش زینتهای هنری را داشت و بعدها از سده سوم تا نهم هجری، آن زینتها را یافت، از درون مایه چندانی برخوردار نبود. شعر و سرود بیشترین هنر عرب بود تا آنکه فتوحات مسلمانان باعث شد تا آن چادرنشینان ناگهان دیده بر کاخهای باشکوه ایرانیان و کلیسا و پرستشگاههای یونانیان و رومیان بگشایند. به همین سبب هنر صنعتگران ایرانی و یونانی و مصری و سوری با هم پیوند خورد و زیر فرمان اسلام، به شیوه هایی مبدل شد که امروز هنر اسلامی نامید می شود. ) ولایتی، ۱۳۹۰: ۱۱۳(
به نظر میرسد چون تاجر ورشکسته به استناد ماده ۴۸۱ ق.ت. حق مداخله در امور مالی خود ندارد و با پذیرش قول بطلان معاملات او پس از صدور حکم ورشکستگی، میتوان مورد معامله را مسترد نمود. هرچند گفتهاند غیر از مدیر تصفیه و طلبکاران، سایرین نمیتوانند به صرف این که معامله تاجر با آنها پس از صدور حکم ورشکستگی صورت گرفته است درخواست ابطال معامله را در دادگاه مطرح کنند.
۲- مال مورد معامله نباید تسلیم تاجر شده باشد. تفاوتی نمیکند که این مال، عین معین یا کلی فیالذمه باشد و بر فرض تسلیم، باید عین مورد معامله نزد تاجر، موجود باشد. پس اگر تاجر، مال را به غیر انتقال داده، یا تلف شود، طرف معامله بابت اخذ عوض باید داخل غرما گردد. بدیهی است انتقال مال به دیگری پس از تاریخ صدور حکم ورشکستگی فاقد اثر بوده و مراد نیست.
۳- عوض مال نباید قبل از ورشکستگی به طرف معامله پرداخت شده باشد. پرداخت بهای کالا پس از ورشکستگی از سوی تاجر بی اثر است ولی اگر مدیر تصفیه برای رعایت غبطه طلبکاران، مانند موردی که قیمت مال افزایش یافته، برای جلوگیری از فسخ معامله، ثمن را پرداخت کند آیا طرف معامله همچنان میتواند به فسخ اقدام کند؟
به نظر میسد خیار تفلیس برای جلوگیری از ضرر طرف معامله وضع شده است، زیرا وی مورد معامله را از دست داده و با ورشکستگی طرفش، دریافت عوض آن متعذر میگردد. با دریافت عوض، قبل از فسخ، مبنای خیار که همان ضرر است منتفی میشود. همچنان که در ماده ۴۲۴ ق.ت. نیز پرداخت تفاوت قیمت، مانع از فسخ است. البته قانونگذار در این زمینه رویه واحدی نداشته، در خیار غبن برابر ماده ۴۲۱ قانون مدنی، استصحاب خیار را برای طرف معامله ترجیح داده و مقرر میدارد: «اگر کسی که طرف خود را مغبون کرده است تفاوت قیمت را بدهد خیار غبن ساقط نمیشود.»
ماده ۵۳۰ ق.ت. نیز استرداد در حالتی است که ورشکسته کالایی را به حساب (برای) دیگری و به نمایندگی خریده باشد. این ماده مقرر میدارد : «مال التجارههائی که تاجر ورشکسته به حساب دیگری خریداری کرده و عین آن موجود است اگر قیمت آن پرداخته نشده باشد از طرف فروشنده والا از طرف کسی که به حساب او آن مال خریداری شده قابل استرداد است.»
شرایط دعوای استرداد عبارتست از وجود عین کالا، تحویل آن به ورشکسته و وجود رابطه نیابت؛ بعضی حقوقدانها همچنین شرط دانستهاند که “ثمن کالا از طرف آمر به نایب پرداخت شده باشد” ولی همانطور که برخی متذکر شدهاند، ظاهر ماده ۵۳۰ شامل فرضی که پرداخت توسط نایب بوده است نیز شامل میشود.
