تاثیر معاینه مهبلی در پیشرفت زایمان: نولان[۶۳] و همکاران بیان کردند زمانی که نتیجه معاینه ، توسط معاینه کننده ها متفاوت گزارش می شود باعث ایجاد استرس در مادر می شود و خود استرس نیز پیشرفت زایمان را تحت تاثیر منفی قرار می دهد و منجر به پیشرفت غیر طبیعی زایمان می شود(۱۵) .
عفونت ناشی از معاینات مهبلی : بین تعداد دفعات معاینات مهبلی و افزایش خطرعفونت بعد از زایمان و عفونتهای ادراری و عفونتهای زودرس نوزادان ارتباط وجود دارد(۲۴-۲۶) مطالعات مختلفی ارتباط بین طولانی شدن لیبر و افزایش عفونتهای بعد از زایمان را به دنبال افزایش تعداد معاینات مهبلی نشان داده اند(۲۷, ۲۸) همچنین در زنان با سزارین اورژانس افزایش میزان عفونت بعد از زایمان در ارتباط با تعداد معاینات مهبلی در طی زایمان گزارش شده است(۲۸) در مطالعه ای که امزیس[۶۴] و همکاران انجام دادند میکروارگانیسم های مختلف جدا شده بعد از معاینه مهبلی نسبت به گروه بدون معاینه در زنان با و بدون پارگی کیسه آب ، افزایش معنی دار داشته است(۶) .
حساسیت و آلرژی ناشی از معاینه مهبلی : آلرژی ناشی از لاتکس دستکشها در حین معاینه مهبلی در برخی از مطالعات گزارش شده است (۷۳).
آسیب های روانی - جسمی مادر بدنبال معاینه مهبلی : معاینه مهبلی برای زنان دردناک ، ناخوشایند ، اضطراب انگیز و خجالت آور است و استفاده بی رویه و ورود به حریم خصوصی و انجام معاینات مکرر سبب ناراحتی های جسمی و روحی زنان می شود(۱۶). و این معاینات با اختلال استرس بعد از تروما همراه بوده است (۲۰).
پارات[۶۵] مطالعه کیفی ای جهت بررسی تجربیات زنانی که بازماندگان زنای با محارم بودند انجام داد او نشان داد که لمس و ورود به حریم خصوصی جنسی می تواند باعث یادآوری احساس ناخوشایند برای این زنان شود و بسیاری از جنبه های زایمان باعث یادآوری خاطرات زنای با محارم می شود ، بنابراین معاینه داخلی و لمس کردن مهبل در طول زایمان باعث ایجاد احساس آسیب پذیری و از دست دادن کنترل این دسته از زنان می شود(۲۲).
مطالعه رو بام و همکاران[۶۶] نتایج مطالعه پارات را تایید می کند . آنها مطالعه ای جهت بررسی تجربیات زنان از معاینات مهبلی در زنان دارای سابقه سوء استفاده جنسی در کودکی در مقایسه با زنان بدون سابقه سوء استفاده جنسی انجام دادند نتایج مطالعه آنها نشان داد که شدت احساسات منفی زنان در طی معاینه مهبلی در گروه دارای سابقه سوءاستفاده جنسی در کودکی نسبت به گروه دیگر بسیار بیشتر بوده است(۲۱) .
مناگ [۶۷] مطالعه خود را جهت بررسی ارتباط بین ترومای تجربه شده در طی معاینات مهبلی با اختلال استرس بعد از تروما انجام داد . از ۵۰۰ زنی که وارد مطالعه وی شدند ۱۰۰ نفر تاریخچه ای از روش های مربوط به معاینات زنان را که منجر به ناراحتی و احساس وحشت در آنها شده بودند گزارش کردند و از این تعداد ۳۰ نفر معیار های مربوط به تشخیص اختلال استرس بعد از تروما را گزارش کردند . نتایج این مطالعه نشان می دهد که ورود به حریم خصوصی زنان در طی زایمان بوسیله معاینه مهبلی باعث احساس آسیب پذیری در زنان می شود(۱۸).
۲- تغییرات رفتاری مادر
الف) فازنهفته( مراحل اولیه لیبر) : مطالعات مختلف رفتار های خاصی را در طی مراحل اولیه لیبر گزارش کرده اند بطور مثال فلیت[۶۸] مراحل اولیه لیبر را به عنوان فاز گفتگوی صمیمانه توصیف می کند(۷۴) و یا روبرتسون [۶۹]بیان می کند که تعداد زیادی از زنان در این فازکاملا طبیعی بنظر می رسند آنها توانایی راه رفتن و حرکت در اطراف خود را دارند . انقباضات تقریبا هر ۵ تا ۱۰ دقیقه یکبار با طول مدت کمتر از ۳۰ ثانیه و یا حداکثر کمتر از ۴۵ ثانیه رخ می دهد و شدت انقباضات خفیف تا متوسط است .حالت تهوع و استفراغ و همچنین شوی زایمانی در طی این فاز گزارش شده است(۷۵).
وارنی[۷۰] بیان میکند که زنان علی رغم اینکه در این فاز هیجان زده هستند اظهار خستگی می کنند(۷۶) . سطح خستگی در این فاز توسط پاگ و همکاران [۷۱] بررسی شده است آنها به این نتیجه رسیده اند زنانی که از تکنیکها و الگوهای تنفسی در طی این فاز استفاده می کنند میزان خستگی بیشتری را نسبت به دیگر فاز های زایمانی گزارش کرده اند و زنانی که از تکنیکها و الگوهای تنفسی استفاده نکرده اند کمترین میزان خستگی را تجربه کرده اند خستگی بااستفاده از مقیاس دیداری و نوع تنفس (تنفس سریع ،آهسته و بدون الگو)اندازه گیری شده است (۷۷).
بارویل[۷۲] در مطالعه ای که به منظور شناسایی علائمی که ماماها جهت تشخیص شروع زایمان استفاده می کنند در یافتند که آنها از علائم دیگری بجز شدت و نظم انقباضات و اتساع دهانه رحم استفاده می کنند .آنها از مشاهده دقیق رفتار ها و گوش دادن و توجه به واکنش های زنان جهت تشخیص شروع زایمان استفاده می کنند(۷۸) .
ب) فاز فعال زایمان (برقرای زایمان ) : انکین[۷۳] و همکاران بیان کردند که لیبر حقیقی با انقباضات منظم که منجر به پیشرفت افاسمان و دیلاتاسیون دهانه رحم و نهایتا تولد نوزاد می شود مشخص می شودآنها همچنین اضافه کردند که هر چند تشخیص دقیق شروع زایمان بطور واضح مشخص نیست(۳۸) .
ما ما ها فرایند زایمان را بیشتر براساس یک دید جامع و کلی نسبت به روش های تهاجمی ارزیابی می کنند بطور مثال کاسکین[۷۴] بیان می کنند که خوابیدن زنان در طی زایمان حقیقی غیر ممکن است و چشم های مادران در طی این فاز کاملا باز و نسبت به حرکات اطراف خود کاملا حساس هستند(۳) .
دیویس[۷۵] (۱۹۹۲)به این نتیجه رسید که الگوی تنفسی در طی فاز های مختلف زایمان تغییر می کند بطور مثال زنان در این فاز یک توقف تنفسی در بین صحبتهایشان و در انتهای انقباضات دارند .فلینت[۷۶] بیان می کند که با پیشرفت فاز فعال زایمان زنان کمتر صحبت می کنند و بیشتر در درون خود فرو می روند و همچنین طرز صحبت کردنشان با اطرافیان بدتر و خشمگین تر می شود(۷۹) .
تعداد انقباضات نیز افزایش می یابد و هر ۲ تا ۳ دقیقه یکبار اتفاق می افتد و مدت انقباضات نیز بین ۴۰ تا ۶۰ ثانیه و یا حداقل برای ۴۵ ثانیه ادامه پیدا می کند .شدت انقباضات در این مرحله متوسط یا متوسط به سمت شدید می باشد .
والس لی[۷۷] (۲۰۰۳) بیان می کند که تفاوت قابل توجهی در بین رفتار ها و ظاهر زنان در فاز نهفته و فعال زایمان وجود دارد او اظهار می کند که انقباضات در فاز فعال طولانی تر و قویتر می شود و تمرکز زنان در این مرحله همانند مراحل اولیه زایمان (فاز نهفته ) نیست بلکه آزاد شدن آندروفین ها باعث خواب آلودگی و متسع شدن مردمکها می شود(۸۰)که این مشابه با یافته های کاسکین و دیویس است که بیان می کنند با پیشرفت زایمان سطح هوشیاری زنان تغییر می کند و در اتساع ۴ سانتیمتر دهانه رحم زنان در درون خود تمرکز می کنند .همچنین روبرتسون [۷۸] نیز به درونگرایی زنان در این مرحله و تماس کمتر آنها با محیط اطراف خود اشاره می کند . و بیان می کند که زنان در طول انقباضات رحم چشمهای خود را می بندند(۷۵, ۷۹) .
فلینت نیز بیان کرده است که صدای ناله و شیون زنان در این مرحله نشان دهنده فاز غعال زایمان است که در طی انقباضات از شدت درد چشمهای خود را بسته و حالت فشردگی در انگشتان دست آنها وجود دارد (۷۴) .
در اتساع ۶ تا ۷ سانتیمتر اتساع دهانه رحم تغییراتی در احساسات زنان ایجاد می شود و مکررا درخواست تمام شدن و ختم زایمان را دارند و سر انجام تسلیم این احساس و ورود به مرحله زایمان سخت می شوند در طی این مرحله یک تمرکز قوی و آرامش اتفاق می افتد و بنابراین در این مرحله زنان نسبت به رفت و آمدهای اطراف خود توجه می کنند(۳). همچنین اغلب زنان در این مرحله قرمز می شوند و یا صورتشان برافروخته می شود و سپس کم کم دچار خواب آلودگی می شوند و تعدادی از زنان نیز تجربه احساس مرگ را در این مرحله گزارش کرده اند (۳).
