ماده ۴۰ قانون مجازات اسلامی:در جرایم تعزیری درجه شش یا هشت دادگاه میتواند پس از احراز مجرمیت متهم با ملاحظه وضعیت فردی، خانوادگی و اجتماعی و سوابق و اوضاع و احوالی که موجب ارتکاب جرم گردیده است در صورت وجود شرایط زیر صدور حکم را به مدت شش ماه تا دو سال به تعویق اندازد.
الف – وجود جهات تخفیف
ب – پیشبینی اصلاح مرتکب
پ- جبران ضرر و زیان یا برقراری ترتیبات جبران
ت- فقدان سابقه کیفری مؤثر
ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی جدید:در جرایم موجب حد یا قصاص هر گاه افراد بالغ کمتر از هیجده سال، ماهیت جرم انجام شده و یا حرمت آن را درکنکنند و یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته باشد با توجه به سن آن ها به مجازات های پیشبینی شده در این فصل محکوم م یشوند. تبصره دادگاه برای تشخیص رشد و کمال عقل میتواند نظر پزشکی قانونی را استعلام یا از هر طریق دیگر که مقتضی بداند استفاده کند در این ماده قانونی اولاًعدم درک ماهیت یا حرمت عمل مجرمانه در مورد نوجوان امری است که در مورد اشخاص بالای سن ۱۸ سال نیز وجود دارد که نم یتوان نادیده گرفت. ثانیاًً احراز کمال عقلی علاوه بر اینکه سنین بالای ۱۸ سال نیز ممکن است چنین شرایطی داشته باشند که غیر از ادعای جنون است تشخیص این موضوع به پزشکی قانونی یا پزشکان متخصص روانشناسی یا کمیسیون های تخصصی نب ضکار قضایی را از دست خارج میکند و پای وساطت و شفاعت برای اخذ گواهی عدم رشد کمال عقلی را به میان م یکشد که مفسده آن رو به تزاید خواهد داشت گرچه هدف قانونگذار اعمال تخفیف در مجازات نوجوانان و تأثر از حقوق جهانی کودک و جلوگیری از اعمال مجازات های سنگین بر اطفال و نوجوانان م یباشد زیرا نوجوانان اصلاح پذیرتر از اشخاص میان سال میباشند ولی به تناسب این نوع اعمال تخفیف در مورد آنان باید سیاست کیفری در خصوص متهمین بالای سن ۱۸ سال نیز تغییرات شایسته پیدا کند تا وصله ناجور به نظر نرسد
ماده ۹۴ قانون مجازات اسلامی جدید:دادگاه م یتواند در مورد تمام جرایم تعزیری ارتکابی توسط نوجوانان صدور حکم را به تعویق اندازد یا اجرای مجازاترا معلق کندایراد ماده ۴۰ قانون جدید در مورد این ماده نیز قابل بحث و بررسی است.
ماده ۱۱۴ قانون مجازات اسلامی جدید:در جرایم موجب حد به استثنای قذف و محاربه، هرگاه متهم قبل از اثبات جرم توبه کند و ندامت و اصلاح او برای قاضیمحرز شود حد از او ساقط م یگردد همچنین اگر جرایم فوق غیر از قذف با اقرار ثابت شده باشد، در صورت توبه مرتکبحتّی پس از اثبات جرم، دادگاه میتواند عفو مجرم را توسط رئیس قوه قضائیه از مقام رهبری درخواست نماید.