مطابق ماده ۵۲۸ ق.ت. : «اگر قبل از ورشکستگی تاجر کسی اوراق تجارتی به او داده باشد که وجه آن را وصول و به حساب صاحب سند نگاهدارد و یا به مصرف معینی برساند و وجه اوراق مزبور وصول یا تأدیه نگشته و اسناد عیناً در حین ورشکستگی در نزد تاجر ورشکسته موجود باشد صاحبان آن میتوانند عین اسناد را استرداد کنند.» ماده ۵۲۹ نیز بیان میدارد : «مالالتجارههائی که در نزد تاجر ورشکسته امانت بوده یا به مشارالیه داده شده است که به حساب صاحب مالالتجاره بفروش برساند مادام که عین آنها کلاً یا جزئاً نزد تاجر ورشکسته موجود یا نزد شخص دیگری از طرف تاجر مزبور امانت یا برای فروش گذارده شده و موجود باشد قابل استرداد است.»
همچنین ماده ۵۳۱ بیان میدارد : «هرگاه تمام یا قسمتی از مالالتجاره که برای فروش به تاجر ورشکسته داده شده بود معامله شده و به هیچ نحوی بین خریدار وتاجر ورشکسته احتساب نشده باشد از طرف صاحب مال قابل استرداد است اعم از اینکه نزد تاجر ورشکسته یا خریدار باشد و بطور کلی عین هر مال متعلق به دیگری که در نزد تاجر ورشکسته موجود باشد قابل استرداد است.» و در ماده ۵۳۲ نیز آمده است : «اگر مالالتجاره که برای تاجر ورشکسته حمل شده قبل از وصول از روی صورت حساب یا بارنامه که دارای امضاء ارسال کننده است به فروش رسیده و فروش صوری نباشد دعوی استرداد پذیرفته نمیشود والا موافق ماده ۵۲۹ قابل استرداد است و استردادکننده باید وجوهی را که بطور علیالحساب گرفته یا مساعدتاً از بابت کرایه حمل و حق کمیسیون و بیمه و غیره تأدیه شده یا از این بابتها باید تأدیه شودبه طلبکارها بپردازند.»
بند سوم : عین بودن مورد معامله
بر اساس بند ۳ مادّه ۱۹۰ ق.م. از جمله شرایط اساسى صحّت هر معامله این است که مورد معامله «موضوع معین» باشد. بنابراین مورد معامله نباید بین چند امر مردّد باشد و طرفین قرارداد باید موضوع واحدى را مورد قصد انشا قرار دهند؛ فلذا عین معین بودن مال مورد معامله بدین جهت است که اگر مورد معامله مشخص نباشد غرر حاصل میگردد و چنین معاملهای باطل خواهد بود. براى مثال، چنانچه کسى تعهّد نماید که پس از شش ماه یک دستگاه خودرو و یا یک باب خانه خود را به دیگرى انتقال دهد و یا تعهّد کند هر یک از آن دو را که متعهّدله انتخاب کند، به او انتقال دهد، آن تعهّد با توجّه به سیاق و مفاد مادّه ۱۹۰ ق.م. از نفوذ و اعتبار قانونى برخوردار نبوده و معامله غرری است. عین معین وقتی است که مورد معامله بیش از یک مصداق ندارد و قابل اشاره باشد. مانند اینکه ماشینم را فروختم، عقد صحیح است. زیرا ماشین من تنها یک مصداق دارد. وجود مشابه برای عین معین باعث نامعین یا کلی شدن آن نمیشود. عین معین قابل تعویض با مشابهاش نیست ولی با تراضی طرفین میشود.
بدیهی است در معاملات با حق استرداد نیز باید مورد معامله عین معین باشد.