طبق نظر دیویس تقاضای زنان در این مرحله کاهش پیدا می کند و درگیر تمرکز در خود می شوند . زنان در این مرحله نگران می شوند و شرم وحیاء جنسی کاهش پیدا می کنند و دچار یک وحشت زدگی می شوند و تمایلی به تنها بودن و لمس کردن دراین مرحله ندارند و در انتهای این فاز از درد و خستگی شکایت می کنند(۳) .
ج) فاز انتقالی زایمان (مراحل انتهایی زایمان ): فاز انتقالی در واقع همان مراحل انتهایی زایمان و یا مرحله افت فریدمن می باشد که از اتساع ۷ تا ۱۰ سانتی متری و یا ۸ تا ۱۰ سانتیمتری اتساع دهانه رحم می باشد .در این فاز انقباضات قوی و قدرتمند هر دو تا سه دقیقه یکبار وجود دارد و بنظر اکثر محققین طولانی ترین انقباضات در این مرحله است که بین ۴۵ تا ۶۰ ثانیه طول می کشد. بعضی از محققین مدت انقباضات ۴۵ تا ۹۰ ثانیه ویا ۶۰ تا ۹۰ ثانیه را نیز گزارش کرده اند (۳).
طبق گزارشهای ماما ها کاهش مکانیسم های همکاری در زنان نشانه ورود آنها به این فاز می باشد . طبق نظرالد[۷۹] و همکاران زنان از خستگی شکایت می کنند و وبی قراری آنها در مرحله به حد اکثر خود می رسد(۸۱) .
دوید نیز این مرحله را با بی قراری و شکایت و از دست دادن کنترل توصیف می کند .لیپ [۸۰] نیز پیشنهاد می کند که زنان نیاز به تمرکز کردن روی تمام انرژی ذخیره ای خود دارند و همچنین دیده شده که زنان جهت تمرکز چشمهای خود را می بندند (۸۲).طبق گزارش اینچ[۸۱] زنان کنترل خود را قبل از اتساع کامل دهانه رحم از دست می دهند که با مشاهدات روبرستون همخوانی دارد که تعداد زیادی از زنان در این مرحله بطور کامل حالت روحی و روانیشان تغییر می کند .آنها خیلی حساس و غیر منطقی می شوند و درخواست رفتن به منزل را دارند(۸۳) .
بعضی از زنان ممکن است حالت تهوع و استفراغ را داشته باشند و یا وحشت زده باشند و نیز ممکن است از اینکه آنها را تنها بگذارید ترس و وحشت داشته باشند(۳) .
در این مرحله لرزش پا ها ممکن است اتفاق بیافتد و اکثریت زنان انگشتان دست خود را در حین انقباضات به همدیگر فشار می دهند . عرق در ناحیه پیشانی و روی لب فوقانی دیده می شود و طبق نظر برخی محققین ممکن است افزایش شوی زایمانی وجود داشته باشد.برخی از نوشته ها حاکی از آنست که هنگامی که زنان برای تولد نوزاد خود آماده می شوند یعنی در فاز انتقالی ممکن است دجار لرز و حالت ناامیدی شوند و برخی نیز مضطرب می شوند و الگوی تنفسی شان تغییر می کند و بطور غیر ارادی شروع به غرش می کنند .معمولا اولین میل به زور زدن در اتساع ۹ سانتیمتری دهانه رحم ایجاد می شود که در این مرحله برخی از زنان بیان می کنند که می خواهند زایمان کنند در حالیکه برخی دیگر ممکن است فقط فریاد بزنند(۳) .انکین بیان میکند که از کلمات, عملکردها و حالت چهره زنان می شود این مرحله را تشخیص داد حالت چهره آنها سفت و قرمز می شود و در طی انقباضات صدای غرش و ناله را از خود بروز می دهند(۵۹) .
۳- خط بنفش
یکی از روش های غیر تهاجمی برای ارزیابی پیشرفت اتساع دهانه رحم و نزول سر جنین در طی زایمان استفاده از خط بنفش می باشد.هابز اولین محققی است که خط بنفش را به عنوان یک نقطه بنفش رنگ که در اطراف مقعد در طی لیبر در زنان ظاهر می شود و همزمان با اتساع دهانه رحم پیشرفت می کند را مطرح کرده است ، حرکت این خط به سمت بالا (از شکاف اینتراگلوتئال [۸۲]به طرف محل اتصال ساکروکوکسیژئوس[۸۳]) می باشد دقیقا مانند یک دماسنج جیوه ای است که با افزایش دما جیوه به سمت بالا حرکت می کند(شکل۱- ۲)هنگامی که طول خط به ۱۰ سانتیمتر میرسد نمودار اتساع دهانه رحم کامل است یعنی طول آن با اتساع دهانه رحم ارتباط مستقیم دارد(۴۰, ۴۶)
شکل۱- ۲:جهت حرکت خط بنفش
بایرن و ادموندز مطالعه ای در مورد ظهور یک تغییر رنگ در شروع مرحله فعال زایمان، که به شکل یک خط قرمز/بنفش که از حاشیه مقعد شروع وبه بین باسنها گسترش پیدا می کند را بر روی ۴۸ زن که بطور خودبخودی وارد لیبر شده بودند انجام دادند نتایج مطالعه آنها نشان داد که این خط در ۸۹%زنان در طی لیبر ظاهر می شود و بین طول این خط و دیلاتاسیون سرویکس و جایگاه سر جنین ارتباط وجود دارد (۴۳) .
محققین علت ظهور این خط را افزایش فشار داخل لگنی بدنبال نزول سر جنین و تغییرات فیزیولوژیک ناحیه لوزی شکل میکائیل ساکرال (منطقه بادبادکی شکل در قسمت تحتانی کمر که شامل مهره های تحتانی کمر و استخوان ساکروم است) ،در طی پیشرفت زایمان می دانند آنها معتقدند که استخوانهای این ناحیه طی پیشرفت لیبر به سمت عقب حرکت می کنند و منجر به افزایش قطر لگنی و ظهور خط بنفش می شوند .
نتایج مطالعه شفرد و همکاران (۲۰۱۰) در اسکاتلند نشان می دهد که این خط در۷۶% درصد زنان در لیبر دیده شده است همبستگی مثبت بین طول این خط و میزان پیشرفت اتساع دهانه رحم و نزول سر جنین وجود داردو این خط در زنانی که لیبر خود بخود دارند نسبت به گروهی که القاء زایمان داشتند به نسبت بیشتری ظاهر شد . محقق جهت استفاده بالینی از این خط در ارزیابی پیشرفت زایمان انجام تحقیقات بیشتری را توصیه می کند{Bryne, 1990 #16}(37) .
در مطالعه نارچی و همکاران (۲۰۱۱) در برزیل این خط در۵۶% درصد زنان در طی زایمان دیده شده است و ارتباط آماری معنی داری بین اتساع دهانه رحم و طول این خط وجود داشته است(۱۷).
با توجه به اینکه روش های جایگزین یا مکمل معاینات مهبلی باید حداقل قابلیت اعتماد را داشته باشند. لذا لازم است که مطالعاتی در زمینه دقت این روش انجام شود و حساسیت و ویژگی (ارزش تشخیصی) این روشها مشخص شود در واقع با تعیین ارزش تشخیصی خط بنفش در پیشگویی پیشرفت زایمان میتوان جایگاه این روش غیر تهاجمی را در کاربرد بالینی مشخص کرد .
تمایز افراد بیمار از سالم بوسیله روشهایی که از آن به عنوان تستهای تشخیصی شناخته می شوند که در علوم پزشکی گسترش فراوانی یافته است. در برخی موارد استفاده از روشهایی که با عنوان استاندارد طلایی شناخته میشوند در عمل کاربرد ندارند و در عوض روشهایی به عنوان جایگزین آنها مورد استفاده قرار میگیرد(۸۴). علل گوناگونی برای استفاده از این جایگزین ها وجود دارد بطور مثال گاهی روشهایی که به عنوان استاندارد طلایی مورد استفاده قرار میگیرد عوارض بیشتری برای بیمار نسبت به جایگزینها دارند . علت دیگر، سهولت انجام تست تشخیص جایگزین است (۸۵, ۸۶).
مروری بر مطالعات:
به منظور دستیابی به مقالات مرتبط با موضوع پژوهش با بهره گرفتن از کلید واژه های انگلیسیprogress of labour , vaginal examinations , Diagnostic Test , Cervical Dilatation , purple line و کلید واژه های فارسی : پیشرفت زایمان , اتساع دهانه رحم , معاینه مهبلی , ارزش تشخیصی ,خط بنفش جستجو در سایت های اینترنتی زیر انجام شد
http://www.sid.ir
http://www.iranmedex.com
http://www.irandoc.ac.ir
http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed
http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc
http://bookshop.blackwell.co.uk/libraryservices
http://scholar.google.com
http://www.elsevier.com
http://www.info.sciverse.com
http://www.proquest.co.uk
http://www.sciencedirect.com
در جستجوی انجام شده با هر کدام از این واژه ها حدود ۱۳۸۴۰۰ مقاله یافت شد که با محدود کردن واژه ها به پیشرفت زایمان + خط بنفش تعداد ۲ مقاله یافت شدو در جستجوی انجام شده بصورت ترکیبی با واژه های پیشرفت زایمان + خط بنفش+ ارزش تشخیصی هیچگونه مطالعه ای یافت نشد . به دلیل محدود بودن مطالعات انجام شده در خصوص موضوع پژوهش مطالعات دیگری که از نظر موضوعی یا متغیرهای بررسی شده، شباهت بیشتری با پژوهش حاضر داشتند توسط پژوهشگر مرور شد که در اینجا هشت مطالعه ارائه می گردد.