ماده ۱۴۳ قانون مجازات اسلامی جدید:در مسئولیت کیفری اصل بر مسئولیت شخص حقیقی است و شخص حقوقی درصورتی دارای مسئولیت کیفری است که نماینده قانونی شخص حقوقی بنام یادر راستای منافع آن مرتکب جرمی شود مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی مانع مسئولیت اشخاص حقیقی مرتکب جرم نیست. کنیم در یک شرکت سهامی خاص یا با مسئولیت محدود مدیر عامل که نماینده شرکت و مجریتصمیمات= هیات مدیره است برخلاف تصمیمات مدیران شرکت و خارج از اختیارات تفویض شده به او معامله غیر قانونی و ممنوعه ای را به نظر خود در راستای منافع شرکت انجام میدهد و پس از اطلاع از قضیه سایرمدیران و یا ذینفع علیه اوشکایت مینمایند در این قضیه مطابق قانون تجارت شخص مدیر عامل به عنوان شخص حقیقی مجرم و قابل تعقیب است و نباید شخص حقوقی یا شرکت مذکور که سائر اعضای هیات مدیره نه تنها نقشی در جرم ندارند بلکه شاکی و متضرر از تصمیم و اقدام مدیرعامل هستند با حکم کیفری علیه شرکت مثل انحلال آن مواجه شوند به عبارتی دیگر در مسئولیت کیفری شخص حقوقی باید عمل مجرمانه به هیات دیره قابل انتساب باشد و نه نماینده قانونی شخص حقوقی که به عنوان یک شخص حقیقی یا حقوقی عمل کردهاست و باید خود پاسخگوی عمل ارتکابی باشد.
ماده ۱۴۴ قانون نیز شرط تحقق جرم عمدی را احراز قصد مجرمانه و سوء نیت مرتکب دانسته است بنابرین در انتساب بزه به شخص حقوقی اگر مدیران شرکت قصد مجرمانه نداشته باشند اعمال کیفر بر شخص حقوقی غیر منصفانه بلکه غیرقانونی خواهد بود.
تبصره ۲: ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی جدید:هر گاه اصل دفاع محرز باشد ولی رعایت شرایط آن محرزنباشد اثبات عدم رعایت شرایط دفاع بر عهدهمهاجم است این تبصره که در مبحث دفاع مشروع مطلب جدیدی است مبنای فقهی دارد بسیار مفید و منصفانه است زیرا در برخی موارد شخصی که در مقابل حمله مهاجم دفاع مشروع نموده است و منتهی به فوتیا جرح و آسیب مهاجم شده است اگر ثابت شود که دفاعش متناسب با حمله بوده است نه مجازات می شود و نه دیه و خسارت می پردازد ولی اگر مهاجم ثابت کند که دفاع او متناسب نبوده است مسئول پرداخت دیه و خسارت می شود بدون آنکه در مقام دفاع مشروع نامتناسب به قصاص محکوم می شود.
ماده ۱۶۰ قانون مجازات اسلامی جدید:ادله اثبات جرم عبارت از اقرار، شهادت، قسامه و سوگند در موارد مقرر قانونی و علم قاضی است در بخش پنجم قانون مجازات اسلامی ادله اثبات جرم به شرح ماده فوق بیان شده است و سپس هر یک از ادله مذکور در فصل جداگانه ای مورد بررسی قرار گرفته است.فصل دوم از ماده ۱۶۴ تا ۱۷۳ در مورد اقرار و فصل سوم از ماده ۱۷۴ تا ۲۰۰ درمورد شهادت و فصل چهارم ازماده ۲۰۱ تا ۲۱۰ در مورد سوگند فصل پنجم از ماده ۲۱۱ تا ۲۱۳ مربوط به علم قاضی است وملاحظه می شود که ازموارد ادله اثبات جرم که در ماده ۱۶۰ آمده است مبحث قسامه را مسکوت و رها گذاشته وآن را در فصل چهارم ازماده ۳۱۲ تا ۳۴۶ قانون مجازات اسلامی آورده است البته سوگند با قسامه متفاوت استو برای اثبات ادعای مالی است گرچه قسامه نیز در جراحات موجب اثبات دیه می شود و نه قصاص عضو درماده ۲۰۸ نیز به روشنی آمده است که حدود و تعزیرات با سوگند نفی یا اثبات نمی شود لکن قصاص، دیه،ارش و ضرر و زیان ناشی از جرایم مطابق مقررات این قانون باسوگند اثبات می شود البته منظور از قصاص،قصاص نفس با قسامه مطابق فصل چهارم قانون است والا قصاص جرح با قسامه ثابت نمیشود از طرفی شرایط قسم خورندگان در قسامه و سوگند یکسان است.
آخرین نظرات