گفتار چهارم : صور احتمالی حق استرداد
ماده ۳۳ ق.ث. برخی از صور احتمالی حق استرداد را به شرح زیر نام برده است :
۱- شرط خیار
۲- شرط نذر خارج
۳- شرط وکالت
۴- حق استرداد بطور کلی
این اسامی، صور محصور حق استرداد نیستند. به عبارت دیگر معاملات با حق استرداد را قانون احصاء ننموده است و تشخیص را به دادگاه واگذار نموده است.[۱۲]
در همین رابطه تبصره یکم ماده ۳۳ ق.ث. چنین مقرر می دارد: “کلیه معاملات با حق استرداد ولو آنکه در ظاهر معامله با حق استرداد نباشد مشمول جمیع مقدرات راجع به معاملات با حق استرداد خواهد بود اعم از اینکه بین متعاملین محصور بوده و یا برای تأمین حق استرداد اشخاص ثالثی را به هر نحو ممکن مداخله داده باشند."با توجه به آنچه گفته شد، احصاء تمام صور حق استرداد، نه ممکن و نه لازم است. بر همین اساس، ما نیز تنها به بررسی و تعریف صور یاد شده در ماده ۳۳ می پردازیم :
بند اول : خیار شرط
خیار شرط ” عبارت است از اختیاری که در ضمن عقد برای یکی از متعاملین یا هر دوی آنها یا شخص ثالث قرار داده می شود تا بتواند در مدت معینی معامله را فسخ نماید.”[۱۳] تفاوت این خیار با سایر خیارها در این است که وجود این خیار ناشی از اراده و تراضی طرفین می باشد. اگر چه ظاهر ماده ۳۹۹ ق.م. خیار شرط را ویژه عقد بیع می داند، لیکن مطابق ماده ۴۵۶ ق.م. خیار شرط در تمامی عقود معاوضی لازم قابل درج است.[۱۴] این ماده چنین مقدر می دارد : “تمام انواع خیار در جمیع معاملات لازمه ممکن است موجود باشد مگر خیار مجلس و حیوان و تأخیر ثمن که مخصوص بیع است.”
در فقه نیز گفته شده است که خیار شرط در همه معاملات معوضی و تملیکی قابل درج است. بنابراین در هریک از معاملات معوض و تملیکی، اعم از بیع، صلح و یا یک عقد غیرمعین مشمول ماده ۱۰ ق.م. و یا هر معامله معین یا غیر معین دیگر می توان شرط خیار را درج کرد و درهر صورت، معامله مذکور، معامله با حق استرداد خواهد بود.
در رابطه با خیار شرط، دو امر مهم باید مورد اشاره قرار گیرند :
الف) لزوم تعیین مدت
مدت خیار شرط، باید معین و معلوم باشد. ماده ۴۰۱ ق.م. می گوید : “اگر برای خیار شرط مدت معین نشده باشد هم شرط خیار و هم بیع باطل است.”
مجهول بودن مدت خیار، گاهی ناشی از این است که اساساً هیچ ذکری از مدت نمی شود مثل اینکه گفته شود این را به تو فروختم به این شرط که خیار داشته باشم، و گاهی نیز ناشی از این است که مدت ذکر می شود ولی باز هم معلوم و معین نیست مثل اینکه بگویند تا فلانی از سفر بیاید در این مورد اساساً احتمال کمی و زیادی در آمدن فلانی از سفر یا حجاج از خانه خدا وجود دارد و به همین دلیل مدت مجهول است و شرط و عقد باطل می شوند.[۱۵]
البته اتصال مدت خیار به زمان انعقاد عقد لازم نیست و اگر مدتی را بدون تعیین ابتداء آن معین کنند، شروع این مدت از تاریخ عقد می باشد. ماده ۴۰۰ ق.م. چنین می گوید : “اگر ابتداء مدت خیار ذکر نشده باشد ابتداء آن از تاریخ عقد محسوب است و الا تابع قرارداد متعاملین است.”