۱- برایان وادموند (۱۹۹۰) مطالعه ای را در مورد ظهور یک تغییر رنگ در شروع فاز فعال مرحله اول لیبر ، که به شکل یک خط قرمز/بنفش که از حاشیه مقعد شروع و در بین باسنها گسترش و به پشت باسنها ختم می شود را بر روی ۴۸ زن که شروع خودبخودی داشتند انجام دادند .
معیار های ورود به مطالعه شامل حاملگی تک قلو ، شروع خودبخودی زایمان و نمایش قله سر جنین بود . در طی لیبر ابتدا طول خط بنفش – فاصله بین حاشیه مقعد و شکاف بین باسنها- توسط ماما اندازه گیری می شد و سپس توسط همان ماما ، معاینه مهبلی به منظور تعیین اتساع دهانه رحم و جایگاه سر جنین انجام می شد .
نتایج مطالعه آنها نشان داد که خط بنفش در ۸۹% زنان ظاهر شد. و بین طول خط بنفش و اتساع دهانه رحم(r =0.72, p<0.001)و جایگاه سر جنین ( r =0.59, p<0.001) ارتباط وجود داشت(۴۳).
نقاط قوت : معاینه مهبلی و اندازه گیری خط بنفش برای یک زائو توسط یک ماما انجام می شدکه خطای ناشی از اختلاف اندازه گیری بین ماماهای مختلف را به حداقل می رساند.
نقاط ضعف: مکان انجام مطالعه و و سیله ای که جهت اندازه گیری طول خط بنفش استفاده می گردید و روش های آماری مورد استفاده ذکر نشده است . مطالعه به صورت یک سکور انجام شده بطوریکه معاینه مهبلی و اندازه گیری طول خط بنفش توسط یک ماما انجام می شده است و زنان مورد مطالعه توسط ماماهای مختلف معاینه می شدند. بنظر می رسد با توجه به اینکه ظهور خط بنفش در ۸۹٪ موارد بوده است مطالعه بر روی حجم نمونه کمی صورت گرفته است.
۱-۱۱ اثر نقره بر جمعیت های میکروبی کلیدی خاک ۱۸
۱-۱۲ اهداف تحقیق ۲۰
فصل دوم: مواد و روش ها
۲-۱ مواد گیاهی و شرایط کشت آنها ۲۱
۲-۱-۱ تهیه ی محیط کشت پایهMS 21
۲-۱-۲ آماده سازی محلول نانو نقره ۲۲
۲-۱-۳ تکثیر گیاهان سیب زمینی ۲۲
۲-۲ اندازه گیری فاکتور های رویشی ۲۳
۲-۳ استخراج و سنجش کلروفیل ۲۳
۲-۴ استخراج و اندازه گیری جیبرلیک اسید ۲۴
۲-۴-۱ استخراج جیبرلیک اسید ۲۴
۲-۴-۲ رسم منحنی استاندارد برای جیبرلیک اسید ۲۴
۲-۵ اندازه گیری پروتئین های محلول ……۲۵
۲-۵-۱ استخراج پروتئین ۲۵
۲-۵-۲: تهیه بافر استخراج پروتئین ۲۵
۲-۵-۳ اندازه گیری پروتئین ۲۶
۲-۵-۴ تهیه معرف برادفورد ۲۶
۲-۵-۵ رسم منحنی استاندارد ۲۶
۲-۵-۶ تهیه ژل SDS – PAGE 27
۲-۴-۷ آمادهسازی عصارههای پروتئینی جهت الکتروفورز ۲۸
۲-۴-۸ رنگ آمیزی ژل با نیترات نقره (Silver nitrate staining) 29
۲-۶ جداسازی پروتوپلاست ۳۰
۲-۶-۱ جداسازی پروتوپلاست ۳۰
۲-۶-۲ اندازه گیری قدرت زیست پروتوپلاست ۳۱
۲-۶-۳ بررسی اثر مستقیم نانو نقره بر قدرت زیست پرتوپلاست ۳۱
۲-۶-۴ عکس برداری از پروتوپلاست ۳۱
ب
عنوان صفحه
فصل سوم: نتایج
۳-۱ تاثیر نانو نقره بر برخی از شاخص های رشد گیاه سیب زمینی ۳۲
۳-۱- ۱ تاثیر نانو نقره بر وزن تر ۳۲
۳-۱-۲ تاثیر نانو نقره بر وزن خشک ۳۳
۳-۱-۳ تاثیر نانو نقره بر طول ریشه ۳۴
۳-۱-۴ تاثیر نانو نقره بر طول ساقه ۳۴
۳-۱-۵ تاثیر ناتو تقره بر سطح برگ ۳۵
۳-۱-۶ تاثیر نانو نقره برنسبت سطح برگ به طول ساقه ۳۶
۳-۱-۷ تاثیر نانو نقره بر تعداد میان گره ۳۶
۳-۱-۸ تاثیر نانو نقره بر تولید ریشه های نا بجا ۳۸
۳-۲ تاثیر نانو نقره بر میزان کلروفیل a، b و کل ۳۹
۳-۳ تاثیر نانو نقره بر جیبرلیک اسید برگ ۴۰
۳-۴ تاثیر نانو نقره بر میزان پروتیین کل محلول اندام هوایی ۴۰
۳-۵ تاثیر نانو نقره بر الگوی الکتروفورزی پروتئین های اندام هوایی ……۴۱
۳-۶ تاثیر نانو نقره بر تعداد پروتوپلاست های جدا شده از برگ ۴۳
۳-۷ تاثیر نانو نقره بر قدرت زیست پروتوپلاست های جدا شده ۴۴
۳-۸ تاثیر مستقیم نانو نقره بر قدرت زیست پروتوپلاست ۴۴
فصل چهارم: بحث و نتیجه گیری
۴-۱ بررسی تاثیر نانو نقره به عنوان بازدارنده ی اتیلن ۴۶
۴-۲ بررسی تاثیر نانونقره بر فاکتور های رویشی گیاه ۴۷
۴-۲-۱ بررسی اثر نانو نقره در کاهش وزن تر و خشک گیاه ۴۷
۴-۲-۲ بررسی اثر نانو نقره در کاهش طول ریشه و ساقه ۴۹
۴-۲-۳ بررسی اثر نانو نقره بر سطح برگ گیاه ۵۱
۴-۳ بررسی اثر نانونقره بر کلروفیل گیاه ۵۲
۴-۳ بررسی اثر نانو نقره بر میزان اسید جیبرلیک گیاه ۵۳
۲-۲-۲۷ مدل مک الروی[۸۷]
وی با همکاری دیگر اعضای کنسرسیوم بینالمللی مدیریت دانش[۸۸] (۲۰۰۲) برای مدیریت دانش، چهارچوب فکری با نام دوره عمر دانش تعریف کرده که در آن، علاوه بر نظریه نوناکا و تاکوچی[۸۹] (۱۹۹۵) بر نکته مهم دیگری نیز تأکید شده است: «دانش تنها پس از اینکه تولید شد، وجود دارد و بعدازآن میتوان آن را مهار، کدگذاری یا تسهیم نمود».
بنابراین «مک الروی» فرایند ایجاد دانش را به دو فرایند یعنی تولید دانش و پیوسته کردن دانش تقسیم میکند:
تولید دانش: فرایند خلق دانش سازمانی جدید است که بهوسیله یادگیری گروهی، کسب دانش و اطلاعات و ارزیابی دانش انجام میگیرد. این فرایند مترادف یادگیری سازمانی است.
پیوسته کردن دانش: از طریق برخی فعالیتها که اشاعه و تسهیم دانش را تجویز میکنند، انجام میگیرد. این عمل فعالیتهایی از قبیل اشاعه دانش از طریق برنامه و غیره، جستجو، تدریس، تسهیم و دیگر فعالیتهای اجتماعی که موجب برقراری ارتباط میگردد را شامل میشود.
۲-۲-۲۸ مدل پروموت (۲۰۰۳)
مدل «پروموت» از هفت فرایند زیر تشکیلشده است:
هدفگذاری دانش: هدفهای مدیریت دانش، از هدفهای اصلی سازمان نشأت میگیرند و در دو سطح استراتژیک و عملیاتی مشخص میشوند. ایجاد فرهنگ و سیاستهای مدیریت دانش در سطح استراتژیک؛ و شناسایی، استفاده، توزیع، کاربرد و نگهداری دانش و برنامهریزی برای دستیابی به آن ها در زمان معین، در سطح عملیاتی طراحی و به مرحلهی اجرا درمیآید.
شناسایی دانش: کشف یا شناسایی دانش، آگاهی یافتن از منابع دانش درون و بیرون سازمان است.
توسعه دانش: عبارت است از روشهایی که به غنا و ارتقای دانش سازمان کمک میکند که میتواند شامل حمایت سازمان از مؤسسات پژوهشی، توسعهی منابع انسانی و استخدام افراد صاحب دانش باشد.
انتشار دانش: چگونگی به اشتراکگذاری دانش موجود و انتقال آن به محل مناسب و موردنیاز و چگونگی انتقال دانش، بهگونهای که در سازمان قابلدسترسی و استفاده باشد.
استفاده از دانش: عبارت است از عینیت بخشیدن به دانش به دست آمده و اطمینان به استفاده مفید از دانش در سازمان.
نگهداری دانش: ذخیره دانش متناسب با اهداف سازمان صورت میگیرد بهگونهای که قابلدسترسی باشد و امکان روزآمد کردن دانش فراهم باشد.
ارزیابی دانش: عبارت است از فراهم شدن امکان اندازهگیری سطح دانش که باعث ارتقاء دانش میگردد. درواقع ارزیابی دانش نحوهی رسیدن به هدفهای معین و استفاده از نتایج آن بهعنوان بازخور، برای تعیین یا اصلاح هدف است.
۲-۲-۲۹ مدل نوناکا و تاکوچی[۹۰]
محققان ژاپنی مدیریت، نوناکا و تاکوچی تأثیر بسیاری بر مبانی مدیریت دانش داشتهاند. مفهوم دانش پنهان و دانش آشکار توسط نوناکا برای طرحریزی نظریه یادگیری سازمانی معرفیشده است. در این تقسیمبندی، با توجه به همگرایی بین شکلهای پنهان و آشکار دانش، آنان مدلی را پایهگذاری کردهاند که به نام خودشان معروف شده است.
این مدل برخلاف مدلهای پیشین، تمرکز خود را بر دو نوع دانش آشکار و نهان مبذول داشته، به نحوه تبدیل آن ها به یکدیگر و نیز چگونگی ایجاد آن در تمامی سطوح فردی، گروهی و سازمانی توجه دارد. در این مدل پویا، نحوه استفاده و تبدیل این دو دانش و چگونگی مدیریت دانش در این زمینه، بهصورت حرکت مارپیچی (حلزونی) مطابق شکل شماره ۲ فرآیندی مستمر فرض شده است.
شکل ۱۱-۲ نمایی از فرایند تبدیل دانش
اجتماعی کردن
آشکارسازی
درونی کردن
دانش آشکار فرد دانش پنهان فرد
دانش آشکار جمعی دانش پنهان جمعی
پیوند برقرار کردن
شکل ۱- مدل حلزونی مدیریت دانش نوناکا و تاکوچی
همچنین در تفکر مذکور، فرض بر این است که تنها افراد، به وجود آورنده دانش هستند. بنابراین، فرایند تولید دانش سازمانی، میبایست بهعنوان فرآیندی مستمر باشد که در آن، دانش ایجادشده توسط افراد، بهطور سازماندهی شدهای، تقویت و هدایت شود.
بر پایه مدل نوناکا و تاکوچی مراحل زیر برای انتقال (تبدیل) این دو نوع دانش، در سطوح گوناگون سازمان انجام میشود:
اجتماعی نمودن) پنهان به پنهان): انتقال دانش نامشهود یک فرد به فرد دیگر، برای انجام مؤثر این فرایند باید میان افراد، فرهنگ مشترک و توانایی کار گروهی ایجاد شود. (دانپورت، پروساک، ۱۹۹۸ ) که با بهره گرفتن از نظریههای اجتماعی و همکاری میسر میشود. نشست گروهی که تجربیات را توضیح داده، درباره آن بحث میکند، فعالیتی است، که در آن اشتراک دانش پنهان میتواند رخ دهد. ( Marwick، ۲۰۰۱ )
بیرونی سازی (نهان به آشکار): تبدیل دانش نامشهود به دانش مشهود. در این حالت فرد میتواند دانش خود را در قالب مطالب منظم، سمینار، کارگاه آموزشی به دیگران ارائه دهد گفتگوهای میان یک گروه، در پاسخ به پرسشها یا برداشت از رخدادها، ازجمله فعالیتهای معمولی هستند که این نوع از تبدیل در آن ها رخ میدهد.
پیوند برقرار کردن (آشکار به آشکار): در این مرحله، حرکت، از دانش آشکار فردی، به سمت دانش آشکار گروهی و ذخیرهسازی آن صورت میپذیرد و با توجه به استفاده از دانش موجود، امکان حل مسائل از طریق گروه فراهمشده، به دنبال آن دانش، توسعه مییابد.
درونی سازی (آشکار به نهان): در این مرحله، دانش آشکار بهدستآمده در سازمان، نهادینه میشود. همچنین گذراندن این مرحله برای افراد، آفرینش دانش ضمنی جدید شخصی را نیز در پی دارد (کسب دانش پنهان جدید از دانش آشکار موجود)
گذراندن مراحل چهارگانه بالا، باید بهصورت پیاپی و حرکت حلزونی شکل، ادامه یابد تا به این وسیله، هر مرحلهای، کاملکننده مرحله پیش از خود باشد و ضمن نهادینه شدن دانش در سازمان، باعث تولید و خلق دانشهای جدید نیز شود.
لازم به یادآوری است که باید هر یک از دو نوع دانش یادشده در سازمان، مدیریت شود و نیز نحوه تعامل، استفاده و تبدیل هر یک به دیگری، مورد شناسایی و استفاده قرار گیرد. این دو نوع دانش، هرکدام میتواند، منشأ ایجاد دیگری باشد و در سطوح فردی، گروهی و سازمانی تسری و گسترش یابد. در شکل شماره ۳، نحوه و اجزای شکلگیری مراحل چهارگانه فوق نمایش داده شده است.
شکل ۱۲-۲- نحوه و اجزای شکلگیری مراحل چهارگانه مدل نوناکا و تاکوچی
بیرونی گفتمان اجتماعی
اتصال یادگیری در عمل درونی
آموزش -تعامل
ارتباط
نکته مهم دیگر آن است، که هنگامیکه افراد در این فرآیندها شرکت میکنند، آموزش سازمانی نیز رخ میدهد، زیرا در این مشارکت، دانش افراد با دیگران، به اشتراک گذارده میشود، توضیح داده میشود، برای دیگران قابلدسترسی میشود و همچنین خلق و تولید دانش جدید از طریق این فرآیندها رخ میدهد.
در جدول شماره ۵-۲، مثالهایی در رابطه با فرآیندهای تبدیل شکلهای گوناگون دانش به یکدیگر آورده شده است.
جدول ۵-۲ تبدل دانش بین شکلهای نهان و آشکار آن
نهان به نهان (اجتماعی کردن) مانند نسبتها و مباحثات یک گروه |
نهان به آشکار (بیرونی سازی) مانند گفتگوی درون گروهها، پاسخ به پرسشها |
قوم یهود نسبت به فرشتگان الهی دیدگاهی همراه با تبعیض دارند که در این قسمت به نمونه هایی اشاره می گردد.
۲-۴-۱- دشمنی با جبرائیل۷
قرآن به برخورد یهود نسبت به جبرئیل۷و دشمنی آن ها با این فرشته ی الهی اشاره نموده: «قُلْ مَن کاَنَ عَدُوًّا لِّجِبرِْیلَ. . . مَن کاَنَ عَدُوًّا لِّلَّهِ وَ مَلَئکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبرِْیلَ وَ مِیکَئلَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِّلْکَافِرِینَ»[۱۲۹]سیاق دلالت دارد که آیه ی شریفه در پاسخ از سخن یهود است که ایمان نیاوردن خود را بر آنچه بر رسول خدا۶نازل شده است تعلیل کردهاند به اینکه ما با جبرئیل۷که براى او وحى مىآورد دشمنیم. شاهد اینکه چنین حرفى زده بودند این است که خداى سبحان در باره ی قرآن و جبرئیل۷با هم در این دو آیه سخن گفته، و روایات شأن نزول نیز، تأییدکننده است.
الف) نگاهی به تفاسیر
علامه طباطبائی می گوید:[خداوند به بهانه ی دشمنی یهود با جبرئیل۷پاسخ داده و می فرماید: جبرئیل۷فرشتهاى از فرشتگان خداست و جز امتثال دستورات خداى سبحان کارى ندارد، مثل میکائیل۷و سایر ملائکه:، که همگى بندگان مکرم خدایند، و خدا را در آنچه امر کند، نافرمانى نمىکنند، و هر دستورى بدهد انجام می دهند.و همچنین رسولان خدا از ناحیه خود، کارهاى نیستند، هر چه دارند به وسیله ی خدا، و از ناحیه او است، خشمشان و دشمنىهایشان براى خداست، پس هر کس با خدا و ملائکه او، و پیامبرانش، و جبرئیلش، و میکائیلش، دشمنى کند، خدا دشمن او است، علت دشمنی جبرئیل۷ با یهود به خاطر کفر آن هاست وخداى متعال دشمن کفار است.و علت کفر کفار فسق ایشانست.][۱۳۰]
مجمع البیان از ابن عباس روایت آورده است که[گفت: سبب نزول این دو آیه این بود که چون رسول خدا۶وارد مدینه شد، ابن صوریا و جماعتى از یهود اهل فدک نزد آن جناب آمده پرسیدند: اى محمّد۶خواب تو چگونه است؟ چون ما در باره خواب پیامبرى که در آخر زمان مىآید چیزى شنیدهایم.فرمود، دیدگانم به خواب مىرود، ولى قلبم بیدار است، گفتند، درست گفتى اى محمّد، حال بگو ببینیم فرزند از پدر است یا از مادر؟ فرمود: استخوآن ها و اعصاب و رگهایش از مرد است،اما گوشت و خون و ناخن و مویش از زن است گفتند: این را نیز درست گفتى اى محمّد، حال بگو بدانیم: چه می شود که فرزند شبیه به عموهایش می شود ولى به دایىهایش شباهت پیدا نمىکند؟ و یا فرزندى به دایىهایش شباهت به هم می رساند، و هیچ شباهتى به عموهایش ندارد؟ فرمود: از نطفه زن و مرد، هر یک بر دیگرى غلبه کند، فرزند به خویشان آن طرف شباهت پیدا مىکند، گفتند: اى محمّد این را نیز درست گفتى، حال از پروردگارت بگو که چیست؟ اینجا خداى سبحان سوره، «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»را تا به آخر نازل کرد، ابن صوریا گفت: یک سؤال دیگر مانده، اگر جوابم بگویى به تو ایمان مىآورم، و پیرویت مىکنم، بگو: از میان فرشتگان خدا کدامیک به تو نازل می شود. و وحى خدا را بر تو نازل مىکند؟ راوى می گوید: رسول خدا۶ فرمود: جبرئیل۶، ابن صوریا گفت: وی دشمن ماست چون جبرئیل۶ همواره براى جنگ و شدت و خونریزى نازل مىشود، میکائیل۶خوب است، که همواره براى رفع گرفتاریها وآوردن خوشی ها نازل می شود، اگر فرشته ی تو میکائیل۷ بود، ما به تو ایمان مىآوردیم.][۱۳۱] در تفسیر نمونه آمده است:[بررسى شأن نزول آیه ی فوق انسان را بار دیگر به یاد بهانهجوئیهاى ملت یهود مىاندازد که از زمان پیامبر بزرگوار موسى۷ تا کنون این برنامه را دنبال کردهاند، و براى شانه خالى کردن از زیر بار حق هر زمان به سراغ بهآن هاى مىروند.][۱۳۲]
جبرئیل۷از پیش خود قرآن را نمىآورد، بلکه به إذن خدا بر قلب پیامبر۶ نازل مىکند، پس دشمنى یهود با جبرئیل۷نباید باعث شود از کلامى که به إذن خدا مىآورد اعراض کنند. قرآن، کتابهاى بر حق و آسمانى قبل از خودش را تصدیق مىکند و معنا ندارد که کسى به کتابى ایمان بیاورد، و به کتابى که آن را تصدیق مىکند ایمان نیاورد. قرآن بشارت است، و چگونه ممکن است شخص عاقل از هدایت چشم پوشیده، بشارتهاى آن را به خاطر اینکه دشمنش آن را آورده، نادیده بگیرد؟!