در هر صورت به نظر می رسد مهم این است که طرف عقد از سردرگمی درآید و نسبت به ادامه یا انقطاع عقد آگاه باشد.[۱۶]
بطلان شرط و عقد، به دلیل مجهول بودن مدت خیار شرط، ریشه در فقه شیعه دارد. در حالی که فقهای اهل سنت عموماً معتقد هستند که اگر مدتی برای خیار معین نشده باشد، ذوالخیار، سه روز حق خیار دارد. اگر تا این سه روز التزام به معامله را اختیار نکرد، بیع فاسد است.[۱۷] از قول زفر یکی از دانشمندان حنفی و شاگرد ابوحنیفه نقل شده است که او معتقد است اشتراط خیار، بدون مدت جایز نیست هرچند که در مدت سه روز التزام به عقد را اختیار کند. مبنای این نظر بر این است که ابوحنیفه اشتراط خیار را برای بیش از سه روز جایز نمی داند و چون مطلق اشتراط خیار، به معنای اشتراط آن برای همیشه می باشد، پس جایز نیست. وی آن را با خیار عیب مقایسه می کند و می گوید آیا نمی بینی که خیاری که مدت ندارد مثل خیار عیب برای همیشه ثابت است؟ در هر صورت او معتقد است که تنها، شرط جایز نیست ولی عقد صحیح می باشد.[۱۸]
با توجه به ماده ۳۹۹ ق.م. مدت خیار شرط محدود نیست و هر مدت را می توان برای خیار شرط قرار داد.
ب) ارتباط رد ثمن با خیار فسخ
در رابطه با اینکه رد ثمن چه تأثیری بر خیار شرط دارد، طرفین می توانند خود تراضی کنند.[۱۹] مرحوم شیخ مرتضی انصاری پنج حالت مختلف را در این رابطه می شمرد :[۲۰]
۱) رد ثمن به خریدار، شرط ایجاد خیار باشد، یعنی تا زمانی که ثمن رد نشود، خیار نیز ایجاد نشود.
۲) حق خیار، به محض انعقاد عقد ایجاد می شود، لیکن شرط اعمال این حق رد ثمن می باشد. بنابراین بایع نمی تواند به صرف لفظ، مدعی فسخ عقد شود.
۳) رد ثمن، فسخ فعلی عقد باشد، یعنی هرگاه فروشنده ثمن را رد کند، در واقع عملاً عقد را فسخ کرده است.
۴) رد ثمن قید انفساخ عقد باشد، یعنی با رد ثمن، عقد نیز خود بخود منحل شود.
۵) رد ثمن شرط لزوم اقاله بر خریدار باشد. یعنی هرگاه بایع ثمن را رد کرد، مشتری موظف می شود با تراضی بایع معامله را اقاله کنند.
قانون مدنی ظاهراً دو حالت اول را پذیرفته است (ماده ۴۵۸ ق.م.)[۲۱] مرحوم شیخ مرتضی انصاری بر شق چهارم ایراد وارد می کند وی چنین می فرماید : «ظاهر این است که همه وجود صحیح هستند مگر وجه چهارم از این جهت اشکال دارد که انفساخ بیع، خودبخود و بدون انشاء فعلی یا قولی مانند انعقاد خودبخود می باشد، که مخالف شرع است و مخالفت از این جهت است که مسببات متوقف بر اساس شرعی هستند و در باب شروط صحت یا سقم نیز این امر خواهد آمد.[۲۲]
“درست است که انفساخ قهری است لیکن سبب آن ممکن است ارادی باشد. بنابراین ایراد شیخ وارد نیست تنها می توان گفت که این شق چهارم شرط انفساخ است نه شرط خیار و شرط انفساخ نیز مطابق ماده ۱۰ ق.م. صحیح است. تفاوت این دو در این است که شرط خیار، صاحب خیار را مسلط بر فسخ عقد می کند. در حالی که شرط انفساخ رد کننده ثمن را مسلط بر انفساخ عقد می گرداند. در فسخ فسخ کننده خود مباشر عقد را منحل می کند در حالی که در انفساخ کسی که سبب انفساخ را ایجاد می کند، مباشرتی در انحلال عقد ندارد.”[۲۳]
در هر صورت، هر اعتباری که طرفین برای رد ثمن قائل شوند، معامله را مشمول معامله با حق استرداد قرار می دهد. البته مشروط بر اینکه امر خلاف قانون با شرعی صورت نگیرد. (ماده ۱۰ ق.م.)