ب)نکات آیات جهت ایجاد الگو
با توجه به آنچه گذشت مطالب ذیل حاصل می گردد:
۱- قرآن دشمنان خدا و فرشتگان الهی و پیامبران:را، دشمن معرفی کرده است.
۲- فرشتگان الهی تنها فرمان خداوند را اجرا می نمایند و تابع محض هستند.
۳- علت افتراء به مقدسات الهی، شانه خالی کردن از تکالیف الهی است.
۴- دشمنی با مقدسات الهی، موجب کفر است.
۵- قرآن مایه ی هدایت کسانى است که بدان ایمان آورند.
۲-۴-۲- افتراء یهود به هاروت و ماروت ۸
قرآن درباره ی دو فرشته هاروت و ماروت که از جانب خداوند به بابل فرستاده شدند اشاره داردکه آن دو ملک هر چند که سحر بر آنان نازل شد، ولى آن دو به احدى سحر نمىآموختند، مگر آنکه مىگفتند: هوشیار باشید که ما فتنه و مایه ی آزمایش توایم، زنهار، با استعمال بى مورد سحر کافر نشوى و تنها در مورد ابطال سحر و رسوا کردن ساحران ستمگر بکار بندى ولى مردم سحرى از آن دو آموختند که با آن مصالحى را که خدا در طبیعت و مجارى عادت نهاده بود فاسد می کردند؛ مثلا میانه ی مرد و زن را به هم می زدند، تا شرى و فسادى به راه اندازند، وخلاصه از آن دو فرشته، سحرى مىآموختند که مایه ضررشان بود، نه مایه نفعشان.
الف) نگاهی به تفاسیر
«وَ اتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلىَ مُلْکِ سُلَیْمَنَ. . . وَ مَا أُنزِلَ عَلىَ الْمَلَکَینِْ بِبَابِلَ هَرُوتَ وَ مَرُوتَ وَ مَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتىَ یَقُولَا إِنَّمَا نحَْنُ فِتْنَه فَلَا تَکْفُرْ. . .»[۱۳۳] مفسرین در تفسیر این آیه اختلاف عجیبى به راه انداختهاند[بعضى مرجع ضمیر«اتَّبَعُواْ »را یهودیان معاصر سلیمان۷دانسته اند و بعضى یهودیان زمان پیغمبر اکرم۶را گویند، و جمعى هر دو را می دانند، و در معناى«تَتْلُواْ»نیز اختلاف کردند عدهاى به معناى قرائت گفتهاند وعده دیگر به معناى متابعت و پیروى و بعضى هم به معناى دروغ می دانند، و در «شیاطین»هم اختلاف دارند بعضى شیاطین انسى و بعضى دیگر شیاطین جنى، دستهاى هر دو را گویند مراد است.][۱۳۴] اما نظرعلامه طباطبائی این است که[براساس سیاق آیات، می خواهد یکى دیگر از خصائص یهود را بیان کند و آن متداول شدن سحر در بین آنان است، و اینکه یهود این عمل خود را مستند به یک و یا دو قصه مىدانند، که در میان خودشان معروف بوده، و در آن دو قصه پاى سلیمان پیغمبر۷و دو ملک بنام هاروت و ماروت۸در میان بوده است. پس بنابراین کلام عطف است بر صورتى که ایشان از قصه نامبرده در ذهن داشتهاند، و می خواهد آن صورت را تخطئه کند، و بفرماید جریان آن طور نیست که شما از قصه در نظر دارید. قرآن کریم از این طائفه یهود خبر داده که مردمى هستند اهل تحریف، و دست اندازى در معارف و حقایق، نه خودشان و نه احدى از مردم نمی توانند در داستان هاى تاریخى به نقل یهود اعتماد کنند. چون هیچ پروایى از تحریف مطالب ندارند، و این رسم و عادت دیرینه ی یهود است، که در معارف دینى در هر لحظه به سوى سخنى و عملى منحرف می شوند، که با منافعشان سازگارتر باشد، و ظاهر جملات آیه بر صدق این معنا کافى است. «فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما»ولى یهود از آن دو ملک یعنى هاروت و ماروت۸تنها آن سحرى را مىآموختند، که با به کار بردنش، و با تاثیرى که دارد، بین زن و شوهرها جدایى بیندازند؛ و هر که در پى سحر و ساحرى باشد، در آخرت بهرهاى ندارد، هم به عقل خود دریافتند چون هر عاقلى می فهمد که شومترین منابع فساد در اجتماع بشرى سحر است، و هم از کلام حضرت موسى۷که در زمان فرعون فرموده بود:«وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُحَیْثُ أَتى» «ساحر هر وقت سحر کند رستگار نیست»[۱۳۵].اگر این طائفه از یهود به جاى اینکه دنبال اساطیر و خرافات شیطان ها را بگیرند، دنبال ایمان و تقوى را مىگرفتند. برای آنان بهتر بود، و این تعبیر خود دلیل بر اینست که کفرى که از ناحیه سحر مىآید، کفر در مرحله ی عمل است، مانند ترک زکات، نه کفر در مرتبه اعتقاد، چه اگر کفر در مرحله اعتقاد بود جا داشت بفرماید: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا»و خلاصه تنها ایمان را ذکر مىکرد و دیگر تقوى را اضافه نمىفرمود، پس از اینجا مىفهمیم که یهود در مرحله اعتقاد ایمان داشتهاند، و لکن از آنجایى که در مرحله عمل تقوى نداشته و رعایت محارم خدا را نمىکردهاند، اعتنایى به ایمانشان نشده، و از کافرین محسوب شدهاند.][۱۳۶] این داستان در کتاب های تاریخ و تفسیر روایی مسلمانان وارد شده است که سیوطی حدیث را به سندهای گوناگون نقل نموده است که خلاصه ی آن از این قرار است که[خداوند دو فرشته هاروت و ماروت۸را برای یک مسئولیت مشخص یعنی تعلیم سحر و جادو به مردم و انتشار آنان در بین مردم و دعوت از مردم برای یاد گرفتن و عمل به آن و انتشار آن فرستاد. یهودیان گناهان و معاصی بزرگی را به این دو فرشته نسبت داده اند و داستانی خیالی، زشت و کفر آمیزی درباره فسق و فجور این دو فرشته ساختند و به دروغ گفتند این دو فرشته از زنی درخواست همبستری کردند. و آن زن خواسته ی آنان را نپذیرفت مگر به شرط اینکه شراب بخورند و مردش را بکشند؛ بعد آن دو فرشته، اسم اعظم خدا را به آن زن یاد دادند و او به آسمان عروج کرد و خداوند او را میان آسمان و زمین مسخر گردانید که در واقع او همان ستاره معرف زهره است. سپس خداوند به آن ها اجازه داد بین عذاب دنیایی و عذاب اخروی یکی را برگزینند، آن دو، عذاب دنیا را انتخاب کردند و لذا بر فراز بابل بین زمین و آسمان معلق گشتند.][۱۳۷]این کذب، دروغ و بهتانی باطل است و[این امر با تصریح قرآن در خصوص عصمت فرشتگان از خطا و گناه در تعارض است «. . . عَلَیهَْا مَلَئکَه غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ»اى کسانى که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسان ها و سنگ هاست نگه دارید آتشى که فرشتگانى بر آن گمارده شده که خشن و سختگیر هستند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمىکنند و آنچه را فرمان داده شدهاند (به طور کامل) اجرا مىنمایند!][۱۳۸]سحر در اسلام از گناهان کبیره است و برخی از علماء اهل سنت ساحر را کافر می دانند، هرجایی یافت شوند، کشته شوند و توبه لازم نیست؛ که مالک و احمد و جماعتی از صحابه و تابعین قبل از این دو بر این عقیده اند.[۱۳۹]
ب) نکات آیات جهت ایجاد الگو
با توجه به آنچه گذشت مطالب ذیل حاصل می گردد:
۱- فرشتگان هرگز فرمان خدا را مخالفت نمىکنند و آنچه را فرمان داده شده است اجرا مىنمایند.
۲- سحر از نظر قرآن، تنها برای آزمایش انسان است؛ نه استفاده در طریق نادرست.
۳- ساحر هر وقت سحر کند رستگار نیست.
۵- انسان باید به جاى دنبال کردن اساطیر و خرافات شیاطین در پی کسب ایمان وتقوى باشد.
۶- وقتی فرشتگان الهی:همه تابع دستورات خداوند می باشند؛ به طریق اولی انسان های دارای عقل و فطرت، می بایست تابع فرمان های الهی باشند.
۲-۵- نگاه یهودیان به انبیاء:
یهودیان اعتقاد به عصمت پیامبران جز در زمینه ی وحی الهی، قائل نیستند. پیامبران را افرادی عادی می دانند که در زندگی خود از گناه و خطا و لغزش مبرا نبوده وکارهای ناشایست، انجام میدهند. و در صورت پذیرش چنین امری، مستلزم بیاعتمادی انسان ها به رسولان الهی حتّی در امر وحی می گردد زیرا پیامبر گناهکار و دروغگو که خطاهای بسیاری را مرتکب میگردد چه تضمینی است به این که در زمینه ی دریافت و ابلاغ وحی نیزخطا نکرده و دروغ نگوید؟! اینک به برخی از داستانهای انبیاء به صورت خلاصه پرداخته می شود :
۲-۵-۱- حضرت داود۷ درکتاب مقدس و قرآن
«و واقع شد در وقت عصر که داود از بسترش برخاسته، بر پشتبام خانه ی پادشاه گردش کرد و از پشتبام زنی را دید که خویشتن را شستشو میکند؛ و آن زن بسیار نیکومنظر بود. پس داود فرستاده، درباره ی زن استسفار نمود و او را گفتند که«آیا این بَتْشَبَع، دخترألِیعام، زن اوریای حِتّی نیست؟ و داود قاصدان فرستاده، او را گرفت و او نزد وی آمده، داود با او همبستر شد و او از نجاست خود طاهر شده، به خانه ی خود برگشت. و آن زن حامله شد و فرستاده، داود را مخبر ساخت و گفت که من حامله هستم.»
در ادامه ی مطالب کتاب مقدس میبینیم که داود حیلهای بکار میبرد و میخواهد آن بچهای را که آن زن در شکم دارد، به اوریا نسبت دهد ولی اوریا به خانه ی خود نمیرود و در کنار یاران سربازش میخوابد. در نهایت داود نقشهای میکشد که اوریا در خط مقدم جنگ سخت، قرار گیرد تا کشته شود. و پس از آن داود با همسر او، ازدواج میکند…»[۱۴۰] و داود۷را در قرآن این گونه مییابیم: «وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ»[۱۴۱] «بنده ی ما، داود۷را، به یاد آور که صاحب دستان و قدرت زیاد بود، به درستی که بسیار به سوی پروردگارش، بازگشت مینمود و توبه میکرد.»به قدری آن جناب در راه بندگی خدا_ نه بندگی شیطان و هوس_ قدم برداشت که به مقام جانشینی خدا_ خلیفهاللهی _ رسید.
«یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ. . .»[۱۴۲] «ای داود تو را برزمین، جانشین خود قرار دادم. پس در میان مردم به حق، رفتار کن و حکم نما.»و همین حضرت داود۷ است که بنیاسرائیل را لعن و نفرین میکند: «لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذَلِکَ بِمَا عَصَوا وَّ کَانُواْ یَعْتَدُونَ»[۱۴۳]«آنهایی که از بنیاسرائیل کافر شدند، بر زبان داود۷ و عیسی۷، لعن و نفرین شدند. به جهت آن که گناه کردند و تجاوز نمودند.»
الف) نگاهی به تفاسیر
نگاه یهود به انبیاء الهی، نگاهی متفاوت با نگاه قرآن به انبیاء است. قرآن از این خصلت یهودی خبر می دهد:«. . . وَ أَرْسَلْنَا إِلَیهِْمْ رُسُلًا کُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولُ بِمَا لَا تَهْوَى أَنفُسُهُمْ فَرِیقًا کَذَّبُواْ وَ فَرِیقًا یَقْتُلُونَ»[۱۴۴][هر وقت رسولى به سوى ایشان آمد و پیامى آورد که خوش آیند و مورد پسندشان نبود، با آن رسول به صورت زشت و ناخوشایندى روبرو شدند، و دعوتش را قبول نکردند، خلاصه، انبیایى که به سوى این قوم آمدند دو دسته شان کردند: یکى آنان که دعوى نبوتشان را تکذیب کردند، و دیگر آنان که به دست مردم کشته شدند.][۱۴۵]در مجمع البیان آمده است:[ممکن است کسى بپرسد چطور در این آیه کلمه مستقبل یعنى«یقتلون»عطف بر ماضى یعنى«کذبوا»شده است؟ جوابش این است که این عطف براى این است که دلالت کند بر اینکه کار این ها این بوده، در گذشته انبیا را تکذیب کردند و کشتند، و در آینده هم اگر به پیغمبرى دست پیدا کنند او را تکذیب خواهند کرد و خواهند کشت، و در جایى که چنین نکتهاى در بین باشد عطف مستقبل بر ماضى صحیح است، علاوه بر اینکه جمله«یقتلون»فاصله است، و چون چنین است لازم است با روؤس آیهها مطابق باشد.][۱۴۶] قرآن بر دیدگاه یهودیان نسبت به انبیاء خط بطلان می کشد.
«. . . أَفَکلَُّمَا جَاءَکُمْ رَسُولُ بِمَا لَا تهَْوَى أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبرَْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ»[۱۴۷] خطاب متوجه ی یهود است گویا می فرماید: اى یهود بنى اسرائیل، هر زمان پیامبرى از پیامبران از جانب خدا امورى بر خلاف میل و خواهش شما آورد سرپیچى کرده و خویشتن را بزرگ و از پیروى گفتارش امتناع ورزیدیدگروهى را که نتوانستید به قتل برسانید مانند عیسى۷و محمّد۶تکذیب نمودید و برخى را مانند یحیى و زکریا۸کشتید.[و سبب اینکه این عمل به یهودیان صدر اسلام نسبت داده شد در حالى که آنان مباشرت نداشتند، همانا خشنودى و رضایت آنان است نسبت به اعمال گذشتگان.][۱۴۸] چه بسیار مواردی که یهودیان، نجات دهنده ی خود، موسی۷را آزردند، چه بسیار به او تهمت زدند و دستورات و اوامر او را نپذیرفتند، چه بسیار مواردی که موسی۷از آنان ناراحت شد و با آنان درشتی کرد و این ایمان هوسبازانه ی آنان را رد کرد. ارتباط آنان با هارون۷نیز در محدوده همین نگاه آنان است. آن ها دستور هارون۷مبنی بر عدم پرستش گوساله را نپذیرفتند و بر او افترا بستند که او نیز مثل آنان گوساله می پرستد! برخورد آنان با طالوت۷در زمان دستور او به جهاد نیز از همین امر حکایت دارد و آن ها از لشگر و امرجهاد روی برگرداندند که از نشانه خودسری و منفعت طلبی آنان است.و داود و فرزندش سلیمان۸نیز از آزار و اذیت یهودیان سالم نماندند، وشریعت و دستورات و تعالیم آنان را رد کردند.
ب)نکات آیات جهت ایجاد الگو
با توجه به آنچه گذشت مطالب ذیل حاصل می گردد:
۱- دیدگاه یهود به انبیاء الهی:، با موازین الهی در قرآن هماهنگی ندارد.
۲- هر زمان معیار، هوی و هوس گردد هر حکم حقى تکذیب شده و پایمال می گردد.
۳- سراسر تاریخ، شاهد بهانه جویی و رفتار هوس جویانه ی انسان های نفس پرست است.
۴- علت اصلی انتخاب انبیاء:، الگو بودن ایشان برای هدایت یافتن مردمان است.
۵- با مقایسه بین کتاب مقدس و قرآن کریم، پی به شیوه های الگویی و اسوه های متفاوت از یکدیگر برده می شود.
۲-۵-۲- حضرت عیسی۷ درکتاب مقدس و قرآن
خداوند عیسی بن مریم۷را به عنوان پیامبر برای بنی اسرائیل مبعوث کرد. حضرت عیسی۷آیات نبوت و رسالت خود را برای بنی اسرائیل تبیین نمود.