بند دوم : شرط وکالت
منظور از شرط وکالت این است که طرفین یک عقد معوض و تملیکی شرط کنند که بایع وکیل مشتری باشد که در مدت معینی بتواند در مقابل پرداخت ثمن و مال الاجاره زمان گذشته مبیع را به خود انتقال دهد. این شرط نیز همچون شرط خیار، نوعی حق استرداد می باشد. ابداع این شرط در واقع زمانی صورت گرفت و مورد سوء استفاده و تقلب قرار گرفت که فرمان ناصر الدین شاه در آثار بیع شرط مداخله نمود.[۲۴]
بند سوم : شرط نذر خارج
شرط نذر خارج این است که طرفین شرط نذرکننده که هرگاه بایع ثمن را داد، مبیع ملک او باشد.
بند چهارم : حق استرداد به طور کلی
آنچه که از مصادیق حق استرداد و تاکنون گفته شده مواردی بود که مورد تصریح ماده ۳۳ ق.ث. قرار گرفته بود ولی باید دانست که معاملات با حق استرداد به همین مورد ختم نمی شوند. به طوری که در تعریف گفته شد منظور از معاملات با حق استرداد، هر عقد معوض و تملیکی است که در آن حق استردادی برای انتقال دهنده تحت هر عنوانی که باشد، درج شده باشد، اعم از اینکه این معامله بیع یا صلح باشد و یا هر عقد معنی که مشمول ماده ۱۰ ق.م. باشد و نیز حق استرداد اعم از این است که اسم آن خیار شرط باشد، یا شرط وکالت یا نذر خارج یا شرط فاسخ یا شرط بازخرید و ….. به همین خاطر تبصره ۱ ماده ۳۳ق.ث. در این مورد چنین مقرر می دارد : “کلیۀ معاملات با حق استرداد ولو آنکه در ظاهر معامله با حق استرداد نباشد مشمول جمیع مقررات راجعه به معاملات با حق استرداد خواهد بود اعم از اینکه بین متعاملین محصور بوده و یا برای تأمین حق استرداد اشخاص ثالثی را بای نحو کان مداخله داده باشند.”
بنابراین معاملات با حق استرداد محصور نیستند و در هر مورد تشخیص آن با حاکم است.[۲۵]
اکنون سؤالی که ایجاد می شود این است که اگر مدت شرط حق استرداد معین نشده باشد چه اثری خواهد داشت؟
در خصوص خیار شرط، گفته شد که اگر مدت آن تعیین نشود، هم شرط و هم عقد باطل می باشند (ماده ۴۰۱ ق.م.) لیکن در خصوص سایر شروط استرداد، نظیر حق وکالت با نذر خارج یا هرحق استرداد دیگری، نمی توان به این سختی حکم کرد.
در این موارد، مسلماً حق استرداد برای انتقال دهنده ایجاد خواهد شد. مثلاً در مورد شرط وکالت، صحت آن نیازی به تعیین مدت ندارد (ماده ۱۰ و ۶۵۸ ق.م) از طرف دیگر چون وکالت به صورت شرط ضمن یک عقد لازم دیگری درج شده است، موکل نمی تواند هر وقت بخواهد، وکیل را عزل کند. (ماده ۶۷۹ ق.م) پس مقتضای شرط مذکور این خواهد بود که بایع همیشه حق داشته باشد، ملک موکل یعنی خریدار را به خود انتقال دهد.
در مورد خیار شرط گفته می شود که عدم تعیین مدت موجب غرری بودن معامله شده و معامله باطل می شود.[۲۶] لیکن این استدلال را در اینجا نمی توان طرح کرد. زیرا در مورد خیار شرط، مالکیت به طور متزلزل منتقل شده ولی در اینجا مالکیت به طور مطلق مستقل می شود.[۲۷] (به موجب قانون مدنی) و تنها بایع حق دارد هر وقت بخواهد، مبیع را به خود منتقل کند.
این استدلال را در مورد هر حق استرداد دیگری که مدت آن تعیین نشده باشد، نیز می توان مطرح کرد و بنابراین به غیر از خیار شرط هر حق استرداد دیگری، اگر بدون مدت باشد، صحیح بوده (م ۱۰ و ۲۲۳ ق.م.) و معامله مذکور نیز، با توجه به اطلاق ماده ۳۳ و تبصره ۱آن، مشمول جمیع مقررات مربوط به معاملات با حق استرداد خواهد بود.
آخرین نظرات