الف) نگاهی به تفاسیر
قرآن به موضع یهودیان نسبت به حضرت عیسی۷و ستیز با او اشاره کرده است«. . . وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا المَْسِیحَ عِیسىَ ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا قَتَلُوهُ وَ مَا صَلَبُوهُ وَ لَکِن شُبِّهَ لهَُمْ. . . »[۱۴۹]به خاطر کفرشان و تهمت عظیمى که به مریم۳زدند، خدا بر دلهایشان مهر زد و تهمتشان به مریم۳این بود که وقتى فرزند خود، عیسى۷را به دنیا آورد، به او نسبت زنا دادند. . . عیسی۷خود را به آنان معرفی نمود و معجزات و رسالت خود را به آن ها ابلاغ کرد «إِنَّ مَثَلَ عِیسىَ عِندَ اللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُن مِّنَ الْمُمْترَِینَ»[۱۵۰][این آیه دلیل است که استدلال و تفکر استدلالى صحیح است زیرا خداوند متعال در رد بر نصارى و همچنین براى جواز خلق عیسى۷از غیر راه پدر، به آفرینش آدم۷بدون پدر و مادر دلیل آورده و استدلال کرده است. این استدلال حق است زیرا از جانب حق است.][۱۵۱] حضرت عیسى۷در آغاز ولادتش به زبان آمد و با آنان سخن گفت که:«إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ، آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا»[۱۵۲][تصمیم به قتل عیسی۷گرفتند و توطئه چینی کردند؛ و اگر یاری خداوند و نصرت او در نجات و حفظ عیسی۷از کید و سلطه ی آنان نبود، نزدیک بود او را به صلیب بکشند و به قتل برسانند. یهودیان به دشمنی و قتل عیسی۷کمر بستند اما خداوند در آخرین لحظه به کمک عیسی۷شتافت و او را نجات داد. خداوند یک یهودی از خودشان به نام (یهوذا الاسخریوطی) را به شکل عیسی۷درآورد و ایشان او را به صلیب کشیده و به قتل رساندند.][۱۵۳][«فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ وَ کُفْرِهِم بَِآیات اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنبِیَاءَ بِغَیرِْ حَقٍّ. . .»(ولى) به خاطر پیمانشکنى آن ها، و انکار آیات خدا، و کشتن پیامبران به ناحق، و به خاطر اینکه (از روى استهزا) مىگفتند: «بر دلهاى ما، پرده افکنده (شده و سخنان پیامبر را درک نمىکنیم! رانده ی درگاه خدا شدند.) خداوند به علّت کفرشان، بر دلهاى آن ها مهر زده است که جز عده ی کمى(که راه حق مىپویند و لجاج ندارند،) ایمان نمىآورند.][۱۵۴] شیخ طبرسی گوید:[کسى که بر دلش مهر خورده، به طور قطع، ملعون و مغضوب است.][۱۵۵] اما «وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ»،[منظور از اینکه مىفرماید: بنى اسرائیل انبیا را بدون حق کشتند، زکریا و یحیى۸و غیر آن دو بزرگوار است که قرآن به طور اجمال و بدون ذکر اسامى شریف ایشان از آنان یاد کرده است.«وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ»و «قلب اغلف»قلبى است که پردههایى بر آن افتاده باشد و نگذارد دعوت حقه ی انبیا را بشنود و حق را که به سوى آن دعوت مىشود، بپذیرد و اینکه گفتند: ما یهودیان دلهایمان غلف است، منظورشان این بوده که ما دعوت انبیا را رد مىکنیم و نمىپذیریم و این عدم پذیرش دلهاى ما مستند به خداى سبحان است، خدا ما را چنین کرده،][۱۵۶] علامه طباطبائی ادامه می دهد که:[کأنه خواستهاند بگویند: خدا ما را اغلف القلب خلق کرده و یا خواستهاند بگویند: نسبت به پذیرش دعوت غیر موسى۷این طور خلق شدهایم، چه کنیم اختیارى از خود نداریم، خدا ما را این طور خلق کرده که غیر دعوت موسى۷را نپذیریم. و به همین برای خداى سبحان این تهمتشان را رد نموده، اغلف بودن دلهاشان را مستند به کفر خود آنان دانسته است وخداى متعال (که راه سعادت و شقاوت را براى انسان ها بیان کرده است و فرموده: اگر به حق کفر بورزند، دلهایشان از پذیرش حق به کلى ساقط مىگردد)، دلهاى یهودیان را به عنوان مجازات کفر و جحودشان نسبت به حق از لیاقت و استعداد قبول حق محروم ساخته و نتیجه این مهر زدن بر دلهاشان این شده که این قوم به خدا و حق ایمان نیاورند، مگر اندکى. این نقمت الهى بر قومیت و بر مجتمع یهود نازل شده، پس بر مجموع من حیث المجموع یهود تقدیر شده که دچار این نقمت باشند و دلهایشان به مهر الهى ممهور باشد و در نتیجه ایمان آوردن مجموعشان امرى محال شده باشد و این منافات ندارد که عده اندکى از آنان ایمان بیاورند.][۱۵۷]
ب) نکات آیات جهت ایجاد الگو
با توجه به آنچه گذشت مطالب ذیل حاصل می گردد:
سازمان ها برای انجام مأموریتها و دستیابی به اهداف خود، از منابع و داراییهای متعددی برخوردار می باشند. برخی از این منابع و داراییها، بسیار ارزشمند و راهبردی هستند که برای کسب مزیت رقابتی سازمان نقش محوری دارند. دانش برای تمام سازمان ها از جملهی این منابع و داراییها است، به طوری که صاحبنظران علم مدیریت، دانش را جایگزین نهایی تولید، ثروت و سرمایه پولی می دانند(تافلر[۳۰]، ۱۹۹۰: قسمت ششم فصل اول:صفحات ۷۲-۸۱) همچنین پیتر دراکر[۳۱] ۱۹۹۲، معتقد است که در اقتصاد امروز دنیا، دانش منبعی نظیر سایر منابع تولید مانند کار و سرمایه و زمین نیست، بلکه تنها منبع معنی دار عصر حاضر به شمار می رود. در واقع دانش تنها منبعی در سازمان است که در اثر استفاده، نه تنها از ارزش آن کاسته نشده، بلکه بر ارزش آن نیز افزوده میشود(گلاسر[۳۲]، ۱۹۹۸:ص۳) این دانش در رویه ها، دستورالعمل ها، دیدگاه ها، اقدامات و تصمیمات سازمانی مستقر و مستتر است و زمانی اهمیت بیشتر می یابد که به محصولات و خدمات ارزشمندی تبدیل شود؛ امروزه دانش جزء لاینفک موفقیت سازمانها محسوب می شود. اگر روند تغییر و تحولات دانش در جامعه معاصر به دقت مورد ارزیابی قرار گیرد، این نتیجه مهم حاصل می شود که جامعه فراصنعتی امروز جامعه ای اطلاعاتی است که در آن به تدریج فناوری های نیروافزا جای خود را به فناوری های دانش افزا می دهند (پورداریانی،۱۳۸۱،ص.۱۵۲). بنابراین مدیریت دانش مقوله ای مهمتر از خود دانش محسوب می شود که در سازمان ها به دنبال آن است تا نحوه چگونگی تبدیل اطلاعات و دانسته های فردی و سازمانی را به دانش و مهارت های فردی و گروهی تبیین و روشن نماید (پروبست،۲۰۰۰،ص۱۶۳) همچنین از دانش به دلیل ناملموس بودن و غیرقابل کپیبرداری و تقلید(کوت و زاندر[۳۳]، ۱۹۹۲: ص۵؛ گرانت، ۲۰۰۱: ص۲) به عنوان منبع باارزشی برای رشد سازمانها یاد میشود(کوت و زاندر، ۱۹۹۲:ص۶) و در مواردی به عنوان تنها مزیت رقابتی پایدار معرفی می شود(فاهی و پروساک[۳۴]، ۲۰۰۱:ص۳). در نتایج تحقیقات KPMG در سال ۲۰۰۳ آمده است که مدیریت دانش در تمامی کسبوکارها و نواحی عملکردی؛ در تحویل خدمات، در استراتژی، در تحقیق و توسعه و … ؛ کاربرد دارد و به همین علت تعداد روبه رشدی از سازمانها، پروژه های مدیریت دانش را در دست اجرا دارند(داونپورت و همکاران، ۱۹۹۸: ص ۴)؛ از این رو سازمان ها باید محیطی را برای اشتراک، انتقال و تقابل دانش در میان اعضای خود به وجود آورند و افراد را در جهت با مفهوم کردن تعاملاتشان آموزش دهند (نوناکا، ۱۹۹۵: ص ۴۴) و سعی در ایجاد بسترسازی و شناسائی عوامل زمینهای برای استقرار مدیریت دانش در سازمان نمایند؛ امروزه تمامی سازمانهای کوچک و بزرگ نیازمند پیادهسازی مدیریت دانش در خود هستند تا از گردونه رقابت عقب نمانند. انعطافپذیری و عکسالعمل سریع در برابر شرایط متغیر محیطی، استفاده بهتر از منابع انسانی و دانش موجود نزد آنها و همچنین اتخاذ تصمیمات بهتر، دستاوردهای مدیریت دانش برای سازمانهای امروزی است.
مزایای سازمان متاثر از مدیریت دانش
تحقیقات و مطالعات انجام شده در سازمانهائی که مدیریت دانش پایه و اساس اصول سازمانی را تشکیل می دهند بیشترین موارد بهره گیری سازمانها را به قرار زیر تعیین کرده اند :
-
- کسب و اشتراک دانش.
-
- مهارت آموزی و یادگیری سازمانی.
-
- ارتباط بهینه با مشتریان.
-
- ایجاد مزیت رقابتی.
همچنین دنهام گری و مک الوری[۳۵] ۲۰۰۵، هشت مزیت برای مدیریت دانش شناسایی کرده است:
-
- جلوگیری از افت دانش: سازمان را قادر میسازد تا تخصص فنی حیاتی خود را حفظ کرده و از افت دانش حیاتی که از بازنشستگی، کوچکسازی، یا اخراج کارکنان و تغییرات ساخت حافظه انسانی ناشی میشود جلوگیری کند.
-
- بهبود تصمیمگیری: نوع و کیفیت دانش مورد نیاز را برای تصمیمگیریهای اثربخش شناسایی میکند و دسترسی به آن دانش را تسهیل میبخشد. در نتیجه، تصمیمات سریعتر و بهتر میتواند در سطوح پایینتر سازمانی صورت گیرد.
-
- انعطافپذیری و انطباق پذیری: به کارکنان اجازه میدهد تا درک بهتری از کار خود داشته و راه حل های نوآور مطرح کنند، با سرپرستی مستقیم کمتر کار کنند و به مداخلات کمتر نیاز داشته باشند. در نتیجه، کارکنان میتوانند در موقعیتهای چند وظیفهای فعال بوده و سازمان میتواند روحیهی کارکنان را بالا ببرد.
-
- مزیت رقابتی: سازمانها را قادر میسازد تا کاملاً مشتریان، دیدگاهها و بازار و رقابت را درک کرده، بتواند شکافها و فرصتهای رقابتی را شناسایی کنند.
-
- توانایی سازمان را در سرمایهگذاری برای حفاظت قانونی مالکیت معنوی بهبود میبخشد، در غیر این صورت ثبت اختراعات، علائم تجاری، اجاره نامهها، حق انحصاری اثر و اسرار تجاری ممکن است در زمان درست بکار گرفته نشودو منجر به حفاظت قانون کمتر و کاهش ارزش بازار برای مالکیت معنوی شود.
-
- افزایش ارزش محصول: به سازمان اجازه میدهد که دانش را در خدمات و فرآوردهها به کار گیرد. در نتیجه، ارزش درک شده محصول با نسبت مستقیم میزان و کیفیت دانش در محصول افزایش پیدا میکند.
-
- مدیریت مشتری: سازمان را قادر میسازد تا توجه کانونی و خدمت به مشتری را افزایش دهد. دانش مشتری باعث سرعت پاسخ به سؤالات، توصیهها و شکایتهای مشتری میشود. این امر همچنین تضمین کنندهی سازگاری و کیفیت بهتر خدمات به مشتریان میگردد. راهحل مشکلات عادی بسادگی قابل دسترسی است.
-
- به کارگیری سرمایهگذاریها در بخش سرمایهی انسانی: از طریق توانایی بخشیدن به سهیم شدن در درسهای یاد گرفته شده، فرایندهای اسناد، بررسی و حل استثنائات و در اختیار گرفتن و انتقال دانش ضمنی، سازمانها میتوانند به بهترین وجه در استخدام و کارآموزی کارکنان سرمایهگذاری کنند.
فرایند مدیریت دانش
چرخه دانش و یا به عبارتی، فرایند مدیریت دانش بر طبق شکل شماره۲-۲- از چهار بخش اصلی تشکیل شده است(رمضانی، ۱۳۸۳): خلق/ کسب دانش، ذخیره سازی، تسهیم دانش و بکارگیری؛ در مرحله اول میباید دانش موجود در سطح سازمان و موانع آن(اعم از دانش صریح و ضمنی نزد افراد،بانکهای اطلاعاتی،مستندات) مورد شناسایی واقع شده و سپس اخذ و کسب گشته به صورت مناسبی ذخیرهسازی گردد. سپس برای اینکه دانش با ارزش شده، به هم افزایی و زایش مجدد دانش منجر گردد. باید دانش موجود نزد افراد به اشتراک گذاشته شده و تسهیم گردد.پس از طی این مراحل، اکنون باید از دانش کسب شده در جهت اهداف عالیه سازمان استفاده کرد. خلق دانش شامل ورود اطلاعات جدید به سیستم و حاصل به اشتراکگذاری و تسهیم دانش نزد افراد است که شامل اکتساب، کشف و توسعه دانش است.
شکل(۲-۲)فرایند مدیریت دانش(چرخه دانش)؛ رمضانی ۱۳۸۳
نقش فرایند های دانش در مدیریت دانش
دانش فرایندی خطی و ایستا نیست بلکه برعکس فرایندی پویا و چرخه ای است و به کارکنانی نیاز دارد که دائماً با اطلاعات سروکار داشته باشند، دانش جدید را کسب کنند و آن را برای اصلاح تصمیمات به کار گیرند( گاندهی[۳۶]، ۲۰۰۴:ص۴۶۰) منظور از فرایندها در مدیریت دانش، جمع آوری و سازمان دهی دانش سازمانی و بهره برداری و حفاظت از این سرمایه های دانشی است. فرایندهای مدیریت دانش در سازمان باید دارای این توانائی باشند که به طور اثربخش و کارآمد، دانش مورد نیاز برای تحقق فرایندهای کسب و کار سازمانی را پردازش کنند.دست اندرکاران دانش، انواع متفاوتی از فرایند دانش را مطرح می کنند که مشتمل از مراحل زیر است: پردازش دانش، انتقال دانش و تسهیم دانش. در همین راستا نیومن[۳۷] ۱۹۹۹، الگوی عمومی دانش را ارائه داده است؛ در این الگو، دانش در چهار زمینه سازماندهی میشود (نیومن، ۱۹۹۹):
-
- خلق دانش: رفتارهای مربوط به ورود دانش جدید به سیستم انسانی یا اجتماعی است که دامنه وسیعی را در بر دارد، نظیر: کشف، کسب، فراخوانی، توسعه، که پیوندی نزدیک با رفتاری که نوآوری خوانده میشود، دارد. گام دوم بعد از کسب یا یادگرفتن دانش، حفظ آن است.
-
- حفظ دانش: تمامی فعالیتهایی است که منجر به بقا و نگهداری دانش بعد از ورود آن به سیستم میشود. فعالیت حفظ، شامل رفتارهای متنوعی است، مانند: فعالیتهای مربوط به اعتبار دانش، به روز کردن آن و….
-
- انتقال دانش: شامل رفتارهای بسیار متنوعی است مانند: ارتباط، ترجمه، تفسیر، پالایش و ارائه دانش.
-
- کاربرد دانش: استفاده از دانش موجود برای تصمیم گیریها، عملکردها و رسیدن به هدفهاست.
مؤلفههای مدیریت دانش
داون پورت ۱۹۹۸مؤلفههای اساسی مدیریت دانش را شامل موارد زیر میداند:
-
- فرهنگ: شامل ارزشها و اعتقادات اعضای سازمان در ارتباط با مفاهیم، اطلاعات و دانش میباشد.
-
- فرایند عمل: در حقیقت افراد چگونه از اطلاعات و دانش در موسسات خود بهرهگیری مینمایند.
-
- سیاستها: شامل موانعی که در فرایند تسهیم دانش و اطلاعات در سازمان پدید میآید.
-
- فناوری: چه سیستمهای اطلاعاتی در مؤسسه موجود است.
اهداف مدیریت دانش
مهمترین هدف بهکارگیری مدیریت دانش در انواع مؤسسات، انطباق سریع با تغییرات محیط پیرامون به منظور ارتقاء کارآیی و سودآوری بیشتر میباشد.در نتیجه،مدیریت دانش به فرایند چگونگی خلق،انتشار و بهکارگیری دانش در سازمان اشاره دارد. به عبارت دیگر هدف نهایی مدیریت دانش شامل تسهیم دانش میان کارکنان به منظور ارتقاء ارزش افزوده دانش موجود در سازمان میباشد. یکی از هدفهای مدیریت دانش،برقراری ارتباط میان افرادی است که میدانند،طوری که به تدریج دانشهای فردی به دانشهای سازمانی تبدیل شود.کارکرد یا هدف دیگر مدیریت دانش، رشد و ارتقای دانش بین کارکنان است.بدین منظور لازم است تکنولوژی اطلاعات فراگرفته شود و تأثیرات اساسی آن در این فرایند درک شود. در حقیقت هدف نهایی مدیریت دانش،افزایش هوشمندی و یا بهرههوشی سازمان است(قربانی، ۱۳۸۸: ص ۶).
دسته بندی ابزارهای مدیریت دانش
تلاشهای زیادی برای تقسیمبندی ابزارهای مدیریت دانش صورت گرفته است. در کل میتوان گفت یک نظر واحد در این زمینه وجود ندارد و هر یک از صاحبنظران مطابق نظر خود این تقسیمبندی را انجام داده اند. مدیریت دانش بیشتر از آنکه یک فناوری و یا محصول باشد یک متدولوژی است. با این وجود فناوری اطلاعات یک عنصر بسیار مهم برای موفقیت سیستم مدیریت دانش محسوب میشود. مدیریت دانش به وسیله فناوری اطلاعات تسهیل میشود، اما خود فناوری اطلاعات، مدیریت دانش نیست. در واقع میتوان گفت که پایه اصلی موفقیت مدیریت دانش در سازمان بر کاربرد و استفاده از تکنولوژی اطلاعات است[OECD,2004] . سیستمهای مدیریت دانش به کمک چند دسته تکنولوژی- که همگی ریشه در فناوری اطلاعات دارند- توسعه مییابند. ما در اینجا ابزارهای مدیریت دانش را به هفت دسته کلی تقسیم کردهایم(کنسرسیوم خدمات اطلاعات مهندسی مبتنی بر وب[۳۸]، ۲۰۰۲):
۱- همکاری: ابزارهای همکاری کمک میکنند تا افراد، با هم روی یک کار محول شده به فعالیت بپردازند. افراد ممکن است در یک مکان فیزیکی و یا در مکانهای مختلف باشند و کار ممکن است به صورت همزمان توسط افراد و یا به صورت غیرهمزمان انجام گیرد.
۲- نگاشت دانش: ابزارهای نگاشت دانش به تسخیر، تجسم و ذخیره دانش ساختارنیافته در قالب گرافهای استاندارد - نه به صورت متنی- کمک میکنند.
۳- داده کاوی و اکتشاف دانش: تولید دانش از اطلاعات، هدف اصلی ابزارهای داده کاوی و اکتشاف دانش است.
۴- بازیابی اطلاعات: ابزارهای بازیابی اطلاعات برای جستجو و بازیابی اطلاعات در محدوده کامپیوتر شخصی یک کاربر، مخزن و یا شبکه گسترده اطلاعات یک شرکت و یا اینترنت به کار گرفته میشوند.
۵- سیستمهای آموزش برخط: سیستمهای آموزش برخط، سیستمهای نرمافزاری مدیریت آموزشی هستند که نرمافزارهای ارتباطاتی و شیوههای برخط ارائه محتوای آموزشی را ترکیب میکنند.
۶- مدیریت اسناد: سیستمهای مدیریت اسناد الکترونیک، سازمان را برای خلق، مدیریت و توزیع اطلاعات مبتنی بر اسناد پشتیبانی میکنند. این سیستمها باعث کاهش هزینه های تولید و توزیع مستندات میشود و دستیابی، بهنگامسازی و کنترل آنها را بهبود میبخشد.
۷- حافظه سازمانی: هدف ابزارهای حافظه سازمانی تأمین اطلاعات مناسب برای رویههای سازمانی است که نمیتوانید آنها را در جایی غیر از سازمان خود بیاموزید. واژگان فنی و اصطلاحات مخصوص سازمان، درسهای فرا گرفته شده از پروژههای سازمان،خطمشیها و راهبردها نمونههایی از حافظه سازمانی هستند.
آخرین نظرات